group-telegram.com/mellimazzhabi/42871
Last Update:
جای خالی دکتر سعید مدنی
در آستانه ی همایش سالانه جامعه شناسی ایران
✍سارا شریعتی
♦۲۶ اردیبهشت سالگرد آخرین دستگیری دکتر سعید مدنی ست، حبسی که به تبعید وی و در نهایت انتقالش به زندان دماوند انجامید. دکتر سعید مدنی جامعه شناس، استاد و پژوهشگردانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، سردبیر فصلنامه علمی-پژوهشی رفاه اجتماعی و نویسنده آثاری چون "علیه خشونت"، "بررسی آسیب های اجتماعی روسپیگری"، "ضرورت مبارزه با فقر و نابرابری در ایران" و "جامعه شناسی اعتیاد" است. آثاری پر استناد، که محصول تحقیقات میدانی وسیع وی و هر کدام سرفصلی از مسائل اجتماعی ایران هستند و سعید مدنی را به مرجعی ناگزیر در حوزه ی آسیب های اجتماعی بدل کرده اند.
♦علاوه بر تحقیقات میدانی، مشارکت نظری سعید مدنی در جامعه شناسی سیاسی ایران نیز قابل توجه است. محور مطالعات وی در این زمینه، معطوف به جامعه ی مدنی است. در مثلث دولت، بازار و جامعه ی مدنی که در علوم اجتماعی بارها به بحث گذاشته شده و رابطه ی متقابل، تکمیلی یا تنش میان این سه جوزه، برای فهم جوامع معاصر، موضوع تحقیقات بسیاری قرار گرفته است، وی بر نقش محوری جامعه ی مدنی تاکید دارد و نویسنده ی کتابهای متعددی در این زمینه است: " جماعت گرایی و برنامه های جماعت محور"، "جنبش های اجتماعی و دمکراتیزاسیون"، "جنبش های اجتماعی و امید"... نمونه ای از این آثارند. طرح مباحثی چون "جامعه ی بحرانی"،" خصلت جنبشی جامعه "، "ظهور نوعی جامعه ی شبکه ای"، "خشونت اجتماعی" و در برابرش" نهادهای امید"، " به مباحث نظری بسیاری دامن زد و در فهم جامعه ی معاصر ایرانی بسیار راهگشا بود. مباحثی که سعید مدنی در حبس و زندان نیز پی گرفت و دستگیری اش مانع از حضور وی در جامعه ی علمی نشد.
♦با این وصف، در آستانه ی همایش سالانه ی جامعه شناسان ایرانی، می توان هم صدا با دکتر قانعی راد، ریاست پیشین انجمن جامعه شناسی ایران پرسید: "با چه توجیهی می توان یک جرم شناس را به عنوان مجرم به زندان انداخت؟ کسی که حاصل بیست سال تلاشش به حل مسائل اجتماعی ایران کمک بسیاری کرده است".
♦در شرایطی که جامعه ی ایرانی گرفتار بحران های تو در توو شاهد اعتراضات پی در پی است، جای جامعه شناسانی چون دکتر سعید مدنی در "همایش جامعه شناسان ایرانی" و در "کنکاش های نظری و مفهومی درباره ی جامعه ایران" خالی ست.
♦گفته می شود که دستگیری ایشان نه به دلیل فعالیت های علمی که موقعیت سیاسی اش بوده است. اما اگر نشان علوم اجتماعی ایران به نام دکتر صدیقی است که به عنوان " پدرعلم جامعه شناسی" و همزمان یک چهره های ملی و وزیر دولت دکتر مصدق شناخته می شود، چگونه می توان بقا جامعه شناسی علمی را به شرط " خنثی بودن" در حوزه ی اجتماعی و سیاسی ممکن دانست؟
♦هیچ زندان ی نمی تواند اندیشه را محبوس کند و آنچه " گوش بسته ی قدرت" به مطالعات و هشدارهای جامعه شناسان می نامند، برای نشنیدن صدای جامعه شناسی که به گفته ی خود، اندیشیدن و "پاسخ به مسائل اجتماعی را، نه تنها یک "تکلیف حرفه ای" که یک "وظیفه ملی و اخلاقی" میداند، کافی نیست. مگر یک جامعه شناس دیگر، علی شریعتی که در ۲۶ اردیبهشت دیگری، پس از تحمل یک سال و نیم زندان انفرادی، ایران را ترک کرد و حدود یک ماه بعد، به مرگی مشکوک در انگلستان درگذشت، به تعبیر فوکو، "حاضر غایب" انقلاب ایران نبود؟ انقلابی که در آن حضور نداشت و پیروزی اش را تنها به شرط خودآآگاهی اجتماعی مطلوب می دانست. / ایران فردا
melimazhabi.com
✅@mellimazzhabi
BY ملی مذهبی

Share with your friend now:
group-telegram.com/mellimazzhabi/42871