Telegram Group & Telegram Channel
🍂🍂


🔶ارمغانِ زبان


🔷 #حمیدرضا_مشکانی

زبانِ شخصی در آثارِ هر شاعرِ اصیل یک اساس و پایه، یک جوهر و ذات به‌شمار می‌آید. ام‌روزه زبانِ مختصِ شاعر بالاتر از یک تخلص است (تا حدی که گویی چیزی به‌نامِ «تخلص» به‌معنای نام و لقبی شهیر از بین‌ رفته یعنی «زبان» خود را اثبات و جای‌گاهِ آن را اشغال کرده است). زبان می‌تواند و گاهی این رسالت را دارد که فارغ از اندیشه و محتوا و سبک و ساختارِ منتخبِ هر شاعر، بدونِ دیدنِ نامِ شاعر به‌خودیِ ‌خود معرفِ صاحبِ اثر باشد (با خوب یا بد بودنِ آن در این مجال کاری نداریم.) در آثارِ شاعرانی که زبانِ خود را یافته‌اند شاهد هست‌ایم که مخاطبان با شنیدن و یا خواندنِ قسمتی و یا حتا سطری از یک شعر، با این‌که ممکن است آن شعر را تاکنون نشنیده و نخوانده باشند به‌آسانی از روی زبانِ شاعر تمیز و تشخیص دهند که آن شعر از کدام شاعر است. یدالله رؤیایی از نیما پرسید: «نیماخان! مدتی‌ست شعری نمی‌گویید؟» نیما پاسخ داد: «برای این‌که زبانی را که می‌خواستم استعمال کنم، کردم. لغات و فرهنگِ شعری را که داشتم به‌کار بردم، خیال‌ام را راحت کردم و اکنون از نساختنِ شعر دغدغه‌یی ندارم...»
نیما مبدعِ زبان‌های مختلفی بوده است به‌عبارتِ ‌دیگر با این‌که نیما زبانِ خاصه‌ی خود را داراست لیکن مجموعه‌ی اشعارِ نیما در خود، دریایی از زبان‌های آماده و گوناگون برای هدیه به شاعرانِ جوان نهفته دارد که هنوز بسیاری کشف نگشته و انتخاب‌ نشده‌اند. البته یکی از دلایلِ آن متأسفانه به‌طورِ توأمان شناختِ جهانه‌ی شعرِ روزگار، دوری گرفتنِ شاعرانِ ام‌روزِ فارسی‌زبان از نیماست، بارها گفته‌ام ما هنوز به نیما نرسیده‌ایم درصورتی‌که همه‌گان - مگر افرادِ انگشت‌شماری که بنده نمی‌شناسم - معتقد هست‌اند که روزگارِ ما از نیما گذشته است، نیما نه در زمان و زمانه و نه پس از خود در زمانِ کارکشته‌گی و پخته‌گیِ شاگردانِ مستقیم و نه ام‌روز پس از شاگردانِ غیرمستقیم شناخته نشد. شاعران به دلایلِ مختلفی مثلِ سیل‌آبِ آشنایی با جهان (در بدترین حالتِ «دوگانه‌گی») وسعت و فورانِ ترجمه‌هایی از دور و نزدیک (گه‌گاه به‌اشتباه و پر از غلط) ظهورِ شعرِ آزاد و جوششِ مداومِ سبک‌های متعدد، فراوانیِ ایجادِ مرکز و نادیده گرفتنِ هسته‌ی مرکزی (نیمایی)، صدمه‌ی جاذبه-دافعه‌ی سبک‌های زودآینده و زودرونده، جهش و ذوب و گداختِ هسته‌ییِ سپیدِ شاملویی (منفک از دیگرانِ قبل و بعدِ او) و... باعث گشت به‌نظر برسد که همه‌گی به‌سرعت از زمانِ نیما گذشته‌اند، در واقع گذشتند اما نه از نیما که از کنارِ نیما. البته برای شعرِ فارسی بسیار هم نیک افتاد چون با حجمِ ورودیِ اطلاعاتِ مفید هم‌چنین برابر و یا بیش‌تر از آن «بی‌مصرف» کارِ ادبیات به‌خصوص شعر در زمانِ کوتاهی به از هم‌پاشیِ درونی رسیده است (از بیرون: تالاری طلایی، از درون: کپه‌یی فرسوده و فروریخته، گردنشسته و زنگاربسته) و نیازِ مبرمی به یک شناخت (هر چه باشد) پیدا شده است و چون گذشته‌گرایی در قاعده‌ی ایران هر نیم‌قرن یا هر یک سده اتفاق می‌افتد به‌نظر می‌رسد به‌زودی نیمایی دیگر بروز خواهد کرد طوری که گویی با شخصِ جدیدی روبه‌رو شده و به‌نوعی رنسانسِ ادبی و تحولاتِ ناشی از آن، طبقِ‌ خواستِ نیما واقع خواهد گشت! خروجِ توفانِ آتشینِ بزرگانی چون اخوان و فروغ و سهراب و به‌ویژه شاملو به‌اندازه‌یی که برای شعرِ نیمایی مفید بود مثلِ نشستنِ خاکسترِ سرد بر نویی، برای نیما مضر واقع شد، حال با گذشتِ زمان و به قولِ اخوانِ بزرگ فقدانِ «تالیِ عالی» نه ‌فقط پیروِ شاملو بل‌که فقرِ تالی در پی هر چهار استاد باعث شد که در این مدتِ شصت‌ساله‌ی پس از فراقِ نیما ادبیاتِ خسته و رنجورِ ام‌روز آبستنِ یک شروعِ جدید، یک گرد‌زدایی و شناختی این‌ بار مکفی باشد، که به‌نظرِ بنده سیطره‌اش بیش از چندصدسال ادامه خواهد داشت. چه قبول کنیم چه قبول نکنیم به ناگزیر تمامِ سبک‌ها تحت‌الشعاع و زیرمجموعه‌ی شاملویی قرار گرفتند (چه به خاطرِ سهلِ ممتنع بودنِ سپید‌سرایی نسبت به دیگران باشد و یا غیابِ صاحبانِ سبک و ترکِ ایران و به‌ویژه تالیان و...) زمان متوقف نمی‌شد در نتیجه شاملو برای ابرازِ تفکرِ خویش با همه‌ی مصائبِ بازدارنده‌یی که در برابرش بود فرصتِ مجددی نداشت، با این‌که ناخواسته بود ولی طلوعِ شعرِ سپید (سپید در ظاهر ممکن می‌نمود و هر کسی با چند گزاره - دردِ دل‌ و دل‌نوشته - که از دورانِ باستان تا ابد از یک فردِ متأثر تراوش می‌کند شعرِ سپید قلم‌داد می‌کرد و خود را شاعر خطاب می‌نمود، مانندِ قوالبِ کهن همه‌‌کس در شعرِ نیمایی نمی‌توانست به‌راحتی از عهده‌ی قوانینِ آن برآید) هر چند با حضورِ اخوان، باز هم باعثِ فراموشیِ نیما شد...

◼️لطفن ادامه‌ی متن را در داروگ هفدهم بخوانید.
◼️به نقل از: جلد هفدهم کتاب داروگ، کتاب هرمز، بهار ۱۴۰۳


🌱🍃
https://www.group-telegram.com/us/darvagmagezine.com
🍂🍂



group-telegram.com/darvagmagezine/1160
Create:
Last Update:

🍂🍂


🔶ارمغانِ زبان


🔷 #حمیدرضا_مشکانی

زبانِ شخصی در آثارِ هر شاعرِ اصیل یک اساس و پایه، یک جوهر و ذات به‌شمار می‌آید. ام‌روزه زبانِ مختصِ شاعر بالاتر از یک تخلص است (تا حدی که گویی چیزی به‌نامِ «تخلص» به‌معنای نام و لقبی شهیر از بین‌ رفته یعنی «زبان» خود را اثبات و جای‌گاهِ آن را اشغال کرده است). زبان می‌تواند و گاهی این رسالت را دارد که فارغ از اندیشه و محتوا و سبک و ساختارِ منتخبِ هر شاعر، بدونِ دیدنِ نامِ شاعر به‌خودیِ ‌خود معرفِ صاحبِ اثر باشد (با خوب یا بد بودنِ آن در این مجال کاری نداریم.) در آثارِ شاعرانی که زبانِ خود را یافته‌اند شاهد هست‌ایم که مخاطبان با شنیدن و یا خواندنِ قسمتی و یا حتا سطری از یک شعر، با این‌که ممکن است آن شعر را تاکنون نشنیده و نخوانده باشند به‌آسانی از روی زبانِ شاعر تمیز و تشخیص دهند که آن شعر از کدام شاعر است. یدالله رؤیایی از نیما پرسید: «نیماخان! مدتی‌ست شعری نمی‌گویید؟» نیما پاسخ داد: «برای این‌که زبانی را که می‌خواستم استعمال کنم، کردم. لغات و فرهنگِ شعری را که داشتم به‌کار بردم، خیال‌ام را راحت کردم و اکنون از نساختنِ شعر دغدغه‌یی ندارم...»
نیما مبدعِ زبان‌های مختلفی بوده است به‌عبارتِ ‌دیگر با این‌که نیما زبانِ خاصه‌ی خود را داراست لیکن مجموعه‌ی اشعارِ نیما در خود، دریایی از زبان‌های آماده و گوناگون برای هدیه به شاعرانِ جوان نهفته دارد که هنوز بسیاری کشف نگشته و انتخاب‌ نشده‌اند. البته یکی از دلایلِ آن متأسفانه به‌طورِ توأمان شناختِ جهانه‌ی شعرِ روزگار، دوری گرفتنِ شاعرانِ ام‌روزِ فارسی‌زبان از نیماست، بارها گفته‌ام ما هنوز به نیما نرسیده‌ایم درصورتی‌که همه‌گان - مگر افرادِ انگشت‌شماری که بنده نمی‌شناسم - معتقد هست‌اند که روزگارِ ما از نیما گذشته است، نیما نه در زمان و زمانه و نه پس از خود در زمانِ کارکشته‌گی و پخته‌گیِ شاگردانِ مستقیم و نه ام‌روز پس از شاگردانِ غیرمستقیم شناخته نشد. شاعران به دلایلِ مختلفی مثلِ سیل‌آبِ آشنایی با جهان (در بدترین حالتِ «دوگانه‌گی») وسعت و فورانِ ترجمه‌هایی از دور و نزدیک (گه‌گاه به‌اشتباه و پر از غلط) ظهورِ شعرِ آزاد و جوششِ مداومِ سبک‌های متعدد، فراوانیِ ایجادِ مرکز و نادیده گرفتنِ هسته‌ی مرکزی (نیمایی)، صدمه‌ی جاذبه-دافعه‌ی سبک‌های زودآینده و زودرونده، جهش و ذوب و گداختِ هسته‌ییِ سپیدِ شاملویی (منفک از دیگرانِ قبل و بعدِ او) و... باعث گشت به‌نظر برسد که همه‌گی به‌سرعت از زمانِ نیما گذشته‌اند، در واقع گذشتند اما نه از نیما که از کنارِ نیما. البته برای شعرِ فارسی بسیار هم نیک افتاد چون با حجمِ ورودیِ اطلاعاتِ مفید هم‌چنین برابر و یا بیش‌تر از آن «بی‌مصرف» کارِ ادبیات به‌خصوص شعر در زمانِ کوتاهی به از هم‌پاشیِ درونی رسیده است (از بیرون: تالاری طلایی، از درون: کپه‌یی فرسوده و فروریخته، گردنشسته و زنگاربسته) و نیازِ مبرمی به یک شناخت (هر چه باشد) پیدا شده است و چون گذشته‌گرایی در قاعده‌ی ایران هر نیم‌قرن یا هر یک سده اتفاق می‌افتد به‌نظر می‌رسد به‌زودی نیمایی دیگر بروز خواهد کرد طوری که گویی با شخصِ جدیدی روبه‌رو شده و به‌نوعی رنسانسِ ادبی و تحولاتِ ناشی از آن، طبقِ‌ خواستِ نیما واقع خواهد گشت! خروجِ توفانِ آتشینِ بزرگانی چون اخوان و فروغ و سهراب و به‌ویژه شاملو به‌اندازه‌یی که برای شعرِ نیمایی مفید بود مثلِ نشستنِ خاکسترِ سرد بر نویی، برای نیما مضر واقع شد، حال با گذشتِ زمان و به قولِ اخوانِ بزرگ فقدانِ «تالیِ عالی» نه ‌فقط پیروِ شاملو بل‌که فقرِ تالی در پی هر چهار استاد باعث شد که در این مدتِ شصت‌ساله‌ی پس از فراقِ نیما ادبیاتِ خسته و رنجورِ ام‌روز آبستنِ یک شروعِ جدید، یک گرد‌زدایی و شناختی این‌ بار مکفی باشد، که به‌نظرِ بنده سیطره‌اش بیش از چندصدسال ادامه خواهد داشت. چه قبول کنیم چه قبول نکنیم به ناگزیر تمامِ سبک‌ها تحت‌الشعاع و زیرمجموعه‌ی شاملویی قرار گرفتند (چه به خاطرِ سهلِ ممتنع بودنِ سپید‌سرایی نسبت به دیگران باشد و یا غیابِ صاحبانِ سبک و ترکِ ایران و به‌ویژه تالیان و...) زمان متوقف نمی‌شد در نتیجه شاملو برای ابرازِ تفکرِ خویش با همه‌ی مصائبِ بازدارنده‌یی که در برابرش بود فرصتِ مجددی نداشت، با این‌که ناخواسته بود ولی طلوعِ شعرِ سپید (سپید در ظاهر ممکن می‌نمود و هر کسی با چند گزاره - دردِ دل‌ و دل‌نوشته - که از دورانِ باستان تا ابد از یک فردِ متأثر تراوش می‌کند شعرِ سپید قلم‌داد می‌کرد و خود را شاعر خطاب می‌نمود، مانندِ قوالبِ کهن همه‌‌کس در شعرِ نیمایی نمی‌توانست به‌راحتی از عهده‌ی قوانینِ آن برآید) هر چند با حضورِ اخوان، باز هم باعثِ فراموشیِ نیما شد...

◼️لطفن ادامه‌ی متن را در داروگ هفدهم بخوانید.
◼️به نقل از: جلد هفدهم کتاب داروگ، کتاب هرمز، بهار ۱۴۰۳


🌱🍃
https://www.group-telegram.com/us/darvagmagezine.com
🍂🍂

BY داروگ




Share with your friend now:
group-telegram.com/darvagmagezine/1160

View MORE
Open in Telegram


Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

Individual messages can be fully encrypted. But the user has to turn on that function. It's not automatic, as it is on Signal and WhatsApp. The regulator said it has been undertaking several campaigns to educate the investors to be vigilant while taking investment decisions based on stock tips. On December 23rd, 2020, Pavel Durov posted to his channel that the company would need to start generating revenue. In early 2021, he added that any advertising on the platform would not use user data for targeting, and that it would be focused on “large one-to-many channels.” He pledged that ads would be “non-intrusive” and that most users would simply not notice any change. That hurt tech stocks. For the past few weeks, the 10-year yield has traded between 1.72% and 2%, as traders moved into the bond for safety when Russia headlines were ugly—and out of it when headlines improved. Now, the yield is touching its pandemic-era high. If the yield breaks above that level, that could signal that it’s on a sustainable path higher. Higher long-dated bond yields make future profits less valuable—and many tech companies are valued on the basis of profits forecast for many years in the future. He adds: "Telegram has become my primary news source."
from us


Telegram داروگ
FROM American