Telegram Group Search
مردی در تبعید ادبی
دوسه‌تا شعر خیلی خوب دیگه هم از بچه‌های دوره در صف انتشارن
این دوسه‌تا الان تقریبا رسیده به ده‌تا و هر روز داره بیشتر هم میشه. واقعا بچه‌های این سه دورهٔ شعر کاری کردن که من از دیدن شعراشون کیف و بهشون افتخار می‌کنم. جوری خوشحال میشم که انگار خودم شعر گفتم. دارم به این فکر می‌کنم که اگر با همین فرمون پیش برن، یه روز انتشاراتی خودم رو راه بندازم و خودم کتابای شعرشون رو چاپ کنم.
مردی در تبعید ادبی
یکی از پسرهای دوره شعری گفته خطاب به معشوقش و در اون بهش گفته با هم بریم مشهد، یزد و حتی شمال. متاسفانه کتاب ایشون مجوز نمی‌گیره.
ولی خب قصدش خیره. اول میان مشهد عقد بالاسر حضرت، بعد میرن یزد قطاب می‌خرن و میرن شمال قطابا رو می‌خورن و برمی‌گردن. مگه نه بچه‌ها؟
مردی در تبعید ادبی
🤦🏻‍♂ بیش از هوسی نمی‌توانم باشم بی هم‌نفسی نمی‌توانم باشم تو راه خودت را که گرفتی رفتی سینگل‌ابدی نمی‌توانم باشم یک عمر نشستم که بگویی خواهر؟ من خواهر تو نمی‌توانم باشم ابراز علاقه گر کنی می‌گویم بی اذن پدر نمی‌توانم باشم امشب پسر حاج محمد آمد من منتظرت…
🌱

«در شب‌نشینی من تنها چه می‌کنی؟
ای رودخانه در دل صحرا چه می‌کنی؟»

با من چرا غریبه‌ای ای آشناترین؟
بی من تو در شلوغی دنیا چه می‌کنی؟

گیرم در این جهان همه درگیر زندگی
با من بگو که در دل غوغا چه می‌کنی؟

من کشتیِ شکسته و پهلوگرفته‌ام
با من تو در میانهٔ دریا چه می‌کنی؟

من زادهٔ بهارم و از جنس بهمنم
ای روح گرم! در تن سرما چه می‌کنی؟

- سیده یاسمین نوبخت

- سومین دورهٔ آموزشی شعر نکته


📚 @mimremeembook
Forwarded from میم ر میم
دوستان سلام. ارادت. من تقریبا تمام کتابایی که ازم خریدید (حالا چه کتاب شعر خودم چه کتاب‌هایی که از کتابخونه‌م بود) رو فرستاده‌م. همین امروز هم ادارهٔ پست بودم. اما چون تعداد کتابا زیاد بوده، من چندتایی از دستم در رفتن و نفهمیدم کدوما رو فرستادم کدوما رو نفرستادم. از این بابت خیلی خیلی شرمندهٔ همه‌تونم. هرکی کتاب رو خریده و به دستش نرسیده، بهم پیام بده. مجددا ازتون خیلی خیلی عذرخواهم.

@Mimremeemmbot
@Mimremeemmbot
@Mimremeemmbot
مردی در تبعید ادبی
چهاردهمین کتاب سال ۱۴۰۳ «مرگ و مرگ کینکاس» مردی که سرنوشتش به دریا که موجودی بالذات متلاطم و ناآرام است گره خورده را نمی‌توان به بند کشید و آرام و محجوب و مطیع نگه داشت. مرد دریا، رهاست، هرقدر هم که افعی‌ها او را در خانه یا تابوت محاصره کرده باشند. مرگ و…
پانزدهمین کتاب سال ۱۴۰۳

«آگوستوس»

مگه چقدر یک قلم می‌تونه اعجاب‌انگیز و بوسیدنی باشه؟ اون از استونر اینم از آگوستوس. استاد جان ویلیامز یک رمان مهم دیگه هم داره که ظاهرا هنوز به فارسی ترجمه نشده. فکر کنم خودم باید زحمتشو بکشم. :دی


📚 @mimremeembook
مردی در تبعید ادبی
🌱 «در شب‌نشینی من تنها چه می‌کنی؟ ای رودخانه در دل صحرا چه می‌کنی؟» با من چرا غریبه‌ای ای آشناترین؟ بی من تو در شلوغی دنیا چه می‌کنی؟ گیرم در این جهان همه درگیر زندگی با من بگو که در دل غوغا چه می‌کنی؟ من کشتیِ شکسته و پهلوگرفته‌ام با من تو در میانهٔ دریا…
🌱

«تو را با غیر می‌بینم صدایم در نمی‌آید
دلم می‌سوزد و کاری ز دستم بر نمی‌آید»

گذشته سال‌ها انگار از آن وقتی که تو رفتی
شب هجران نمی‌دانم چرا پس سر نمی‌آید

یقینم بود این روزی که تو رزق خدا هستی
بدون تو دگر رزقی به این کافر نمی‌آید

مدام از بادهٔ یاد تو سرمست است جام دل
ز تو لبریزم و دوری مرا باور نمی‌آید

پس از تو داده‌ام بر باد دل را هرچه بادا باد!
یقین کردم کسی مانند تو دیگر نمی‌آید

- مریم قلعه‌نوئی

- سومین دورهٔ آموزشی شعر نکته


📚 @mimremeembook
داستان صوتی کالی
کوثر علیپور
🌱

«خالو چی؟ قبرستان خالو رَه یادته؟»
«نه، یادم نیست. مال شش سال پیش بود. یه تپه خاک از ما هرجا می‌ریم جا می‌مانه نجمان.»

- داستان «کالی»
- قلم و صدا: کوثر علیپور
- چاپ‌شده در شمارهٔ ۲ مجلهٔ مدام


📚 @mimremeembook
مردی در تبعید ادبی
کوثر علیپور – داستان صوتی کالی
خیلی خوب بود. من خوندمش و واقعا دوستش داشتم. شما بشنوید و لذتشو ببرید.
دوستانی که مایلن در دورهٔ بعدی آموزشی شعر شرکت کنن یه پیام بدن که ببینیم چند نفریم.

@Mimremeemmbot
مردی در تبعید ادبی
دوستانی که مایلن در دورهٔ بعدی آموزشی شعر شرکت کنن یه پیام بدن که ببینیم چند نفریم. @Mimremeemmbot
چند نکته:

- اولین جلسهٔ دورهٔ بعدی ان‌شاءالله پنجشنبه ۲۹ آذر خواهد بود.

- زمان برگزاری جلسات همچنان پنجشنبه صبح‌ها است.

- مهلت ثبت نام و پرداخت شهریه رو هم می‌ذاریم تا یک روز قبل از شروع دوره یعنی ۲۸ آذر.

- امکان پرداخت شهریه در دو قسط وجود داره. قسط اول آذرماه و قسط دوم دی‌ماه.
#پیام_شما

سلام میخواستم قیمت دوره رو بدونم
و اینکه میخواستم بدونم واقعا شاگرداتون صفرِ صفر بودن؟
من صفرِ صفرما!
سلام. بله واقعا بعضی‌ها که از قضا از شعراشون هم تو کانال گذاشته‌م، تقریبا هیچ مواجههٔ جدی‌ای با شعر نداشتن. می‌خواین آیدیاشون رو بذارم برید از خودشون بپرسید؟ :)
مردی در تبعید ادبی
🌱 «تو را با غیر می‌بینم صدایم در نمی‌آید دلم می‌سوزد و کاری ز دستم بر نمی‌آید» گذشته سال‌ها انگار از آن وقتی که تو رفتی شب هجران نمی‌دانم چرا پس سر نمی‌آید یقینم بود این روزی که تو رزق خدا هستی بدون تو دگر رزقی به این کافر نمی‌آید مدام از بادهٔ یاد تو…
🌱

«به یاد آن کسی که چشم‌هایش برده جانم را»
به سینه می‌برم این سال‌ها داغ نهانم را

زمین هم شانه خالی کرد و من با جان پذیرفتم
همین باری که می‌دانی شکسته استخوانم را

شکر، از نیشکر، طعم عسل از جان کندو رفت
و چای تلخ پرکرده پس از تو استکانم را

مگر سهم من از دنیا چه جز یک قلب خالی بود؟
چرا ناخوانده پر کردی تو قلب بی‌زبانم را؟

کتاب بستهٔ عمرم نشسته کنج یک گنجه
چرا فریاد کردی بی‌اجازه داستانم را؟

گمان کردم تو هم شاید، ولو کم، دوستم داری
چه می‌شد که یقین می‌ساختی ظن و گمانم را؟

- ناهید کریمی

- سومین دورهٔ آموزشی شعر نکته


📚 @mimremeembook
مردی در تبعید ادبی
🌱 «به یاد آن کسی که چشم‌هایش برده جانم را» به سینه می‌برم این سال‌ها داغ نهانم را زمین هم شانه خالی کرد و من با جان پذیرفتم همین باری که می‌دانی شکسته استخوانم را شکر، از نیشکر، طعم عسل از جان کندو رفت و چای تلخ پرکرده پس از تو استکانم را مگر سهم من از…
🌱

چقدر جای تو خالی است در مقابلِ من!
نشسته خنجر یادت دوباره در دل من

شکوه خاطرهٔ سرخی لبان تو شد
به ساعت و شب و روز و دقیقه، قاتل من

چقدر ماه بلندی و دست من کوتاه
نمی‌رسد به تو دست خیالِ باطل من

به جای نور حضور خودت، ببین که شده است
خیال صورت ماه تو شمع محفل من

بگیر در حرم امن خود، در آغوشت،
که هست زائرت این خسته‌قلبِ عاقل من

اگرچه آینه‌اش را شکستی و رفتی
نیامده سر عقل، آه! عقل جاهل من

- زینب صلاحی‌نژاد

- سومین دورهٔ آموزشی شعر نکته


📚 @mimremeembook
2025/06/26 23:03:38
Back to Top
HTML Embed Code: