Telegram Group & Telegram Channel
قسمت اول

«بررسی تطبیقی مفهوم ذات انسان در فلسفه سقراط و افلاطون: نور معرفت در برابر ظلمت جهل»
#مصطفی_سلیمانی


🔻برای بررسی عمیق‌تر و فلسفی‌تر دیدگاه سقراط و افلاطون درباره ذات انسان و نسبت آن با نور و ظلمت، لازم است به مبانی متافیزیکی، معرفت‌شناختی و اخلاقی فلسفه آن‌ها پرداخته شود. این دو فیلسوف، هرچند از منظرهای متفاوت، انسان را موجودی دوگانه می‌دانند که در کشاکش میان نور (حقیقت، خیر، معرفت) و ظلمت (جهل، توهم، غرایز مادی) قرار دارد. در ادامه، این دیدگاه‌ها با عمق بیشتری کاوش می‌شوند:
_ سقراط: ذات انسان در پرتو معرفت
سقراط، چنان‌که در گفت‌وگوهای افلاطونی (مانند منون، پروتاگوراس، و گورگیاس) بازتاب یافته، انسان را موجودی می‌داند که ذاتاً ظرفیت دستیابی به خیر و حقیقت را دارد. او معتقد است که روح انسان، به‌عنوان جوهره وجودی او، بالقوه به سوی نور معرفت گرایش دارد، اما این گرایش در بسیاری از انسان‌ها به دلیل جهل و پیش‌داوری‌های اجتماعی خاموش مانده است.

_ سقراط در روش دیالکتیک خود (گفت‌وگوی پرس‌وجویی) به دنبال بیدار کردن این نور درونی است. او در منون نظریه «یادآوری» (Anamnesis) را مطرح می‌کند، که بعداً افلاطون آن را بسط می‌دهد. طبق این دیدگاه، روح انسان پیش از ورود به بدن، در جهانی پیشین با حقایق ازلی (مثل خیر و زیبایی) در تماس بوده است. بنابراین، ذات انسان در نگاه سقراط نه ظلمت محض است و نه نور کامل، بلکه ظرفی است که می‌تواند با خودشناسی و معرفت به نور حقیقت متصل شود.
از نظر اخلاقی، سقراط شر را نتیجه جهل می‌داند: «هیچ‌کس آگاهانه شر انجام نمی‌دهد.» این دیدگاه نشان می‌دهد که ظلمت در ذات انسان نیست، بلکه پوششی است که از ناآگاهی و غفلت بر روح انسان افتاده است. نور معرفت، مانند مشعلی در تاریکی، می‌تواند این پوشش را کنار بزند. برای سقراط، فلسفه و خودشناسی (که در کتیبه معبد دلفی آمده: «خودت را بشناس») راه رهایی از ظلمت و رسیدن به نور است.

_ افلاطون: دوگانگی روح و سفر از ظلمت به نور
افلاطون، به‌عنوان شاگرد سقراط، دیدگاه او را به شکلی نظام‌مندتر و متافیزیکی‌تر بسط می‌دهد. در فلسفه افلاطون، ذات انسان به روح او گره خورده است، که در رساله‌های فایدون، جمهور، و فایدروس به تفصیل شرح داده شده است. روح انسان، به‌عنوان موجودی الهی و غیرمادی، ذاتاً با عالم مثل (جهان نور، حقیقت، و خیر اعلی) پیوند دارد. اما این روح در بدن مادی گرفتار شده و تحت تأثیر توهمات و غرایز مادی به سوی ظلمت کشیده می‌شود.

🔸تمثیل غار و دوگانه نور و ظلمت
در تمثیل غار (جمهور، کتاب هفتم)، افلاطون انسان را به زندانیانی تشبیه می‌کند که در غاری تاریک به زنجیر کشیده شده‌اند و تنها سایه‌های اشیاء را بر دیوار می‌بینند. این سایه‌ها نماد ظلمت ادراکی (جهل و توهمات مادی) هستند. نور خورشید در خارج از غار، که نماد خیر اعلی است، حقیقت و معرفت را نمایندگی می‌کند. ذات انسان، به‌عنوان روح، توانایی صعود از این ظلمت به سوی نور را دارد، اما این صعود نیازمند تلاش فلسفی، تعقل، و رهایی از قیدهای مادی است.
این تمثیل نشان می‌دهد که ذات انسان در وضعیت پیش‌فلسفی (جهان ظلمت) گرفتار است، اما بالقوه قادر به دستیابی به نور است. ظلمت، در این دیدگاه، حالت طبیعی روح نیست، بلکه نتیجه جدایی از حقیقت و غرق شدن در جهان محسوسات است.

🔸ساختار سه‌گانه روح
افلاطون در جمهور روح انسان را به سه بخش تقسیم می‌کند:
عقل (لوژیستیکون): بخش الهی و نورانی روح که به سوی حقیقت، معرفت، و خیر گرایش دارد.
احساسات (توموئیدس): بخشی که می‌تواند در خدمت عقل یا شهوات عمل کند و به شجاعت و افتخار گره خورده است.
شهوات (اپیتومتیکون): بخش مادی و حیوانی که به سوی لذت‌های جسمانی و مادی (ظلمت) گرایش دارد.
ذات انسان، از نظر افلاطون، در این دوگانگی میان عقل (نور) و شهوات (ظلمت) تعریف می‌شود. اگر عقل بر دیگر بخش‌ها حاکم شود، انسان به سوی نور حرکت می‌کند و به خیر اعلی نزدیک می‌شود. اما اگر شهوات غالب شوند، انسان در ظلمت مادی و جهل فرو می‌رود. این دیدگاه نشان‌دهنده یک مبارزه درونی در ذات انسان است که نتیجه آن به انتخاب و پرورش روح بستگی دارد.

🔸نظریه یادآوری و پیوند با نور
در رساله منون و فایدون، افلاطون نظریه یادآوری را شرح می‌دهد. او معتقد است که روح انسان پیش از تولد در عالم مثل زیسته و با حقایق ازلی مانند خیر، زیبایی، و عدالت آشنا بوده است. این پیوند پیشین نشان می‌دهد که ذات انسان در اصل نورانی است، اما ورود به جهان مادی و گرفتاری در بدن، این نور را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. فلسفه و تعقل، به‌عنوان ابزارهای یادآوری، انسان را به سوی بازسازی این نور هدایت می‌کنند.

ادامه دارد...

❤️ @filsofak
6👏2



group-telegram.com/filsofak/9916
Create:
Last Update:

قسمت اول

«بررسی تطبیقی مفهوم ذات انسان در فلسفه سقراط و افلاطون: نور معرفت در برابر ظلمت جهل»
#مصطفی_سلیمانی


🔻برای بررسی عمیق‌تر و فلسفی‌تر دیدگاه سقراط و افلاطون درباره ذات انسان و نسبت آن با نور و ظلمت، لازم است به مبانی متافیزیکی، معرفت‌شناختی و اخلاقی فلسفه آن‌ها پرداخته شود. این دو فیلسوف، هرچند از منظرهای متفاوت، انسان را موجودی دوگانه می‌دانند که در کشاکش میان نور (حقیقت، خیر، معرفت) و ظلمت (جهل، توهم، غرایز مادی) قرار دارد. در ادامه، این دیدگاه‌ها با عمق بیشتری کاوش می‌شوند:
_ سقراط: ذات انسان در پرتو معرفت
سقراط، چنان‌که در گفت‌وگوهای افلاطونی (مانند منون، پروتاگوراس، و گورگیاس) بازتاب یافته، انسان را موجودی می‌داند که ذاتاً ظرفیت دستیابی به خیر و حقیقت را دارد. او معتقد است که روح انسان، به‌عنوان جوهره وجودی او، بالقوه به سوی نور معرفت گرایش دارد، اما این گرایش در بسیاری از انسان‌ها به دلیل جهل و پیش‌داوری‌های اجتماعی خاموش مانده است.

_ سقراط در روش دیالکتیک خود (گفت‌وگوی پرس‌وجویی) به دنبال بیدار کردن این نور درونی است. او در منون نظریه «یادآوری» (Anamnesis) را مطرح می‌کند، که بعداً افلاطون آن را بسط می‌دهد. طبق این دیدگاه، روح انسان پیش از ورود به بدن، در جهانی پیشین با حقایق ازلی (مثل خیر و زیبایی) در تماس بوده است. بنابراین، ذات انسان در نگاه سقراط نه ظلمت محض است و نه نور کامل، بلکه ظرفی است که می‌تواند با خودشناسی و معرفت به نور حقیقت متصل شود.
از نظر اخلاقی، سقراط شر را نتیجه جهل می‌داند: «هیچ‌کس آگاهانه شر انجام نمی‌دهد.» این دیدگاه نشان می‌دهد که ظلمت در ذات انسان نیست، بلکه پوششی است که از ناآگاهی و غفلت بر روح انسان افتاده است. نور معرفت، مانند مشعلی در تاریکی، می‌تواند این پوشش را کنار بزند. برای سقراط، فلسفه و خودشناسی (که در کتیبه معبد دلفی آمده: «خودت را بشناس») راه رهایی از ظلمت و رسیدن به نور است.

_ افلاطون: دوگانگی روح و سفر از ظلمت به نور
افلاطون، به‌عنوان شاگرد سقراط، دیدگاه او را به شکلی نظام‌مندتر و متافیزیکی‌تر بسط می‌دهد. در فلسفه افلاطون، ذات انسان به روح او گره خورده است، که در رساله‌های فایدون، جمهور، و فایدروس به تفصیل شرح داده شده است. روح انسان، به‌عنوان موجودی الهی و غیرمادی، ذاتاً با عالم مثل (جهان نور، حقیقت، و خیر اعلی) پیوند دارد. اما این روح در بدن مادی گرفتار شده و تحت تأثیر توهمات و غرایز مادی به سوی ظلمت کشیده می‌شود.

🔸تمثیل غار و دوگانه نور و ظلمت
در تمثیل غار (جمهور، کتاب هفتم)، افلاطون انسان را به زندانیانی تشبیه می‌کند که در غاری تاریک به زنجیر کشیده شده‌اند و تنها سایه‌های اشیاء را بر دیوار می‌بینند. این سایه‌ها نماد ظلمت ادراکی (جهل و توهمات مادی) هستند. نور خورشید در خارج از غار، که نماد خیر اعلی است، حقیقت و معرفت را نمایندگی می‌کند. ذات انسان، به‌عنوان روح، توانایی صعود از این ظلمت به سوی نور را دارد، اما این صعود نیازمند تلاش فلسفی، تعقل، و رهایی از قیدهای مادی است.
این تمثیل نشان می‌دهد که ذات انسان در وضعیت پیش‌فلسفی (جهان ظلمت) گرفتار است، اما بالقوه قادر به دستیابی به نور است. ظلمت، در این دیدگاه، حالت طبیعی روح نیست، بلکه نتیجه جدایی از حقیقت و غرق شدن در جهان محسوسات است.

🔸ساختار سه‌گانه روح
افلاطون در جمهور روح انسان را به سه بخش تقسیم می‌کند:
عقل (لوژیستیکون): بخش الهی و نورانی روح که به سوی حقیقت، معرفت، و خیر گرایش دارد.
احساسات (توموئیدس): بخشی که می‌تواند در خدمت عقل یا شهوات عمل کند و به شجاعت و افتخار گره خورده است.
شهوات (اپیتومتیکون): بخش مادی و حیوانی که به سوی لذت‌های جسمانی و مادی (ظلمت) گرایش دارد.
ذات انسان، از نظر افلاطون، در این دوگانگی میان عقل (نور) و شهوات (ظلمت) تعریف می‌شود. اگر عقل بر دیگر بخش‌ها حاکم شود، انسان به سوی نور حرکت می‌کند و به خیر اعلی نزدیک می‌شود. اما اگر شهوات غالب شوند، انسان در ظلمت مادی و جهل فرو می‌رود. این دیدگاه نشان‌دهنده یک مبارزه درونی در ذات انسان است که نتیجه آن به انتخاب و پرورش روح بستگی دارد.

🔸نظریه یادآوری و پیوند با نور
در رساله منون و فایدون، افلاطون نظریه یادآوری را شرح می‌دهد. او معتقد است که روح انسان پیش از تولد در عالم مثل زیسته و با حقایق ازلی مانند خیر، زیبایی، و عدالت آشنا بوده است. این پیوند پیشین نشان می‌دهد که ذات انسان در اصل نورانی است، اما ورود به جهان مادی و گرفتاری در بدن، این نور را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. فلسفه و تعقل، به‌عنوان ابزارهای یادآوری، انسان را به سوی بازسازی این نور هدایت می‌کنند.

ادامه دارد...

❤️ @filsofak

BY فلسفه اخلاق


Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260

Share with your friend now:
group-telegram.com/filsofak/9916

View MORE
Open in Telegram


Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

Since January 2022, the SC has received a total of 47 complaints and enquiries on illegal investment schemes promoted through Telegram. These fraudulent schemes offer non-existent investment opportunities, promising very attractive and risk-free returns within a short span of time. They commonly offer unrealistic returns of as high as 1,000% within 24 hours or even within a few hours. Again, in contrast to Facebook, Google and Twitter, Telegram's founder Pavel Durov runs his company in relative secrecy from Dubai. Pavel Durov, Telegram's CEO, is known as "the Russian Mark Zuckerberg," for co-founding VKontakte, which is Russian for "in touch," a Facebook imitator that became the country's most popular social networking site. In 2014, Pavel Durov fled the country after allies of the Kremlin took control of the social networking site most know just as VK. Russia's intelligence agency had asked Durov to turn over the data of anti-Kremlin protesters. Durov refused to do so. Telegram Messenger Blocks Navalny Bot During Russian Election
from us


Telegram فلسفه اخلاق
FROM American