Telegram Group Search
♦️درس‌های لیبی ۲۰۱۱ برای امروز سوریه
📝 چتم‌هاوس
◾️تیم ایستون

#تهران_ریویو

🔹دامنه چالش‌هایی که سوریه اکنون با آن مواجه است، به مراتب بیشتر از مسائلی است که لیبی در سال ۲۰۱۱ با آن روبه‌رو بود. در زمان مرگ معمر قذافی، رهبر سابق لیبی، بیشتر زیرساخت‌های این کشور بدون آسیب باقی‌مانده بود. شورشیان لیبیایی حتی قبل از سقوط قذافی، نفت صادر می‌کردند. در مقابل، پیروزی انقلاب سوریه بیش از یک دهه به‌طول انجامید، و کشور شاهد جنگ داخلی، مرگ صدها هزار انسان، پناهندگی میلیون‌ها نفر و ویرانی زیرساخت‌ها بود. شکاف و چنددستگی در سوریه به شدت عمیق‌تر از لیبی است. زیرساخت‌های نفتی سوریه عمدتاً در مناطق تحت اختیار کردها قرار دارد، در حالی که این کشور به جز نفت، هیچ منبع ملی دیگری برای صادرات ندارد؛ وضعیتی که برعکس آن در لیبی وجود داشت.

💢چشم‌انداز امنیتی متزلزل

🔸 دولت انتقالی سوریه اکنون با چالش انحلال مجموعه‌ای از گروه‌های مسلح مختلف، از کردها تا نیروهای ارتش آزاد وابسته به ترکیه، روبه‌رو است. در لیبی تلاش‌ها برای قرار دادن گروه‌های مسلح تحت نظر وزارت دفاع ناموفق بوده است. آنچه در لیبی اتفاق افتاد برعکس بود؛ یعنی به جای این که گروه‌های مسلح تحت کنترل نهادهای دولتی قرار داشته باشند، بر آن‌ها نفوذ و تسلط پیدا کردند. به این ترتیب، رقبای سیاسی تلاش کردند تا با ارائه منابع و ایجاد اتحادهای غیررسمی، گروه‌های مسلح را به سمت خود جذب کنند. هرچند رئیس دولت انتقالی سوریه وعده داده است که گروه‌های مسلح را تحت نظارت دولت ادغام کند، اما تجربه لیبی نشان می‌دهد که چنین اقدامی بسیار چالش‌برانگیز و مستعد بروز درگیری‌های بیشتر خواهد بود.

💢مداخلات خارجی

🔸 دولت انتقالی سوریه با چالش‌های ناشی از مداخلات خارجی نیز مواجه است. در لیبی، بازیگران خارجی از طریق شراکت با طرف‌های داخلی توانستند قوانین سازمان ملل برای برگزاری انتخابات را نادیده بگیرند و این امر منجر به شکل‌گیری کانون‌های قدرت رقیب شد. درس مهمی که می‌توان از لیبی آموخت این است که بدون اجماع میان بازیگران خارجی، توافق‌های شکننده بین گروه‌های مختلف سوری بی‌اثر شده و حکومت را تضعیف خواهد کرد.

💢ارتباط سیاست و امنیت

🔸 آخرین درس از وضعیت لیبی پیامدهای قطع ارتباط میان رهبری سیاسی و گروه‌های مسلح است. رهبری سیاسی پسا ۲۰۱۱ در لیبی، با جناح‌های مختلف مسلح که قذافی را سرنگون کردند و یا در دوره پسا قذافی شکل گرفتند، ارتباط نداشت و این موضوع باعث شد که این گروه‌ها بر عرصه سیاسی تسلط یابند. در سال‌های اخیر، خلیفه حفتر در لیبی به صورت مستقیم بر نهادهای دولتی مناطق تحت کنترل خود تسلط پیدا کرده و فرماندهان در دیگر نقاط کشور نیز به تدریج به سمت اعمال قدرت مستقیم پیش رفته‌اند. «ائتلاف ملی سوریه» به‌عنوان یک جنبش سیاسی فراگیر، برای مخالفت با بشار اسد در طول جنگ داخلی تشکیل شد؛ اما مدت‌هاست که از گروه‌های مسلح فاصله گرفته و رئیس دولت انتقالی نیز تحت فرمان آن عمل نمی‌کند. باید دید آیا یک رهبری سیاسی مدنی می‌تواند دوباره کنترل امور را به دست گیرد یا خیر.

💢 نتیجه‌گیری

سوریه ۲۰۲۴ و لیبی ۲۰۱۱ با چالش‌های مشترکی روبرو هستند، اما سوریه از چنددستگی عمیق‌تر، مداخلات خارجی بیشتر، دولت و زیرساخت‌های ورشکسته‌تر و بی‌ارتباطی بیشتری میان گروه‌های مسلح و سیاست رنج می‌برد. به طور کلی، سوریه چالش‌های بزرگ‌تری نسبت به لیبی دارد تا بتواند به کشوری با ثبات و دموکراتیک تبدیل شود و باید دید آیا رهبران سوری می‌توانند بر این چالش‌های فائق آیند یا خیر.

اندیشکده تهران
🌐https://institutetehran.com/art/153
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🌐پیروزی میلانوویچ در کرواسی و تداوم گرایش به شرق

#تحلیل_کوتاه

🔹 در روز یکشنبه ۹ دی/۲۹ دسامبر، انتخابات ریاست‌جمهوری کرواسی برگزار شد. در این انتخابات، هشت نامزد به رقابت پرداختند که رئیس‌جمهور فعلی، زوران میلانوویچ، با نمایندگی از حزب سوسیال دموکرات، موفق به کسب ۴۹ درصد آراء شد. با این حال، از آنجا که او نتوانست اکثریت مطلق را به دست آورد، انتخابات به دور دوم کشیده است. با توجه به محبوبیت بالای میلانوویچ و وجود اختلافات میان احزاب میانه‌رو و راست، احتمال پیروزی او در دور دوم بسیار زیاد است و پیروزی او یعنی ثبات بیشتر در تمایل کرواسی به شرق به جای غرب.

💢 سابقه میلانویچ

🔸 زوران میلانوویچ، سیاستمداری با سابقه نخست‌وزیری، دارای گرایش‌های ضد اتحادیه اروپا و مخالف هرگونه حمایت از اوکراین است. او با سبک سیاست‌ورزی پوپولیستی، ترامپ را یکی از الگوهای خود می‌داند و به شدت با سیاستمداران اوکراینی مشکل دارد؛ به گونه‌ای که انقلاب رنگی ۲۰۱۴ اوکراین را کودتا خوانده بود. در سال ۲۰۲۲، به دلیل سقوط یک پهپاد ناتو در زاگرب، پایتخت کرواسی، میلانویچ فرمان ممنوعیت پرواز هواپیماهای ناتو در حریم هوایی کرواسی را امضاء کرد و اختلافات بین کرواسی و ناتو را بیش از پیش کرد. میلانوویچ در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۲۰۲۰ موفق به کسب ۲۹ درصد آراء شد و کسب آراء ۴۹ درصدی کنونی می‌تواند نمادی از موفقیت‌های دوره اول ریاست‌جمهوری او و همراهی مردم با اظهارات ضدغربی‌اش باشد.

💢 حزب سوسیال دموکرات؛ناکام در پارلمان اما در حال صعود

🔸 حزب سوسیال دموکرات با گرایش چپ و شرق‌گرا و همچنین اتحاد دموکراتیک کرواسی با گرایش محافظه‌کار و غرب‌گرا، دو حزب بزرگ کشور هستند که رقابتی شدید با یکدیگر دارند. هرچند میلانوویچ در سال ۲۰۲۰ نیز پیروز انتخابات شد، اما حزب او نتوانسته است در پارلمان کرواسی اکثریت را به دست آورد. در انتخابات‌ آوریل ۲۰۲۴ و جولای ۲۰۲۰، حزب اتحاد دموکراتیک پیروز این دو انتخابات بود. درحالی که حزب دموکراتیک کرواسی نتوانسته محبوبیت خود را در طول چهار سال اخیر ازدیاد بخشد اما محبوبیت حزب سوسیال دموکرات به بالاترین حد خود از سال ۲۰۲۰ رسیده است.

💢 جایگاه مقام ریاست‌جمهوری در کرواسی

🔸 با وجود آنکه مقام ریاست‌جمهوری در کرواسی عمدتاً تشریفاتی است و تصمیمات اصلی همراه با موافقت پارلمان و نخست‌وزیر اتخاذ می‌شود، اما رئیس‌جمهور همچنان دارای آمریت سیاسی و فرماندهی کل قوا است. برخی تحلیل‌گران بر این باورند که این انتخابات در واقع انتخابی میان گرایش به غرب (پریموراک) یا شرق (میلانوویچ) بوده است. صحنه سیاسی کرواسی اکنون بسیار چالش‌برانگیزتر شده است، زیرا اکثریت نسبی پارلمان متمایل به اتحادیه اروپا است، در حالی که اکثریت نسبی مردم و رئيس‌جمهور تمایل بیشتری به روسیه دارند. این وضعیت می‌تواند منجر به چالش‌ها و تقابل‌هایی در تعیین مسیر سیاست خارجی کرواسی شود.

💢 تأثیر ترامپ بر کرواسی

🔸 نکته قابل توجه دیگر تأثیر ترامپ بر کرواسی است. ترامپ با شیوه‌های پوپولیستی‌اش الهام‌بخش بسیاری از رهبران جهانی، از جمله میلانوویچ، بوده است. میلانوویچ با تقلید از تاکتیک‌های او، توانسته است پیروزی قوی‌تری را کسب کند. همچنین انتخاب ترامپ به عنوان رئیس‌جمهور آمریکا موجب افزایش تمایل مردم اروپا به نامزدهای مخالف ایده اتحادیه اروپا شده است چرا که راه رسیدن به صلح در اوکراین را اکنون هموارتر از هر زمان دیگری می‌بینند.

💢جمع‌بندی

پیروزی دوباره میلانوویچ نشان‌دهنده تمایل هرچه بیشتر مردم کرواسی به سیاست‌های ضدغربی و پوپولیستی است. هرچند این پیروزی به دلیل قدرت اعضای متمایل به اتحادیه اروپا در پارلمان، به معنای تغییر کامل جهت‌گیری کرواسی به سمت شرق و روسیه نیست اما پیروزی ترامپ و تضعیف اقتصادی اتحادیه اروپا باعث شده تا وزن سیاست‌ها به سمت روسیه سنگینی کند و کشورهای بالکان یک گام بیشتر به روسیه نزدیک شوند.

اندیشکده تهران
🌐https://institutetehran.com/art/154
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
♦️برد و باخت آمریکا، چین و قدرت های متوسط در مسابقه هوش مصنوعی
📝 فارن افرز
◾️ریوا گوجون

#روندهای_استراتژیک

🔹رقابت جهانی در فناوری، به ویژه در حوزه هوش مصنوعی، به طور فزاینده‌ای به عنوان عرصه بازی با حاصل جمع صفر بدل شده به این معنا که تفوق یک قدرت لاجرم زیان رقبا را در پی خواهد داشت. رقابت قدرت‌ها در صنعت هوش مصنوعی نه صرفا برای تفوق‌یابی در فناوری بلکه با هدف بازتعریف نظم جهانی مطلوب صورت می‌گیرد. آمریکا استراتژی هوش مصنوعی خود را بر تقویت نوآوری‌ها و اعمال محدودیت‌های سخت‌گیرانه‌ بر صنایع چین مبتنی ساخته تا از این رهگذر برتری جهانی خود را حفظ نماید. این راهبرد شامل اجرای کنترل‌های صادراتی و تشدید محدودیت‌های سرمایه‌گذاری در صنایع فناوری محور چین استوار است.

🔸در پسینه ذهن آمریکایی‌ها این خوشبینی وجود دارد که اقتصاد چین به دلیل رویکرد دولت محور با معضل کاهش نوآوری همراه بوده و در آینده نزدیک توان رقابت خود را از دست خواهد داد لذا محدود ساختن دسترسی شرکت‌های چینی به ابتکارات روز راهگشا خواهد بود. واشنگتن بر این باور است که برتری آمریکا در فناوری، متحدان و مدافعان نظم کنونی را وادار خواهد نمود ضمن اولویت بخشی به منافع این کشور، همکاری‌های خود با چینی‌ها را کاهش دهند. ضمنا آمریکا سرمایه‌گذاری‌های قابل توجهی را به منظور توسعه صنعت هوش مصنوعی انجام داده تا موقعیت خود در هرم قدرت و رقابت را تقویت نماید. در مقابل، چین علی‌رغم محدودیت‌ها، در توسعه صنایع مرتبط با هوش مصنوعی پیشرفت‌های چشمگیری داشته است و شرکت‌های چینی به واسطه حمایت‌های مالی دولتی نوآوری‌های قابل توجهی در این عرصه کسب کرده‌اند با این حال بیم آن را دارند که در صورت توسعه بیشتر، با تحریم‌های سختگیرانه تر غربی‌ها روبه‌رو شوند.

💢رقابت چین و ایالات متحده در توسعه هوش مصنوعی

🔸 چین در یک نظم جهانی خود را در موقعیت ژئوپلیتیکی برابر با ایالات متحده فرض می‌کند و توسعه هوش مصنوعی را به عنوان راهی برای حفظ برابری و حتی پیشی گرفتن بر آمریکا می‌داند. این کشور از جمعیت بزرگ و صنایع عظیم بهره‌مند است و امکان کاربست ابتکاری هوش مصنوعی در صنایع را دارد. شرکت‌های چینی به منظور توسعه هوش مصنوعی از سرمایه‌گذاری‌های قابل توجه دولتی بهره می‌برند. با این حال، چین به واسطه تحریم ها و محدودیت های صادراتی آمریکا با چالش‌هایی روبه‌رو است و این موضوع شرکت‌های چینی پایبند به حزب کمونیست را با مشکلاتی در عرصه سرمایه‌گذاری و نوآوری روبه‌رو ساخته است. اگر ایالات متحده سیاست های کنترلی و محدود کننده خود علیه شرکت های چینی را تشدید نماید احتمالا چین از ائتلاف‌های فناوری تحت رهبری ایالات متحده خارج خواهد شد.

💢موضع قدرت‌های متوسط در رقابت جهانی هوش مصنوعی

🔸 سایر قدرت‌ها دیدگاه متفاوتی نسبت به رقابت جهانی در حوزه هوش مصنوعی دارند. بسیاری از قدرت ها توسعه این صنعت را راهی برای ورود به عصر چندقطبی می‌دانند. در حالی که ایالات متحده و چین در رقابت برای برتری در عرصه هوش مصنوعی هستند، سایر قدرت ها مانند فرانسه، عربستان سعودی، سنگاپور و امارات شروع به ساخت سیستم‌های هوش مصنوعی مستقل و ملی کرده‌اند تا قدرت درونی خود را افزایش دهند. برای نمونه کشور کوچک امارات در نظر دارد برای تبدیل شدن به یک کشور پیشرو در زمینه هوش مصنوعی، تا سال ۲۰۳۱، بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار در این صنعت سرمایه‌گذاری کند. این هدف بلندپروازانه نشان‌دهنده نگرانی دیگر قدرت‌ها از وضعیت خود در هرم قدرت و همچنین بهره برداری از فرصت‌ها برای ایجاد تثبیت جایگاه خود در میانه رقابت ایالات متحده و چین هستند.

💢هوش مصنوعی بستری برای افزایش تنش‌های سیاسی

🔸 رقابت بین ایالات‌متحده و چین در زمینه فناوری هوش مصنوعی در حال تشدید است و این موضوع تأثیرات قابل توجهی بر پویایی‌های قدرت جهانی دارد .اگر ایالات‌متحده احساس کند که فاصله فناوری هوش مصنوعی بین دو کشور در حال کاهش است، ممکن است به اقدامات تنبیهی‌تر علیه چین از جمله علیه شرکت‌های فناوری محور چینی مانند هوآوی روی آورد.

این سیاست، چینی ها را به واکنش‌های تهاجمی در سایر حوزه‌ها وادار می کند و تنش‌ها در مناطقی پیرامونی تایوان را تشدید می‌نماید. در حالی که مهندسان و دانشمندان نسبت به ظرفیت‌های تحول‌آفرین هوش مصنوعی خوشبین هستند اما سیاستمداران به طور فزاینده‌ای بر روی ریسک‌های ژئوپلیتیکی آن تمرکز کرده‌اند و نمی‌خواهند از رقبای خود عقب بمانند لذا ناآرامی‌های ژئوپلیتیکی ناشی از این رقابت احتمالا بر پیشرفت‌های مثبت ناشی از هوش مصنوعی سایه افکند.

اندیشکده تهران
🌐https://institutetehran.com/art/155
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
♦️معماهای اسرائیل در رابطه با کردها
◾️
مؤسسه مطالعات امنیت ملی
📝گالیا لینداشتراوس

#تهران_ریویو

🔹سقوط بشار اسد توسط نیروهای شورشی در سوریه، این کشور را تکان داده و باعث شده است دولت خودمختار در شمال و شرق سوریه که تحت کنترل کردها (حزب اتحاد دموکراتیک (PYD)، شاخه سوری حزب کارگران کردستان یا همان پ.ک.ک) است وضعیت اضطراری اعلام کند. از زمان سقوط اسد، درگیری‌هایی در شمال سوریه و مخصوصاً غرب فرات بین ارتش ملی سوریه که مورد حمایت ترکیه هستند و نیروهای دموکراتیک سوریه که مورد حمایت آمریکا هستند رخ داده است.

🔸سیاست ترکیه در قبال سوریه پیچیده است؛ زیرا رویکرد این کشور در قبال کردها که یک‌پنجم جمعیت ترکیه هستند را نیز در بر می‌گیرد. پیش از شکست اسد، تلاش‌ها برای تجدید گفتگوها با رهبر پ.ک.ک، عبدالله اوجالان، آغاز شده بود. دولت ترکیه باور دارد که تضعیف حزب اتحاد دموکراتیک در سوریه، قدرت چانه‌زنی پ.ک.ک را از بین می‌برد. به نظر می‌رسد ترکیه برای از بین بردن دستاوردهای کردها از زمان جنگ داخلی سوریه، به ویژه سرزمین‌هایی که در نتیجه مشارکت نیروهای دموکراتیک سوریه در شکست داعش به‌دست آمده است، چه از طریق عملیات مستقیم نظامی توسط ارتش ترکیه و یا عملیات غیرمستقیم از طریق ارتش ملی سوریه، اقدام جدی خواهد نمود.

💢سه معمای اسرائیل در نتیجه تحولات شمال شرق سوریه

🔸اولین معما، نگرانی نسبت به لزوم تداوم حضور تقریباً ۲۰۰۰ سرباز آمریکایی در سوریه است. منافع اسرائیل حکم می‌کند نیروهای آمریکایی در سوریه باقی بمانند. بخشی از آن بخاطر این است که این نیروها به قطع مسیر زمینی ایران از عراق و سوریه به حزب‌الله در لبنان کمک کرده‌اند. علی‌رغم تعداد کم آنها، این نیروها در حفظ ثبات آن مناطق مؤثر بوده‌اند. همچنین ایالات متحده منافع مهمی در این منطقه دارد که شامل جلوگیری از تجدید حیات دولت اسلامی [داعش] و احترام به تعهد اخلاقی به نیروهای دموکراتیک سوریه می‌شود که علیه دولت اسلامی جنگیدند. همچنین در کنگره، هر دو حزب از حفظ استقلال کردها در مقابل برنامه‌های ترکیه در منطقه حمایت می‌کنند. با این حال، دونالد ترامپ در دوره نخست خود نزدیک بود که تمامی نیروها را از سوریه خارج کند اما با تلاش‌های دقیقه نودی پنتاگون از آن جلوگیری شد.

🔸معمای دوم، نگرانی در مورد روابط میان اسرائیل و ترکیه با توجه به تحولات سوریه است. با وجود اینکه روابط به دلیل وضعیت نوار غزه و حمایت بی‌چون‌وچرای ترکیه از حماس تحت‌الشعاع قرار گرفته است، تحولات سوریه اسرائیل را وا می‌دارد که به موضع ترکیه توجه بیشتری کند. در طول جنگ داخلی سوریه، اسرائیل بر جنوب سوریه تمرکز داشت و منافعش با منافع ترکیه در شمال سوریه در تضاد نبود. افزایش نفوذ ترکیه در سرتاسر سوریه این پویایی را تغییر می‌دهد. از آنجا که نیروهای دموکراتیک سوریه احتمالاً در آینده نزدیک به حمایت بیشتری نیاز پیدا خواهند کرد، کمک اسرائیل به این نیروها ممکن است از دید ترکیه چرخش بزرگی در سیاست اسرائیل محسوب شود.

🔸معمای سوم، شکاف‌های درونی کردها (به عنوان اقلیتی که در ترکیه، عراق، ایران و سوریه پراکنده هستند) و پیامدهای آن برای سیاست‌های اسرائیل است. اسرائیل حامی دیرین حزب دموکراتیک کردستان در شمال عراق بوده که به‌صورت سنتی روابط پرتنشی با پ.ک.ک و حزب اتحاد دموکراتیک در سوریه داشته است. ترکیه بر حزب دموکراتیک کردستان فشار آورده است تا از پشتیبانی حزب اتحاد دموکراتیک خودداری و به جای آن از شورای ملی کردی (که ائتلافی از گروه‌های کرد است که با حزب اتحاد دموکراتیک ارتباطی ندارد) حمایت کند. پشتیبانی اسرائیل از حزب اتحاد دموکراتیک سوریه احتمالا منجر به افزایش فشارها به حزب دموکراتیک کردستان عراق خواهد شد و اسرائیل باید با در نظر گرفتن منافع خود در رابطه با حزب دموکراتیک کردستان، نسبت به این تحولات حساس باشد.

صرف‌نظر از سیاست اسرائیل، ترکیه قبلاً اسرائیل را به حمایت از حزب اتحاد دموکراتیک و پ.ک.ک برای آسیب رساندن به ترکیه متهم کرده است. به نظر می‌رسد اظهارات اخیر اسرائیل در حمایت از کردها در سوریه، به‌ویژه از سوی گیدئون سعر، وزیر امور خارجه، با هدف تحت فشار قرار دادن ایالات متحده برای حفظ حضورش در شمال شرق سوریه بیان شده باشد. با این حال، اگر ایالات متحده در نهایت تصمیم به خروج نیروهایش از آن منطقه بگیرد، این اظهارات احتمالاً چیزی بیش از شعار نخواهد بود و بنابراین اسرائیل باید در ادامه چنین اظهاراتی احتیاط کند. اگر اسرائیل قصد حمایت از کردها در شمال شرقی سوریه را دارد، می‌تواند به روند دیپلماتیک میان غرب، ترکیه و PYD کمک کند که شامل گفت‌وگوهایی در مورد سطح خودمختاری کردها در سوریه در دوران پس از اسد خواهد بود.

اندیشکده تهران
🌐https://institutetehran.com/art/156
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔵 دیپلماسی سبز: جایگاه «مصدر» در نقش‌آفرینی بین‌المللی امارات

#اکوتهران

🔸انرژی‌های تجدیدپذیر و توسعه سازگار با محیط زیست در سال‌های اخیر اهمیتی ویژه یافته اند و به موازات آن، دیپلماسی سبز مبدل به یکی از حوزه‌های پرمراجعه در پیوند روابط خارجی و فناوری گردیده است. در این میان، امارات متحده عربی به خوبی نقش خود را در بازار انرژی‌های تجدیدپذیر گسترش داده و بازیگری شناخته شده و مشهور در این عرصه به شمار می‌رود. شهرتی که بیش از هر چیز، مولود فعالیت‌های گسترده شرکت «مصدر» در داخل و خارج امارات متحده عربی با درآمد نزدیک به یک میلیارد دلاری در سال ۲۰۲۳ بوده و پیوندی ناگسستنی نیز با سرمایه‌گذاری بیش از ۳۰ میلیارد دلاری «مصدر» در نزدیک به ۲۰ گیگاوات نیروگاه‌های سبز دارد.

💢 بنیان‌گذاری و مالکیت مصدر

🔹شرکت «مصدر» در سال ۲۰۰۶ به عنوان زیرمجموعه شرکت سرمایه‌گذاری مبادله با تمرکز بر گذار سبز تاسیس شد و یکی از اولین ماموریت‌های آن، طراحی و توسعه «مصدرسیتی» در ابوظبی به مثابه شهری نمونه برای زندگی شهری پایدار و مبتنی بر منابع سبز و تجدیدپذیر بود. مصدرسیتی در سال ۲۰۰۸ با ارائه مشوق‌ها و پیشنهادهای متعددی همچون بورسیه در «انستیتو علوم و فناوری مصدر» و اجاره بهای رایگان برای دفاتر، موفق شد مقر اصلی «سازمان جهانی انرژی‌ تجدیدپذیر» (ایرِنا) را در مصدرسیتی مستقر کند. به مرور شرکت‌هایی چون زیمنس نیز دفاتر منطقه‌ای خود را به مصدرسیتی منتقل کردند.

🔹در حال حاضر، مالکیت «مصدر» در اختیار سه غول اقتصادی اماراتی یعنی «مبادله» (صندوق ثروت ملی امارات)، «آدنوک» (شرکت ملی نفت ابوظبی) و «طاقه» (شرکت ملی انرژی ابوظبی) است. این شرکت، باتکای این پشتوانه مالی قابل‌توجه اقدام به سرمایه‌گذاری‌های گسترده‌ در طراحی و اجرای پروژه‌های بین‌المللی مختلف در چهارگوشه جهان نموده است که در حال حاضر در 40 کشور مختلف در جریان است و مجموع ظرفیت آنها به ۳۱.۵ گیگاوات می‌رسد.

💢 سرمایه‌گذاری‌های بین‌المللی

🔹کشورهای شورای همکاری خلیج فارس یکی از مقاصد مهم فعالیت «مصدر» هستند و این شرکت بیش از ۷۵۰ مگاوات نیروگاه تجدیدپذیر در عربستان و عمان احداث نموده است. فعالیت‌های این شرکت در اردن نیز قابل‌توجه بوده و دو نیروگاه ۲۰۰ مگاوات خورشیدی و ۱۱۷ مگاوات بادی توسط «مصدر» در اردن ساخته شده است. یکی از ویژگی‌های شاخص این شرکت فعالیت‌های گسترده‌ای است که در مناطق توسعه‌یافته جهان دارد. به عنوان مثال «مصدر» در اروپا بیش از ۱۰ پروژه، در آمریکای شمالی بیش از ۸ پروژه و در اقیانوسیه دستکم ۵ پروژه دارد و شراکت در ساخت نیروگاه بادی فراساحلی ۶۳۰ مگاواتی در بریتانیا یکی از نمونه‌های موفق در این خصوص است. گفتنی است این شرکت اخیرا پروژه بلندپروازانه مشابهی را با ظرفیت ۳ گیگاوات با نام دوگربنک در انگلستان کلید زده است. با اینهمه، تجلی نقش‌آفرینی دیپلماتیک «مصدر» را باید در سایر نقاط جهان جستجو کرد.

💢 فناوری در خدمت توسعه نفوذ

🔹«مصدر» از ظرفیت‎های خود در آفریقا، برای تعمیق همکاری‌های دوجانبه امارات و کشورهای مختلف استفاده نموده و پروژه‌های متعددی را در این قاره راهبری کرده که مطرح‌ترین آنها نیروگاه خورشیدی ۸۰۰ مگاواتی «نور» در مراکش است. همین مسئله در خصوص آسیای میانه نیز صدق می‌کند و «مصدر» در سال‌های اخیر چندین پروژه در این منطقه آغاز کرده است که بزرگترین و شاخص‌ترین آنها نیروگاه خورشیدی ۱۰۰ مگاواتی «نور ناوای» در ازبکستان است. از نیروگاه خورشیدی قره باغ در آذربایجان تا پنل‌های شناور اندونزی، «مصدر» ردپای خود را در بازار انرژی تجدیدپذیر دیگر نقاط قاره پهناور آسیا گسترده است.

🔹نمود آشکار کارکرد دیپلماتیک «مصدر» را می‌توان در صندوق‌های شراکت امارات و سایر مناطق جهان مانند اقیانوس آرام (UAE-PPF) و کارائیب (UAE-CREF) مشاهده نمود. این صندوق‌ها در ارقام کوچک به تامین مالی پروژه‌های تجدیدپذیر می‌پردازند و تیم خدمات «مصدر» با توانمندی‌های فنی خود بازیگر اصلی در تحقق این سرمایه‌گذاری‌هاست.

💢چشم‌انداز مصدر

در مجموع، منصفانه است که ادعا شود امارات یکی از پیشگامان انرژی تجدیدپذیر و دیپلماسی سبز در منطقه است و این پیشگامی بعلاوه پشتوانه مالی سه غول اقتصادی از ابوظبی، «مصدر» را به بازیگری قابل اتکا در بازار تامین مالی و خدمات فنی-مهندسی تبدیل کرده است. همین جایگاه، این خوش‌بینی و بلندپروازی را به «مصدر» داده که برنامه خود را نصب ۱۰۰ گیگاوات ظرفیت تجدیدپذیر در سراسر جهان تا پایان سال ۲۰۳۰ اعلام نماید و برای دستیابی به آن بکوشد.

اندیشکده تهران
🌐https://institutetehran.com/art/157
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🌐 رویارویی غیراقتصادی ترامپ با چین؛ گزینه‌ها و چالش‌ها

#تحلیل_کوتاه

🔹از زمانی که ترامپ در ۲۰۱۶ قدرت را در کاخ سفید بدست آورد، آغاز جنگ تجاری و تعرفه‌ای با چین یکی از برجسته‌ترین اقدامات سیاست خارجی او دیده می‌شد. حال که ترامپ پس از چهار سال دوباره به کاخ سفید بازگشته است، زمزمه‌هایی برای تشدید جنگ تجاری با چین شنیده می‌شود. ترامپ نیز چین را به اعمال تعرفه‌های ۶۰٪ تهدید کرده است. با این حال اگر جنگ تجاری صرف نظر کنیم، ترامپ برای مهار چین چه گزینه‌ها و چالش‌های دیگری دارد؟

💢تداوم حمایت نظامی از تایوان

🔸یکی از گزینه‌های روی میز ترامپ، افزایش حمایت تسلیحاتی از تایوان است. از آنجا که تسلط چین بر این جزیره می‌تواند شکستی هژمونیک برای آمریکا تلقی شود، ایالات متحده می‌تواند به دنبال ارتقای توانمندی‌های دفاعی تایوان باشد تا از این طریق چین را از حمله به تایوان منصرف کند. مارکو روبیو و مایک والتز بشدت از چنین گزینه‌ای حمایت می‌کنند. از آنجا که چین دارای سلاح هسته‌ای است و نمی‌توان به طور مستقیم با آن وارد درگیری نظامی شد، این گزینه مطلوبیت بالایی برای سیاستمداران آمریکایی دارد. همچنین آمریکا می‌تواند حضور نظامی را در دریای چین جنوبی افزایش دهد (که از ۲۰۲۱ کاهش یافته بود).

🔸با این حال، حمایت تسلیحاتی از تایوان، محدودیت‌های خاص خود را نیز دارد. ممکن است افزایش چنین کمک‌هایی حساسیت چین را برانگیزد. از منظر چین، ناممکن‌شدن حمله به تایوان یا تبدیل‌شدن آن به باتلاق (همچون اوکراین برای روسیه) به دلیل توانمندی دفاعی‌اش بشدت نامطلوب است. ناممکن‌شدن حمله به تایوان تفاوتی با اعلام استقلال تایوان ندارد؛ چراکه در هر دو حالت چین این جزیره را از دست خواهد داد. تبدیل‌شدن تایوان به باتلاق نیز ممکن است منجر به شکست چین در رقابت هژمونیک با آمریکا شود. بنابراین حمایت تسلیحاتی ممکن است چین را وادار به اقدام نظامی پیشدستانه بکند و آمریکا نیز برای حفظ تایوان وارد نبرد نظامی مستقیم با چین شود.

🔸ورود آمریکا به نبرد نظامی مستقیم با چین لزوماً به معنای جنگ هسته‌ای نیست؛ اما خطر آن را افزایش می‌دهد و نگه‌داشتن آن زیر آستانه هسته‌ای بشدت سخت خواهد بود. به همین دلیل، راهکاری که برخی تحلیلگران برای رفع این محدودیت ارائه می‌دهند، توانمندکردن تایوان برای ساخت تسلیحات خود است. این راهکار خطر افزایش تنش را کاهش می‌دهد، اما باز هم می‌تواند وضعیت تایوان را به سطحی برساند که برای چین غیرقابل قبول باشد. علاوه بر این، برای ترامپ این محدودیت وجود دارد که برخی از جمهوری‌خواهان با چنین راهکاری (بعضاً به دلایل انزواطلبانه) مخالف‌ کنند.

💢حمایت از اویغورها و تبتی‌ها

🔸مزیت‌ اقدامات امنیتی، در انکارپذیری آنهاست که از تشدید تنش جلوگیری می‌کند. گزینه پیشنهادشده دیگر به ترامپ، حمایت از اویغورها و تبتی‌هاست تا آنها به دلیل وضعیت نامساعد زندگی خود، جنبش‌ها یا فعالیت‌های جدایی‌طلبانه در چین ایجاد کنند و از این طریق، تمرکز حزب کمونیست چین معطوف به سرکوب آنها شود. چنین راهکاری خطرات گزینه نخست را ندارد؛ اما محدودیت‌های دیگری دارد.

🔸تجربه نبرد اطلاعاتی آمریکا با شوروی نشان می‌دهد که ایالات متحده ضعف‌های جدی در اقدام اطلاعاتی درون خاک برخی از دشمنانش دارد. کشورهای کمونیستی (همچون شوروی، چین، کوبا و ...) به دلیل ساختارهای کاملاً بسته‌ای که دارند، به سختی قابل نفوذ هستند و امکان فعالیت اطلاعاتی درونشان دشوار است. تاریخ جنگ سرد مملو از شکست‌های اطلاعاتی از آمریکا در ضربه به شوروی یا آگاه‌نبودن از جزئیات تحولات سیاسی درون آن بوده است و این نکته می‌تواند مجدداً تکرار شود.

💢ائتلاف‌های منطقه‌ای

🔸یکی دیگر از گزینه‌ای ترامپ، تقویت ائتلاف آمریکا با متحدان خود در حوزۀ هند-اقیانوسیه (همچون فیلیپین، هند، نیوزلند و...) یا شرق آسیا (همچون ژاپن) است تا بتواند هژمونی منطقه‌‎ای چین را مهار کند. چنین گزینه‌ای می‌تواند مواردی همچون همکاری‌های امنیتی (مانند آکوس یا کواد)، پیمان‌های دفاعی دوجانبه –هرچند که هنوز چنین اتفاقی نیافتاده است- و فعالیت در حوزۀ توسعه باشد. این گزینه که ایالات متحده تاکنون اقداماتی را در چارچوب آن انجام داده است خطرات دو گزینه بالا را ندارد؛ اما مشخص نیست تا چه حد می‌تواند هژمونی چین را مهار کند.

💢جمع‌بندی

در مجموع می‌توان گفت که ترامپ برای مهار چین در حوزه غیر اقتصادی با محدودیت‌های جدی مواجه است. با این حال، گزینه ائتلاف‌های منطقه‌ای به دلیل مخاطرات پایین‌تر و داشتن حوزه‌های متنوع نسبت به دو گزینه دیگر می‌تواند اثرگذاری بیشتری در سیاست مهار داشته باشد.

اندیشکده تهران
🌐https://institutetehran.com/art/158
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
♦️تحولات سوریه و آینده اسلام سیاسی در جهان عرب
◼️ايجبشن اينتربرايز للسياسات و الدراسات الاستراتيجية -مصر
📝ياسمين محمود حامد البوني

#رویة_العربیة

🔹سقوط اسد در سال 2024، هم‌زمان با تحولات گسترده در منطقه عربی، دگرگونی‌های پیچیده‌ای را به همراه داشت که فراتر از مرزهای سوریه تأثیر گذاشت. در این میان، اسلام سیاسی با سابقه حضور و نفوذ طولانی در جهان عرب و علی‌رغم انحطاط سال‌های اخیر، به‌عنوان بازیگری بالقوه مطرح می‌شود.

💢اسلام سیاسی در سوریه: گذشته پیچیده و حال متلاطم

🔹اخوان المسلمین؛ از مخالفت تا مقاومت: در دهه 1970، روابط میان و اخوان و حکومت وقت با تنش‌آلود بود که با شدت گرفتن تنش‌ها، حافظ اسد اقدام به سرکوب مخالفان کرد. در 1982، اخوان انقلاب مسلحانه‌ای در حماه به راه انداخت که با سرکوب خونین حکومت و کشته شدن هزاران نفر همراه بود. این رویداد نقطه عطفی در روابط اخوان و حکومت اسد بود. با وجود این شکست، اخوان از فعالیت زیرزمینی دست نکشید و شبکه‌ای از روابط با قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی را به‌ویژه با قطر و ترکیه حفظ کرد.

🔹انقلاب سوریه 2011؛ بازگشت به صحنه سیاسی: با آغاز انقلاب سوریه در ۲۰۱۱، صحنه سوریه برای ظهور اخوان‌المسلمین به‌عنوان یک نیروی میانه‌رو آماده بود و رقابت بین نیروهای اسلامی نا همگون باعث شد تا این گروه در موقعیت ویژه‌ای قرار بگیرد. اخوان تلاش کرد تا نیروهای مختلف اسلامی را متحد کرده و امید داشت با ایجاد «شورای ملی سوری»، رهبری سیاسی مخالفین را در اختیار بگیرد. در نهایت، اعمال فشارها گروه‌های جهادی برای افزایش نفوذ خود، بروز اختلافات بر سر اولویت‌های رهبری و اقدامات سیاسی میان افراد و جنبش‌های مختلف درون گروه، نشان داد چالش‌های سیاسی فراتر از تصورات اخوان‌المسلمین است.

🔹نقش اخوان در آینده سوریه؛ بین مقاومت سیاسی و اقدام مدنی: علی‌رغم تمام این اتفاقات، اخوان‌المسلمین سوریه همچنان نفوذ سیاسی خود را در برخی مناطق به‌ویژه شمال غرب سوریه با حضور در ائتلاف مخالفان از طریق «هیئت تحریر الشام» حفظ کرده است. این گروه با تلاش برای حرکت فراتر از ایدئولوژی جهادی خود، همچنان بخشی از معادله سیاسی سوریه باقی مانده است و در تلاش است از یک جنبش اسلامگرای معارض به جنبش اجتماعی تبدیل شود که در سوریه پسا اسد، به دنبال راه حل مشکلات مردم است.

💢فرصت‌های بازگشت اسلام سیاسی

🔹علیرغم چالش‌هایی که جنبش‌های اسلام سیاسی در سوریه و جهان عرب با آن روبرو هستند، فضای منطقه‌ای کنونی فرصت‌هایی را برای بازآرایی صفوف آن‌ها فراهم می‌کند. این فرصت‌ها را می‌توان از سه محور اصلی نخست خلاء سیاسی و امنیتی، دوم بحران های اقتصادی و اجتماعی و سوم، فقدان دموکراسی و کثرت گرایی سیاسی تحلیل کرد.

💢سناریوهای احتمالی

1️⃣ادامه زوال اسلام سیاسی: جنبش‌های اسلام سیاسی به دلیل کاهش محبوبیت و تجربه‌های ناکام در مصر و تونس، با بحران مشروعیت سیاسی مواجه‌اند. رژیم‌های حاکم در منطقه با حمایت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی موفق به اعمال سیاست‌های طرد سیاسی و محدود کردن فضای این جنبش‌ها شده‌اند. هرچند مهم‌ترین چالش پیش روی این سیاست‌ها آن است که نتیجه معکوس داده و برای ابراز وجود ناگزیر به واکنش‌های زیرزمینی یا اقدامات خشونت‌آمیز روی آورند.

2️⃣اسلام سیاسی به‌عنوان جایگزین عملی: جنبش‌های اسلام سیاسی در تلاشند تا از طریق بسط گفتمان حکمرانی خوب و توسعه اقتصادی، و رها کردن شعارهای شکست خورده، خود را به‌عنوان جایگزینی قابل قبول معرفی کنند. این جنبش‌ها برای نشان دادن توانمندی حل بحران‌ها نیاز به تغییر ایدئولوژیک و همکاری با نیروهای مختلف سیاسی دارند. با این وجود چالش‌های زیادی مانند میراث منفی تجربیات قبلی و توانایی اندک آن‌ها در ایجاد اتحاد و ائتلاف با سایر نیروها همچنان پابرجاست.

3️⃣لغزش به سمت افراط گرایی: در محیط‌هایی مانند سوریه و لیبی که دولت‌ها شکننده‌اند، برخی جنبش‌های اسلامی ممکن است برای بازپس‌گیری نفوذ خود به خشونت روی آورند. خلاء سیاسی و امنیتی فرصت ظهور گروه‌های افراطی را ایجاد می‌کند که تهدیدی برای ثبات منطقه‌اند. با این حال، از دست دادن حمایت مردمی و بین‌المللی و افزایش مداخلات خارجی، مانع گسترش این جنبش‌ها می‌شود.

4️⃣ادغام با جنبش های مدنی: جنبش‌های اسلامی می‌توانند به سمت ادغام به عنوان بخشی از جنبش‌های ملی مدنی حرکت کنند. برای این کار نیاز است گفتمان سنتی به‌نفع ارزش‌های دموکراتیک، شهروندی و پلورالیزم کنار گذاشته شود. هرچند این تغییرات فرصتی برای اصلاح نقش اسلام سیاسی فراهم می‌کند، اما نیازمند یک تغییر هویتی در ذات اسلام سیاسی و نیز پذیرش داخلی و خارجی در میان جنبش‌های اسلامگرا است که با توجه به شکاف‌های موجود، چالش بزرگی محسوب می‌شود.

اندیشکده تهران

🌐https://institutetehran.com/art/159
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🌐 تلاش برای انحلال حشدالشعبی؛ عراق صحنه جدید نظم نوین

#تحلیل_کوتاه

🔹طی هفته‌های اخیر و همزمان با نزدیک شدن به تاریخ ۲۰ ژانویه و استقرار دونالد ترامپ به‌عنوان رئیس‌جمهور ‏آمریکا در کاخ سفید، اخبار پراکنده‌ای درباره فشار واشینگتن به دولت عراق برای انحلال حشدالشعبی منتشر ‏شده است؛ چه‌اینکه اخیراً برخی گمانه‌زنی‌هایی نیز مطرح شده که ترامپ پیام مستقیمی خطاب به شیاع ‏السودانی نخست‌وزیر عراق برای انحلال حشدالشعبی ارسال کرده است. تحولات مربوط به این مسئله از چند ‏منظر قابل بررسی است. پرسش اساسی اما این است که چرا آمریکا در این مقطع زمانی به‌دنبال انحلال حشدالشعبی است؟

🔸رصد اظهارات، مواضع و تحلیل‌های عرصه رسمی و عمومی در آمریکا و رژیم صهیونیستی نشان می‌دهد ‏ادراک واشینگتن و تل‌آویو این است که محور مقاومت در ضعیف‌ترین وضعیت خود پس از جنگ ۳۳ روزه ‏سال ۲۰۰۶ قرار دارد و اکنون با تضعیف توان رزمی و سازمانی حماس و حزب‌الله از یک‌سو و سقوط دولت بشار ‏اسد ازسوی دیگر، زمان مناسبی برای حذف یا دست‌کم تضعیف حداکثریِ حشدالشعبی ‏به‌عنوان یکی دیگر از اجزای محور مقاومت است.‏

🔸شکل‌دهی به نظم تحول‌یابنده منطقه‌ای ازجمله اهدافی است که بارها در اظهارات بنیامین نتانیاهو، ‏نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی تکرار شده است. ایالات متحده نیز اگرچه غیرصریح، اما به‌صورت غیرمستقیم ‏به‌دنبال جهت‌دهی به پویش‌های منطقه‌ای درراستای منافع خود و متحدان منطقه‌ای است. در ‏این‌چهارچوب، نیروهایِ معارضِ نظمِ منطقه‌ایِ مطلوبِ واشینگتن باید دست‌کم، تغییر ماهیت یا مأموریت ‏دهند. تلاش برای انحلال حشدالشعبی در این چهارچوب قابل ارزیابی است.‏

🔸مهم‌ترین کشور منطقه‌ غرب آسیا از برخی جنبه‌ها برای جمهوری اسلامی ایران، عراق است؛ حدود ‏یک‌چهارم صادرات ایران به عراق صورت می‌گیرد و ایران منافع مشترکی در حوزه‌های فرهنگی، امنیتی، ‏مسئله کُردی و ... با عراق دارد. میزانی از بی‌ثباتی سیاسی به‌نحوی که دولت مرکزی در بغداد ناگزیر شود ‏روابط خود را با تهران براساس دستورِکار واشینگتن تنظیم کند، مطلوب آمریکاست. انحلال یا تضعیف ‏حشدالشعبی می‌تواند آمریکا را به این هدف برساند.

🔸طی سال‌های اخیر و به‌ویژه پس از جنگ غزه، «وحدت ساحات» ازجمله مهم‌ترین ابزارهای فشار سیاسی و ‏میدانی محور مقاومت به رژیم صهیونیستی بوده است. با برقراری آتش‌بس در لبنان باوجود تداوم جنگ در ‏غزه، هدف رژیم اشغالگر برای جدایی دو جبهه غزه و لبنان محقق شد. اگرچه طی هفته‌های اخیر و پس از ‏فشار آمریکا بر دولت السودانی و میانجی‌گری برخی طرف‌ها، گروه‌های مقاومت عراقی، تاحدود بسیاری از ‏عرصه تقابل نظامی با رژیم صهیونیستی کنار رفتند، اما طرح انحلال حشدالشعبی می‌تواند گام دیگری در ‏راستای به شکست کشاندن طرح وحدت ساحات باشد.‏

به‌هرروی به‌نظر می‌رسد آمریکا تلاش می‌کند با بهره‌برداری از کارت استقرار ترامپ در کاخ سفید، دولت ‏السودانی را برای تضعیف حشدالشعبی زیر فشار قرار دهد. حالت حداکثری خواست آمریکا، انحلال و وضعیت ‏حداقلی آن، ادغام کامل حشدالشعبی در نیروهای ارتش عراق و زیر فشار رفتن گروه‌های مقاومت خارج از ‏حشدالشعبی است. در این‌میان، آنچه می‌تواند و باید ازسوی تهران دنبال شود، پیشبرد یک دستورکار جامع ‏سیاسی با دولت، مرجعیت و گروه‌های مقاومت عراقی برای مقابله با این طرح ایالات متحده است.‏

اندیشکده تهران

🌐https://institutetehran.com/art/160
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔵 سوریه جدید: مسیری از ویرانه
◾️نشریه اکونومیست

#اکوتهران

🔸«اکونومیست» در آخرین شماره خود در یادداشتی به وضعیت اقتصادی موجود و چالش‌های پیشرو در سوریه برای رشد و بازسازی پرداخته است و ضمن برشمردن تحریم‌های متعدد منجمله قانون سزار به عنوان یکی از مهم‌ترین موانع جذب سرمایه و بازسازی، خاطرنشان می‌سازد که تحریم‌ها آسان وضع شده و به سختی از میان می‌روند؛ حتی در زمانی که حکومت هدف در آن تحریم‌ها سقوط کرده باشد.

🔹گزارش مذکور با اشاره به انتصاب «میساء صابرین»، معاون پیشین بانک مرکزی در دوره بشار اسد، به عنوان رئیس بانک مرکزی سوریه در دوره جدید بر این نکته تاکید دارد که تحریرالشام به نظر نسبت به نیاز خود به تکنوکرات‌ها، حتی تکنوکرات‌های دوره بشار اسد، آگاهی دارد. در خصوص وخامت وضعیت بانک مرکزی سوریه، این گزارش به ذخیره ارزی ۲۰۰ میلیون دلاری (معادل کمتر از یکماه واردات) و سقوط ۹۹ درصدی ارزش پوند سوریه طی ۱۴ سال گذشته تاکیدی ویژه دارد. براساس این گزارش، تولید ناخالص داخلی ۹۰ میلیارد دلاری سوریه در سال ۲۰۱۰ در فاصله چهارده سال به کمتر از ۹ میلیارد دلار رسیده است. همچنین، برآورد بانک جهانی حاکی از آن است که حدود ۶۹ درصد از سوری‌ها با رقمی کمتر از ۳.۶۵ دلار در روز گذران می‌کنند.

🔹این گزارش اولین چالش رهبران جدید سوریه را تامین مالی دانسته و خاطر نشان می‌کند که معضل نفت بهترین نمود این مشکل است. تا سال ۲۰۱۱، سوریه روزانه ۴۰۰ هزار بشکه نفت استخراج می‌کرد که بیش از مصرف داخلی کشور بود و مازاد آن به اروپا صادر می‌شد. عواید فروش نفت ۳۰ الی ۴۵ درصد از واردات سالانه ۱۲ میلیارد دلاری سوریه را پشتیبانی می‌کرد و در حال حاضر، تولید به کمتر از یکصد هزار بشکه در روز رسیده است.

🔹براساس این یادداشت، بخش کشاورزی نیز یکی از بخش‌های آسیب‌دیده اقتصاد سوریه است. سطح تولید گندم در سوریه به نصف رسیده و این کشور که زمانی به طور خالص صادرکننده گندم به شمار می‌رفت، اکنون نیازمند واردات ۱.۶ میلیون تن گندم سالانه است. در این میان، صنعت گردشگری با درآمد سالانه 4 میلیارد دلار نیز تعطیل شده است.

🔹افزایش تولید نفت (فارغ از اینکه میادین اصلی در اختیار مسلحین کرد است)، بازسازی زیرساخت کشاورزی و احیای صنعت گردشگری جملگی زمانبر هستند و سوریه در کوتاه مدت باید به کمک‌های خارجی و وجوه ارسالی مهاجران تکیه کند. مقامات جدید امیدوارند که از امتیاز سپرده‌گذاری کشورهای عربی در بانک مرکزی سوریه نیز برخوردار شوند و سفر وزیر خارجه جریان حاکم به عربستان با محوریت مذاکرات این چنینی انجام می‌پذیرد.

🔹به باور «اکونومیست»، احیای رشد اقتصادی در سوریه طبعا از بازسازی تخریب‌های جنگ و آشوب در چهارده سال گذشته آغاز می‌شود و ابعاد خرابی واقعا وسیع است. برآورد بانک جهانی در سال ۲۰۲۲ از حلب نشان داده که حدود ۱۳۷ هزار خانه از مجموع ۶۶۰ هزار خانه آسیب دیده اند؛ ۲۵ درصد پل‌ها غیرقابل استفاده اند و ۳۵ درصد بیمارستان‌ها تخریب شده اند. نیروگاه حلب، بزرگترین نیروگاه کشور، از دور خارج است.

🔹بازسازی این حجم وسیع تخریب اشتغال قابل‌توجهی فراهم خواهد کرد و دولت ترکیه، به عنوان متحد حاکمان کنونی، در حوزه ساخت و ساز توانمندی و پیوند سیاسی گسترده‌ای دارد؛ با این حال، سرمایه‌گذاری ۲۵۰ تا ۴۰۰ میلیارد دلاری لازم برای این بازسازی از توان ترکیه خارج است. بعید است آمریکای ترامپ یا اروپای گرفتار در اوکراین پیش‌قدم سرمایه‌گذاری در سوریه شوند و تنها گزینه باقی‌مانده کشورهای حاشیه خلیج فارس هستند. این در حالی است که به زعم بسیاری، این کشورها تزریق وجوه را به پروژه‌ها و گروه‌های نورچشمی خود محدود خواهند کرد.

🔹به هر تقدیر، شرایط تحریمی سرمایه‌گذاری در سوریه را برای هر بازیگر فرضی سخت خواهد کرد. ایالات متحده ۷۰۰ شخص و شرکت سوری را در لیست سیاه قرار داده و علاوه بر آن، قانون سزار مصوب سال ۲۰۱۹ کل کشور سوریه را اعم از بخش انرژی و ساختمان هدف می‌گیرد. بزرگترین شرکت هواپیمایی و مخابراتی سوریه تحریم هستند و شخص احمد الشرع و گروه تحریر الشام در ایالات متحده، بریتانیا و اروپا به مثابه گروه تروریستی شناخته می‌شوند.

جمع‌بندی یادداشت را می‌توان در دو جمله خلاصه کرد: اول اینکه اظهارنظر احمد الشرع مبنی بر بهبود یکساله وضعیت خوشبینانه و غیرواقعی است. دوم اینکه تحریم‌ها به عنوان چالشی کلیدی در مسیر احیای اقتصاد سوریه، آسان به وجود آمده اند و علیرغم سقوط دولت اسد به سختی از میان خواهند رفت.

اندیشکده تهران

🌐https://institutetehran.com/art/161
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
♦️آیا پس از اسد، نوبت حوثی‌هاست؟
◾️نشنال اینترنست
📝آری هِیشتاین، ناتانائیل رابکین

#تهران_ریویو

🔸با سقوط رژیم اسد در سوریه و شکست حزب‌الله در لبنان، توجه‌ها به سمت حوثی‌های یمن جلب شده است. حوثی‌ها به عنوان قوی‌ترین نیروی نیابتی باقی‌مانده ایران در منطقه، در حمله به اسرائیل و کشتیرانی بین‌المللی دریای سرخ فعال‌تر از سایرین هستند. با رویارویی میان حوثی‌ها و اسرائیل و احتمالاً آمریکا که به نظر می‌رسد به تصاعد تنش خواهد انجامید، این سوال مطرح می‌شود که آیا رژیم صنعا همچون شریک سابقش در دمشق ضعیف خواهد بود؟

🔹تفاوت‌های مهمی میان رژیم اسد و حوثی‌ها وجود دارد که مسیرهایشان را از یکدیگر جدا می‌کند. رهبری حوثی‌ها جوان‌تر و پرانرژی‌تر از کارکنان مسن رژیم اسد است. به عنوان مثال، رئیس سرویس اطلاعاتی حوثی‌ها، عبدالحکیم الخیوانی زیر چهل سال است، در حالی که همتای سوری او، حسام لوکا، پیش از سقوط اسد ۶۵ ساله بود. علاوه بر این، حوثی‌ها ۱۰ سال پس از تصرف صنعا همچنان در مرحله جنبش انقلابی خود باقی مانده‌اند اما بر خلاف آنها، رژیم اسد پس از پنجاه سال در دست داشتن قدرت به یک سلسله خموده و بدون ایدئولوژی تبدیل شده بود.

🔹یک تفاوت دیگر رهبران حوثی‌ با اسد نیز در نحوه مواجهه آن‌ها با چالش‌ها است. برخلاف اسد که در نهایت به روسیه گریخت، رهبران حوثی ممکن است به جای رهاکردن جنبش از دست رفته خود، به تاکتیک‌های نبرد چریکی در مناطق کوهستانی بازگردند. تعداد اندکی از فرماندهان حوثی سابقه خروج از یمن را دارند و این نکته، آنها را بیش از پناهندگی به خارج به مقاومت متمایل می‌کند.

🔹اقدام قاطع توسط بازیگران جهانی و منطقه‌ای که مخالف اقدامات حوثی‌ها هستند می‌تواند باعث تسریع در سقوط آنها شود. ایالات متحده، اسرائیل و سایر متحدان باید فشار سیاسی، مالی و نظامی بر حوثی‌ها را افزایش دهند. قطع دسترسی آنها به کمک‌های بشردوستانه می‌تواند موقعیت مالی آن‌ها را به‌شدت تضعیف کند. به جای کمک مالی به رژیمی که به ترور و بی‌ثباتی در منطقه تداوم می‌بخشد، جامعه بین‌المللی باید منابع را برای کمک به مخالفان و کسانی که در جنوب این کشور در برابر آن مقاومت می‌کنند اختصاص دهد.

🔹بحران کنونی که سپاه قدس ایران و حزب‌الله لبنان با آن مواجه هستند فرصت خوبی برای فشار به حوثی‌‌ها ایجاد کرده است. هرچند ممکن است حوثی‌ها زمانی به حمایت‌های تهران دلگرم بودند، به احتمال زیاد در پرتو رویدادهای اخیر سوریه، ارزیابی خود را مورد بازبینی قرار می‌دهند. این موضوع فرصتی ایجاد می‌کند تا با فشار بر حوثی‌ها، حملات آنها در دریای سرخ را متوقف کنیم. البته حتی این نیز تنها یک شانس موقت است، نه راه‌حلی بلند مدت برای تهدیدی که حوثی‌ها بر دیگر دولت‌های منطقه اعمال می‌کنند.

🔹در نهایت باید دانست تغییر واقعی معادلات در یمن مستلزم سه تحول است:

1️⃣ افزایش خشم عمومی و ایجاد نارضایتی میان مردم یمن با فشارهای اقتصادی و تفاوت نگاه‌های مذهبی
2️⃣ از دست رفتن حمایت نخبگان کلیدی خود اعم از بوروکرات‌های حوثی و قبایل متحد
3️⃣ ایجاد بی‌ثباتی از طریق اعمال فشارهای بیرونی و ایجاد نبردهای درونی قدرت در طبقه رهبری انصارالله

این سه عامل در کنار هم می‌توانند حکومت حوثی‌ها را در وضعیت هرج‌ومرج و غیرقابل بازگشت قرار دهد. چگونگی گسترش این روند تحت کنترل هیچکس نیست و حتما از اختیار نیروهای خارجی نیز بیرون است. هرچند تجربه سوریه نشان می‌دهد که ادامه فشارها و هماهنگی با نیروهای مخالف، موثرتر از تلاش برای مذاکره با حکومتی شبیه به حوثی‌های یمن است.

اندیشکده تهران

🌐https://institutetehran.com/art/162
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🌐 عضویت در افرکسیم بانک؛ نشانه‌های ثبات در لیبی؟!

#تحلیل_کوتاه

🔹 اخیراً‌ لیبی به‌عنوان پنجاه و سومین عضو افرکسیم‌بانک (AfreximBank) پذیرفته شد که گامی مهم در فرآیند یکپارچه‌سازی آفریقا از طریق تجارت و سرمایه‌گذاری محسوب می‌شود. افرکسیم‌بانک به‌عنوان نهادی پان‌آفریقایی نقش کلیدی در تأمین مالی پروژه‌های زیرساختی و گسترش تجارت درون‌آفریقایی دارد. عملکرد مالی قوی افرکسیم‌بانک در سه‌ماهه سوم ۲۰۲۴، شامل نقدینگی مناسب، بهبود کیفیت دارایی‌ها و سطح بالای کفایت سرمایه سبب شده است تا این بانک موقعیت مالی مستحکمی برای حمایت از پروژه‌های مهم و بزرگ در لیبی داشته باشد و بتواند نقش مهمی در کمک به بهبود وضعیت این کشور ایفا کند.

💢توسعه منطقه آزاد مصراته

🔸مناطق آزاد اقتصادی به‌عنوان ابزارهای توسعه و جذب سرمایه‌گذاری در بسیاری از کشورها مورداستفاده قرار می‌گیرند. منطقه آزاد مصراته، نخستین منطقه آزاد لیبی، بر اساس قانون سال ۲۰۰۰ تأسیس‌شده و هدف آن تقویت تجارت و جذب سرمایه‌گذاری خارجی است. این منطقه با مساحت ۳۵۰۰ هکتار شامل بندر مصراته است و نقش مهمی در تجارت لیبی، به‌ویژه با کشورهای همسایه مانند مصر، ایفا می‌کند. بااین‌حال، کمبود بودجه اجرای پروژه‌ها را متوقف کرده است.

🔸برای رفع این مشکل، در نوامبر ۲۰۲۳ منطقه آزاد مصراته تفاهم‌نامه‌ای با بزرگ‌ترین اپراتور بندر چین برای مطالعه سرمایه‌گذاری در پروژه‌های زیربنایی امضا کرد. پیوستن به افرکسیم بانک نیز می‌تواند مسیر توسعه این منطقه را هموار و درآمدهای لیبی را متنوع کند. این منطقه بااتصال بنادر شمال آفریقا، مانند بنادر مصر، تونس و الجزایر، به توسعه تجارت منطقه‌ای کمک خواهد کرد.

🔸نمونه‌ای از این تلاش‌ها توافق تونس و لیبی برای ایجاد یک خط دریایی از طریق مصراته است. همچنین، منطقه آزاد مصراته به توسعه صادرات به کشورهای جنوب صحرای آفریقا و تقویت همکاری‌های اقتصادی با این کشورها کمک خواهد کرد. این اقدامات می‌توانند مصراته را به یک‌قطب اقتصادی و تجاری مهم در منطقه تبدیل کنند.

💢ساخت کریدور ریلی لیبی- چاد- نیجر

🔸کشورهای آفریقای مرکزی و ساحل مانند چاد و نیجر به دنبال اتصال به بنادر شمال آفریقا برای افزایش تجارت هستند. چاد اخیراً یادداشت تفاهمی با گروه پیمانکاران مصری برای مطالعه ساخت جاده‌ای بین چاد، لیبی و مصر امضا کرده است که به دلیل دسترسی به کانال سوئز از اهمیت استراتژیکی برای چاد برخوردار است. همچنین، لیبی، نیجر و چاد در حال بررسی پروژه‌ای ریلی هستند که ارتباط میان این کشورها را برقرار کند. این راه‌آهن ۳ هزار کیلومتری با سرعت ۲۵۰ کیلومتر در ساعت، حمل مسافر و کالا را از شرق تا غرب لیبی پوشش می‌دهد و یک مسیر ترانزیتی برای اتصال سواحل مدیترانه به آفریقای مرکزی فراهم می‌کند و در نهایت منجر به ارتقای اقتصاد لیبی و آفریقا خواهد شد.

🔸این پروژه بخشی از کریدور بزرگ ترانس-صحرا محسوب می‌شود و تجارت آفریقا و اروپا را از طریق بنادر شمال آفریقا تسهیل خواهد کرد. حمایت از این پروژه نیز جزو اهداف افرکسیم بانک عنوان‌شده که نشان‌دهنده اهمیت استراتژیک این پروژه برای اقتصاد منطقه است. راه‌آهن پیشنهادی، مسیر ترانزیتی حیاتی بین سواحل مدیترانه و آفریقای مرکزی ایجاد می‌کند و جایگاه لیبی را در کریدورهای تجاری بین‌المللی ارتقا می‌دهد.

💢حمایت از هدف نفتی لیبی

🔸بر اساس داده‌های رسمی تولید نفت لیبی در اواخر سال ۲۰۲۴ نزدیک به یک‌میلیون و ۴۰۰ هزار بشکه در روز بوده است. بر اساس برنامه‌ریزی‌های دولتی، ظرف ۳ سال آینده تولید نفت لیبی به حدود دو میلیون بشکه در روز افزایش می‌یابد که شامل رسیدن به میزان تولید روزانه یک‌میلیون و ۴۰۰ هزار بشکه نفت و میعانات گازی تا پایان سال ۲۰۲۴ بود. برای دستیابی به این اهداف، شرکت نفت لیبی در حال تلاش برای اجرای یک برنامه راهبردی باهدف افزایش نرخ تولید شرکت‌های تابعه خود است. این امر شامل حفاری چاه‌های جدید، انجام عملیات تعمیر و نگهداری لازم برای چاه‌های تولیدی، همچنین راه‌اندازی مجدد میادین ویران‌شده است. بنابراین با توجه به شرایط مالی کشور، حمایت بانک صادرات و واردات از پروژه‌های نفتی می‌تواند تولید این کشور را افزایش و درنتیجه درآمدهای این کشور را افزایش دهد. در این راستا، اخیراً ترکیه و لیبی در این زمینه توافق‌هایی انجام داده‌اند.

💢جمع‌بندی

با توجه به اهداف بانک صادرات و واردات آفریقا که متمرکز بر توسعه تجارت و زیرساخت‌ها است می‌توان برداشت کرد که پیوستن لیبی به این نهاد مزایای راهبردی مهمی دارد که به سه مورد از آن اشاره کرد. نتیجه این امر افزایش تجارت درون آفریقایی بوده که در حال حاضر کمتر از ۱۰ درصد تجارت ۵۰ میلیارد دلاری آن با سایر کشورهای این آفریقا است.

اندیشکده تهران

🌐https://institutetehran.com/art/163
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
♦️آینده اوکراین پس از پیروزی روسیه در جنگ
▪️شورای روابط خارجی روسیه
📝دیمیتری ترنین

🔹 یک قانون همیشگی وجود دارد که در زمان صلح آماده جنگ باش و در زمان جنگ در پی صلح. حال با نزدیک شدن جنگ اوکراین به نتیجه محتوم خود که همان پیروزی روسیه است، نگاه‌ها باید به آینده و صلحی که پس از آن خواهد آمد معطوف شود، چنانکه استالین جایی گفته بود: «بَندِرایتی‌ها (پیروان استفان بندرا، همکار نازی‌ها در جنگ جهانی دوم) می‌آیند و می‌روند، اما این مردم اوکراین هستند که باقی می‌مانند». 

💢 نقشه آینده اوکراین

🔸اوکراینِ سال ۱۹۹۱ دیگر وجود نخواهد داشت. کریمه، دونباس و دو منطقه از اوکراین از طریق رفراندوم به روسیه ملحق شده‌اند و احتمالاً مناطق دیگری چون خارکف و اودسا نیز به آن‌ها خواهند پیوست. این البته در خصوص تمامی مناطق صدق نخواهد کرد، چرا که روسیه تنها مناطقی را تصرف می‌کند که قادر به ادغام یا دفاع از آن‌ها باشد. توسعه باید منطق استراتژیک داشته باشد و نه صرفا از روی احساسات.

💢رسالت رهایی‌بخشی روسیه

🔸از لحاظ تمدنی، فرهنگی و تاریخی، بیشتر بخش‌های اوکراین به روسیه تعلق دارد. روسیه نه به منظور فتح امپریالیستی، بلکه برای تأمین امنیت ملی خود باید تمامی اوکراین را از رژیم نئونازی بندرا و حامیان خارجی‌اش رها کند. اگرچه اوکراین متعلق به مردم آن است، اما روسیه عمیقاً با این سرزمین پیوند دارد و پس از جنگ، باید در بازسازی یک اوکراین صلح‌طلب و متحد نقش‌آفرینی کند. همان‌طور که در چچن و آلمان شرقی پس از جنگ مشاهده شد، روسیه تجربه موفقی در تبدیل دشمنان سابق به متحد داشته است.

💢سناریوهای پسا جنگ
🔸کارشناسان روسی سناریوهای مختلفی برای آینده اوکراین متصور هستند:

1️⃣ ادغام کامل: روسیه تمام اوکراین را تحت تصرف خود درآورده و هم‌مرز با ناتو می‌شود. این به معنای اتحاد دوباره و پایان استقلال اوکراین خواهد بود. با این حال، ادغام چنین سرزمینی و بازسازی آن هزینه‌های هنگفتی به همراه دارد.

2️⃣ اوکراین غرب‌گرا: بدترین سناریوی ممکن، یک اوکراین به شدت ضد روسیه و تحت کنترل غرب است که تنها به دنبال ضربه زدن به روسیه در فرصت مناسب خواهد بود. به‌هر نحو ممکن باید از تحقق این سناریو پیشگیری نمود.

3️⃣ دولت ورشکسته: یک اوکراین تکه‌تکه شده که از جانب غرب رها شده و به روسیه وابستگی دارد، ممکن است به هرج و مرج دچار شود. در این حالت، هم روسیه و هم غرب می‌توانند در آن دستکاری و مداخله کنند که سناریویی نامطلوب خواهد بود.

4️⃣ اوکراین تقسیم شده: واقع‌بینانه‌ترین و مطلوب‌ترین نتیجه، تقسیم اوکراین به دو بخش خواهد بود: نیروهای ضد روسی در غرب تحت حمایت ناتو در «اوکراین آزاد» و واحد جدیدی به‌نام «اوکراین جدید» که عاری از عناصر افراطی ناسیونالیست، کوچکتر اما باثبات، از نظر اقتصادی با روسیه یکپارچه و از نظر سیاسی بی‌طرف خواهد بود. روسیه می‌تواند این چشم‌انداز را به اوکراینی‌ها ارائه و سودمندی چنین سناریویی را به آنها توضیح دهد.

💢 آماده‌سازی برای آینده

🔸برای آغاز بازسازی نیازی به پایان جنگ نیست. بسیاری از اوکراینی‌های میهن‌پرست حاضر در روسیه آماده کمک هستند. در عین حال، روسیه باید جنایتکاران جنگی را شناسایی کند و همچنین میهن‌پرستان، افسران و رهبرانی را که آماده همکاری در بازسازی اوکراین هستند، جذب نماید. علاوه بر این، روسیه باید سوءاستفاده و استثمار غرب از اوکراین و منابع آن را که موجب تضعیف فرهنگ آن توسط مصرف‌گرایی خارجی و ایدئولوژی‌های رادیکال شده است، افشا کند.

💢جنگی برای آینده روسیه

این جنگ تنها مربوط به اوکراین نیست. پیروزی در آن به معنای شکست کارزار غرب برای تضعیف روسیه و همچنین پایان دادن به رژیم «بندرایتی» و تضمین آینده ملت روسیه خواهد بود. و ثبات، امنیت و قدرت را برای نسل‌های آینده روسیه به ارمغان خواهد آورد. پیروزی روسیه برای اوکراینی‌ها نیز نماد رهایی از یک رژیم فاسد و تحمیلی خارجی خواهد بود.

اندیشکده تهران

🌐https://institutetehran.com/art/164
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🌐 آیا وعده صادق ۳ از دل رزمایش پیامبر اعظم بیرون می آید؟

#تحلیل_کوتاه

🔹رزمایش بزرگ نظامی نیروهای مسلح ایران، با عنوان «پیامبر اعظم۱۹» و با ابعادی گسترده و طراحی پیچیده، در نقاط مختلف کشور آغاز شده و به‌نظر می‌رسد که هدف اصلی آن، آزمایش توانمندی‌های نظامی در شرایط واقعی و پاسخ به تهدیدات احتمالی باشد. این رزمایش که در زمین، دریا و هوا برگزار می‌شود، با استفاده از نیروهای زمینی، دریایی و هوایی همراه بوده و با بهره‌گیری از تجهیزات پیشرفته و فناوری‌های نوین، تمریناتی نزدیک به شرایط جنگ واقعی را در بر دارد.

🔸در این رزمایش، نیروهای مسلح ایران به‌طور ویژه بر آزمایش سامانه‌های پدافند هوایی و تجهیزات الکترونیکی تمرکز داشته‌اند. طبق گزارش‌ها، استفاده از پهپادها و جنگنده‌های پیشرفته، به‌ویژه در شبیه‌سازی سناریوهای دفاعی و تهاجمی، نشان‌دهنده توان بالای این نیروها در مدیریت تهدیدات هوایی و تقویت قدرت بازدارندگی است. در سطح دریایی، ناوگان دریایی ایران اقدام به تمرین تسلط بر آب‌های خلیج فارس و مناطق حساس راهبردی کرده و مانورهایی در تنگه هرمز انجام داده است که تسلط بر این نقطه حیاتی را برجسته می‌سازد.

🔸بخش زمینی این رزمایش نیز با حضور گسترده یگان‌های عملیاتی و استفاده از تجهیزات سنگین و سبک، شامل تانک‌ها و موشک‌اندازها، به مقابله با تهدیدات زمینی و سناریوهای دفاعی و تهاجمی پرداخته است. نکته قابل‌توجه، هماهنگی بالای نیروها و آزمایش عملیات ترکیبی است که با هدف شبیه‌سازی شرایط جنگی واقعی انجام شده است.

🔸رزمایش مذکور در حالی برگزار می‌شود که نیروهای مسلح ایران تأکید کرده‌اند این تمرینات کاملاً دفاعی بوده و به‌منظور تقویت آمادگی داخلی و نمایش توانایی‌های استراتژیک صورت می‌گیرد. هم‌زمان با این تحرکات، آزمایش موشک‌های دوربرد و سامانه‌های موشکی پیشرفته نیز بخشی از این تمرینات بوده است. این اقدامات نشان از توانایی ایران در پاسخ به تهدیدات فرامنطقه‌ای دارد و بر قدرت بازدارندگی نیروهای مسلح تأکید می‌کند.

🔸این رزمایش همچنین فرصتی برای ارزیابی هماهنگی میان ارتش و سپاه بوده است. به‌نظر می‌رسد این تمرینات، با تمرکز بر همکاری مشترک میان این دو نهاد نظامی، به بررسی نقاط قوت و ضعف در شرایط عملیاتی پرداخته و قدرت واکنش سریع را در برابر سناریوهای مختلف بهبود می‌بخشد.

🔸رزمایش گسترده ایران، در زمانی حساس برگزار می‌شود؛ زمانی که منطقه درگیر تحولات پیچیده‌ای است و تهدیدات امنیتی از سوی بازیگران مختلف، از جمله نیروهای مداخله‌گر فرامنطقه‌ای، همچنان وجود دارد. علاوه براین در آستانه استقرار ترامپ در کاخ سفید و همچنین نظر به انتظارات برای پاسخ ایران به حمله ۵ آبان رژیم صهیونیستی این رزمایش اهمیتی ویژه می‌یابد.

بنابراین این اقدام، اگرچه از دید نیروهای مسلح ایران تمرینی دفاعی است، اما پیام واضحی برای توانایی‌های استراتژیک کشور در حفظ امنیت داخلی و منطقه‌ای در بر دارد. نتیجه این تمرینات، نه فقط افزایش آمادگی نظامی، بلکه بهبود انسجام و ارتقای اعتماد به نفس نیروهای مسلح ایران است که در مواجهه با تهدیدات مختلف، خود را برای مقابله با سناریوهای پیچیده آماده می‌کنند.

اندیشکده تهران

🌐https://institutetehran.com/art/165
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🌐 السودانی در تهران به دنبال چیست؟

#تحلیل_کوتاه

🔹سفر امروز محمد شیاع السودانی نخست‌وزیر عراق به ایران، در شرایط منطقه‌ای بسیار حساس و پرتنشی رخ ‏می‌دهد. در این سفر، انتظار می‌رود که دستورکارهای کلیدی مرتبط با این تحولات مورد گفتگو و مناقشه قرار ‏بگیرند. به احتمال زیاد محور گفتگوهای السودانی در تهران دو موضوع اصلی خواهد بود: وضعیت جاری سوریه ‏و موقعیت گروه‌های مقاومت عراقی. مسائل مربوط به سوریه و گروه‌های مقاومت، ابعاد تعیین‌کننده و حساسی ‏برای ثبات منطقه و روابط بین ایران و عراق دارند‎.‌‏ موضوعات دیگری مانند انرژی و گاز هم می‌تواند در این سفر ‏مورد توجه قرار بگیرد. صدور گاز ایران به عراق متوقف شده و این توقف به معنای اختلال جدی در تأمین برق ‏این کشور است؛ به ویژه آنکه قرارداد واردات گاز عراق از ترکمنستان هنوز وارد فاز عملیاتی نشده است.‏

🔸سفر السودانی، نمایانگر نگرانی‌های دولت عراق و همچنین تلاش‌های آن برای همگرایی دیدگاه‌های بازیگران ‏منطقه‌ای و ارائه تصویری از یک میانجی بی‌طرف و در عین حال فعال است‎.‌‏ اخیرا، گمانه‌زنی‌هایی مبنی بر ‏احتمال از سرگیری حملات ایالات متحده علیه مواضع گروه‌های مقاومت در خاک عراق و حتی تغییر نظام ‏سیاسی آن، مشابه آنچه که در سوریه رخ داد، مطرح شده است. گروه‌های مقاومت یا فصائل، علی‌رغم توقف ‏حملات موشکی و پهپادی به سرزمین‌های اشغالی تحت فشارهای مستمر نخست‌وزیر و برخی از اعضای ‏چارچوب هماهنگی شیعیان، همچنان یک منبع نگران‌کننده برای رژیم صهیونیستی و آمریکا هستند. صرف ‏توقف این حملات، به نظر نمی‌رسد که برای این دو کافی باشد و نگرانی‌های جدی در مورد توان نظامی و ‏تسلیحات این گروه‌ها وجود دارد.‏

🔸بنابراین، تضعیف یا نابودی توان نظامی این گروه‌ها، می‌تواند به عنوان یک هدف فوری برای واشنگتن و تل‌آویو ‏مطرح باشد. با این حال، برخی شواهد نشان می‌دهد واشنگتن در هفته‌های اخیر از حملات مستقیم اسرائیل به ‏عراق جلوگیری کرده و در نتیجه، فشارهایی بر السودانی و چارچوب هماهنگی وارد شده تا از این فرصت برای ‏خلع سلاح گروه‌های مقاومت استفاده کنند. دور از انتظار نیست که شایعات مطرح شده در خصوص تغییر نظام ‏سیاسی در عراق، تلاش‌هایی هدفمند برای ایجاد فشار بر السودانی و شیعیان برای پذیرش تغییرات بنیادین یعنی ‏خلع سلاح یا ادغام فصائل در ارتش باشد‎.‎

🔸موضوع جمع‌آوری سلاح‌های خارج از کنترل دولت، که به طور جدی مطرح شده و از سوی ‏مراجع دینی شیعه مانند آيت‌الله العظمی سیستانی، رهبر جریان حکمت و مقتدی صدر مورد تاکید قرار گرفته، ‏بازتاب نگرانی‌های عراق از کشیده شدن ناخواسته به درگیری‌های منطقه‌ای است. بغداد، به ویژه پس از تشدید ‏اقدامات اسرائیل و حملات سنگین به گروه‌های مقاومت در غزه و لبنان و ورود مستقیم آن به رویارویی با ایران، ‏بر این باور است که این گروه‌ها ممکن است بدون دلیل موجه، کشور را وارد تنشی کنند که هیچ سودی برای ‏عراق نخواهد داشت‎.‎

🔸بنابراین، انتظار می‌رود که یکی از محورهای اصلی مذاکرات السودانی با مقامات ارشد ایرانی، متقاعد کردن ‏گروه‌های مقاومت به خلع سلاح باشد. این درخواست، نه تنها خواسته دولت السودانی، بلکه مورد حمایت اجماع ‏حاکم در چارچوب هماهنگی شیعیان نیز هست‎.‎

🔸در چشم‌انداز منطقه‌ای فعلی و تحولات آن، السودانی و چارچوب هماهنگی تلاش می‌کنند تا ایران را نسبت به ‏شرایط جدید سوریه متقاعد کرده و دیدگاه تهران را در مورد تحولات این کشور و مدیریت جدید آن، به ‏دیدگاه سایر کشورهای منطقه نزدیک کنند‎.‌‏ السودانی پس از تهران به قطر خواهد رفت. با توجه به روابط حسنه ‏دوحه با تهران و گروه‌های سوری، به نظر می‌رسد که السودانی از مقامات قطری درخواست خواهد کرد تا در ‏راستای این تلاش‌ها، زمینه را برای نزدیکی نسبی بین تهران و دمشق یا حداقل کاهش تنش میان آنها فراهم کنند‎.‎

🔸در آستانه بازگشت ترامپ به قدرت، السودانی تلاش‌های دیپلماتیک جدی برای کاهش تنش‌ها در منطقه انجام ‏می‌دهد، زیرا هرگونه بی‌ثباتی در منطقه، می‌تواند پیامدهای مستقیم و منفی برای عراق داشته باشد و حتی احتمال ‏بازگشت تروریسم به این کشور را افزایش دهد.‏

در نهایت برگزاری موفقیت‌آمیز نشست آتی سران عرب در بغداد، که نخستین نشست سران بدون حضور اسد خواهد بود، ‏از اهمیت ویژه‌ای برای عراق برخوردار است و مسائل مربوط به سوریه و جنگ غزه از جمله موضوعات اصلی آن ‏خواهد بود. السودانی با استفاده از این فرصت‌ها و البته تهدیدها و همچنین به کار گیری دیپلماسی فعال، به دنبال ‏تقویت جایگاه عراق و کسب بیشترین منافع برای کشورش و دور نگه داشتن آن از تهدیدات بالقوه منطقه‌ای ‏است.‏

اندیشکده تهران

🌐https://institutetehran.com/art/166
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
♦️توافق صلح ترکیه و کردها؛ از امکان تا واقعیت
◼️مرکز الاهرام للدراسات السیاسیة و الاستراتیجیة
📝کرم سعید

#رویة_العربیة

🔹اوجالان در 29 دسامبر 2024 آمادگی خود را برای گفت‌وگوی بدون قید و شرط با ترکیه اعلام کرد و حل مسئله کردها را ضروری دانست. وی خواستار کنار گذاشتن خشونت و انتخاب راه‌حل مسالمت‌آمیز شد. این اظهارات با استقبال حزب عدالت و توسعه مواجه شد و در چارچوب تحولات منطقه‌ای و تلاش‌های آنکارا برای آشتی با کردها مطرح گردید. همزمان، نیروهای کرد در ترکیه و سوریه از مذاکرات جدید برای حل‌وفصل غیر نظامی مسائل و بحران‌های کردی استقبال نمودند.

💢ابعاد درهم‌تنیده
فراخوان اوجالان برای آغاز دور جدیدی از تعاملات با ترکیه و حل مشکلات کردها همزمان با تحولات محلی و منطقه‌ای در هم تنیده‌ای به‌وقوع پیوسته است از جمله:

🔹تشدید فشارها بر نیروهای (قسد) پس از سقوط اسد: پیشنهاد اوجالان درحالی مطرح شد که پس از سقوط اسد، جناح‌های طرفدار ترکیه در صحنه سیاسی سوریه قدرت را در دست گرفتند. این تحولات دست ترکیه را برای افزایش فشار بر یگان‌های مدافع خلق (Y.P.G) و محاصره زمینی و سیاسی آن‌ها باز کرد. مضاف بر این، ترکیه با عملیات جنگی علیه قسد در شمال شرق سوریه، به دنبال کاهش نقش کردها در ترتیبات آینده سوریه است و تلاش دارد مؤلفه کردی را به حاشیه براند.

🔹هراس قسد از ادامه به‌کارگیری ترکیه از قدرت سخت: نیروهای قسد با شرایط دشواری روبرو هستند. اردوغان در 26 دسامبر 2024 پیشنهاد داد که سلاح‌های خود را کنار بگذارند یا با خاک سوریه دفن شوند. ترکیه بسیاری از رهبران قسد را وابسته به (پ.ک.ک) می‌داند و خواستار خروج آن‌ها از سوریه است. نگرانی کردهای سوریه پس از رد پیشنهاد ایجاد «منطقه حائل غیرنظامی» در مرز دو کشور و انتقال مسئولیت امنیت مرز از نیروهای قسد به دولت دمشق، توسط ترکیه افزایش یافته است.

🔹تغییر محسوس در مواضع بین‌المللی: ابتکار اوجالان با تغییر در مواضع بین‌المللی درباره مسئله کردها هم‌زمان شد. وزیر خارجه آلمان، خواستار خلع سلاح گروه‌های کرد و ادغام آن‌ها در ساختار امنیتی سوریه شد. مایک والتز، مشاور امنیت ملی پیشنهادی ترامپ، بر خروج نیروهای آمریکایی از سوریه تأکید کرد. هم‌زمان اتحادیه اروپا عملیات «طلوع آزادی» که توسط گروه‌های طرفدار ترکیه علیه یگان‌های خلق کرد در شمال سوریه انجام شد را نادیده گرفت.

🔹کاهش مواضع ضد کرد احزاب در ترکیه: برخی احزاب ضد کرد ترکیه، به‌ویژه حزب حرکت ملی، اخیراً رویکردهای جدیدی در خصوص نزدیکی به کردها اتخاذ کرده‌اند. این تغییرات شامل دعوت از اوجالان برای سخنرانی در پارلمان ترکیه، انحلال حزب کردستان به‌عنوان گروه تروریستی و درخواست برای کنار گذاشتن سلاح به ازای پایان دادن به انزوا و اعمال اصلاحات قانونی برای تضمین حقوق فرهنگی، سیاسی و زبانی کردها است.

💢حساب‌های مرکب
به‌نظر می‌رسد رویکرد جدید آنکارا و نیروهای کرد در بهبود روابط و مصالحه ناشی از مجموعه‌ای از محاسبات پیچیده‌ است که تعدادی از آن‌ها به شرح زیر است:

🔹‌ناکارآمدی قدرت سخت: طرفین به ناکارآمدی سیاست قدرت سخت در مواجهه با مناقشات پی برده‌اند، چراکه این سیاست آسیب‌های زیادی به هر دو طرف وارد کرده است. آنکارا نتوانسته کردها را در شمال عراق و سوریه محاصره کرده و نفوذ نیروهای کرد در سوریه را کاهش دهد. در مقابل نیروهای کرد نیز علی‌رغم تحمل خسارت‌های هنگفت موفق به اعمال دیدگاه‌های خود نشد.

🔹ارتقای فرصت‌های اقتصادی: حمایت از صلح با کردهای سوریه به معنای فراهم کردن زمینه برای اجرای طرح‌های ترکیه در بخش نفت و گاز سوریه است چرا که نیروهای قسد کنترل منابع نفتی سوریه را در شمال شرقی این کشور در دست دارند.

💢نتیجه‌گیری

فراخوان عبدالله اوجالان و ابتکار رئیس حزب «حرکت ملی ترکیه» برای آشتی کردها و ترکیه به عوامل محلی و منطقه‌ای مختلفی مرتبط است. با این حال، چالش‌هایی مانند ادامه عملیات «طلوع آزادی» علیه یگان‌های مدافع خلق کرد، برکناری تعدادی از شهرداران کرد منتخب و کاهش نفوذ اوجالان در حزب کارگران کردستان و مخالفت رهبران کرد در قندیل به ویژه جمیل بایک با پیشنهاد اوجالان، ممکن است آشتی بین کردها و ترکیه را دشوار سازد.

اندیشکده تهران

🌐https://institutetehran.com/art/167
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
♦️سقوط اسد؛ فرصت آمریکا برای اعتبارزدایی از چین
◾️
هیل
📝گرنت
روملی

#تهران_ریویو

🔹دیپلمات‌های چینی سال‌ها مراقب بودند در منازعه میان اسرائیل و فلسطین، موضعی میانه اتخاذ کنند و از ادبیات دقیقی استفاده نمایند تا از رنجش هر یک از طرفین جلوگیری کنند. با این حال، درگیری که از ۷ اکتبر آغاز شد و بیش از یکسال به طول انجامید و باعث تشدید انتقادات منطقه‌ای از ایالات متحده شد، این فرصت را به چین داد تا با تضعیف جایگاه ایالات متحده، جایگاه خود را ارتقاء دهد. مقامات چین بدون اشاره به اقدامات حماس، از اسرائیل و حمایت‌های آمریکا از آن انتقاد می‌کنند. نماینده چین در سازمان ملل در سپتامبر ۲۰۲۴ از آمریکا به دلیل دفاع از اسرائیل انتقاد کرد و از واشنگتن خواست تا رویکردی مسئولانه را در قبال این درگیری اتخاذ کند.

🔸اکنون سقوط اسد در سوریه فرصت مشابهی را برای آمریکا فراهم کرده است. پکن سال‌های متمادی از اسد در سرکوب مخالفان حمایت می‌کرد. در سال ۲۰۲۳ هم که شی جین پینگ در پکن میزبان رهبر سوریه و همسرش بود وعده تعمیق روابط با سوریه را داد.

💢محاسبه دولایه‌ای چین حمایت از اسد

🔸در یک لایه، مداخله خارجی در انقلاب‌های بهار عربی همچون لیبی، پکن را که برای مدت طولانی بر اصل عدم‌مداخله و احترام به حاکمیت کشورها تأکید می‌کرد ترسانده بود. علاوه بر این، چین همیشه قطعنامه‌های شورای امنیت که اسد را محکوم می‌کردند و یا در تضاد با منافع روسیه و اسد بودند را با توجیه عدم‌ مداخله وتو می‌کرد.

🔸در لایه دیگر، با ظهور گروه‌های افراطی در میدان نبرد سوریه، امنیت داخلی چین نیز با یک چالش مواجه شد. در سال ۲۰۱۳ تعدادی از اویغورهای چینی به طرف سوریه حرکت کردند و در گروه‌های افراطی آموزش نظامی دیدند. تخمین تعداد دقیق آنها دشوار است اما طبق ادعای مقامات سوری، ۵۰۰۰ مبارز ایغور در این کشور هستند. پکن همیشه از بازگشت این مبارزان به خانه و ایجاد ناآرامی هراسان بود.

🔸در پی سرنگونی اسد، پکن مجدداً برای تنظیم پیام‌های خود تلاش کرده است. سخنگوی وزارت خارجه چین خواستار ثبات {سوریه} شد و تمایل این کشور را مبنی بر اینکه "آینده و سرنوشت سوریه باید توسط مردم سوریه تعیین شود" ابراز کرد. رسانه دولتی چین نیز برچسب "تروریست" را از گروه‌های مخالف سوری به "نیروهای مسلح مخالف" تغییر داد. بدون شک چین تلاش می‌کند تا صرف نظر از این که چه کسی در سوریه قدرت حاکم باشد، موقعیت خود را تثبیت کند.

💢چین؛ هم‌پیمان روسیه و ایران در سوریه

🔸بسیاری از مردم سوریه در تمام این سال‌ها ایران و روسیه را بخاطر نگه‌داشتن اسد در قدرت سرزنش می‌کردند. با وجود اینکه چین به اندازه روسیه و ایران در سوریه درگیر نبود، در سال‌های اخیر به هر دو کشور نزدیک‌ترشده است. علاوه بر این، جنگ اوکراین فشار مضاعفی را بر اقتصاد ارتش روسیه وارد کرده و وابستگی‌اش به چین، ایران و کره شمالی را افزایش داده است. بسیاری از مردم سوریه ممکن است از نزدیک‌شدن به چین به دلیل روابطش با ایران و روسیه متنفر باشند و این فرصت بسیار خوبی برای آمریکا و دیگر کشورهای غربی است تا میان دولت سوریه جدید و حامیان قدیمی‌اش مرزبندی ایجاد کنند.

دولت آینده ترامپ فرصت کم‌نظیری در اختیار دارد. ترامپ ممکن است باور داشته باشد که سوریه "نبرد ما نیست" اما رقابت با چین نبرد ماست و بدون شک تمرکز دولت او بر چنین رقابتی خواهد بود. اینجا در سوریه فرصتی برای آمریکا وجود دارد که موقعیت خود را به ضرر چین ارتقاء بخشد. پکن به کشورهای خاورمیانه برای افزایش اعتبار جایگاه خود به عنوان یک قدرت جهانی نگاه می‌کند. ممکن است هدف چین گرفتن جایگاه آمریکا در خاورمیانه نباشد؛ اما روابط دیپلماتیک، اقتصادی و امنیتی خود در منطقه را افزایش می‌دهد تا رهبران و مردم منطقه را از آمریکا دور کند. برای ماه‌ها حمایت آمریکا از اسرائیل به‌عنوان تیری در کمان چین عمل می‌کرد. اکنون آمریکا تیر خود را در کمان دارد.

اندیشکده تهران

🌐https://institutetehran.com/art/168
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
اندیشکده تهران | Tehran Institute
🌐 پرونده انتخاب رئیس‌جمهور لبنان زیر سایه تحولات منطقه #تحلیل_کوتاه #لبنان 🔹بعد از اجرای توافق آتش بس بین لبنان و اسرائیل از ۲۷نوامبر ۲۰۲۴، نبیه بری رئیس پارلمان لبنان اعلام کرد که ۹ ژانویه ۲۰۲۵‎، جلسه پارلمان برای انتخاب رئیس‌جمهور این کشور برگزار خواهد…
🌐 انتخاب جوزف عون به عنوان رئیس‌جمهور لبنان؛ پیشران‌ها و پیامدها

#تحلیل_کوتاه

🔹پارلمان لبنان امروز ۲۰ دی (۹ ژانویه)، با اکثریت آراء جوزف عون فرمانده ارتش را به عنوان چهاردهمین ‏رئیس‌جمهور این کشور انتخاب کرد. بدین ترتیب خلا ۲۷ ماهه ریاست‌جمهوری در لبنان پایان یافت. در این ‏نوشتار به عوامل برکشیدن عون از جایگاه فرماندهی ارتش به ریاست‌جمهوری، معنای این انتخاب و پیامدها در ‏عرصه سیاسی لبنان در میان تلاطم‌های منطقه‌ای پرداخته می‌شود.‏

🔸جوزف عون چهارمین فرمانده ارتش لبنان است که به سمت ریاست‌جمهوری می‌رسد. هر سه رئیس‌جمهور ‏پیشین لبنان (میشل عون، میشل سلیمان و امیل لحود) در دوره‌ای، فرمانده ارتش بودند. در کشور متکثر و طایفه‌ای ‏لبنان، نهاد ارتش نقطه تعادل و اجماع ملی در این کشور است که از سوی همه طوایف مورد احترام است. هرچند ‏که ارتش لبنان در مواجهه با تهدیدات خارجی بویژه از سوی اسرائیل ضعیف و بی‌اثر بوده است.‏

🔸جوزف عون از سال ۲۰۱۷ در جایگاه فرماندهی ارتش لبنان قرار گرفت. او گرچه تاکنون موضع‌گیری سیاسی له ‏یا علیه جریان سیاسی خاصی نداشته اما اصرار آمریکا و عربستان بر قرارگرفتن او در سمت ریاست‌جمهوری ‏پیداست که گرایش او به چه سمت‌وسویی است.

🔸انتخاب نخست هیچ یک از جریان‌های اصلی سیاسی لبنان، عون نبود و فشارهای آمریکا و عربستان و صحنه ‏گردانی سفیران و فرستادگان این کشورها باعث شد آنها از انتخاب‌های حزبی خود دست بکشند و بر سر عون ‏اجماع کنند. رایزنی‌های آموس هوکشتاین فرستاده آمریکا و یزید بن الفرحان فرستاده عربستان نقش مهمی در ‏قرار دادن عون در جایگاه ریاست‌جمهوری داشتند. چه بسا اگر چنین فشاری از خارج نبود بعید بود گروه‌های ‏سیاسی در لبنان بتوانند بر سر یک گزینه به توافق برسند.‏

🔸آرایش نیروهای سیاسی در لبنان تابعی از آرایش قدرت و نظم در منطقه است. در سال ۲۰۱۶ میشل عون در ‏حالی با حمایت حزب‌الله و متحدانش به عنوان رئیس‌جمهور انتخاب شد که شرایط منطقه‌ای نیز زمینه‌ساز این ‏انتخاب بود. قوی شدن گروه‌های مقاومت نزدیک به ایران، عقب راندن داعش از عراق و سوریه و آزادسازی ‏حلب در آن سال باعث شده بود که محور مقاومت دست برتر را در معادلات منطقه‌ای داشته باشد و همین ‏وضعیت در فضای لبنان نیز منعکس شد.‏

🔸انتخاب جوزف عون را می‌توان پیامد تضعیف حزب‌الله در جریان جنگ اخیر با اسرائیل و نیز سقوط بشار اسد در ‏سوریه دانست. این دو رویداد باعث شد بلوک حزب‌الله و متحدانش نتوانند گزینه مورد نظر خود یعنی سلیمان ‏فرنجیه را در جایگاه ریاست‌جمهوری قرار دهند. بنابراین انتخاب جوزف عون بازتاب تغییر در آرایش نیروها در ‏لبنان و نیز تغییر در قدرت‌های اثرگذار خارجی است. در همین حال حزب‌الله که هدفش در برهه کنونی بازسازی ‏روابط سیاسی در داخل است، به دنبال تقابل با اجماع شکل گرفته نبود تا مبادا از این طریق به حاشیه سیاست ‏برده شود.‏

🔸انتخاب رئیس‌جمهور جدید می‌تواند فضای سیاسی این کشور را از رکود خارج کند. چندی بعد نخست‌وزیر از ‏سوی اکثریت مجلس پیشنهاد و از سوی رئیس‌جمهور مامور تشکیل کابینه می‌شود. به نظر می‌رسد در انتخاب ‏نخست‌وزیر نیز بازیگران خارجی بویژه عربستان نقش‌آفرینی مهمی داشته باشند. به نظر می‌رسد تعادل شکل ‏گرفته در فضای سیاسی، باعث شود گزینه‌ای میانه‌رو در این سمت قرار گیرد.‏

🔸رئیس‌جمهور در لبنان گرچه قدرت اجرایی بالایی ندارد اما او بالاترین وزن سیاسی را دارد و به نوعی گرانیگاه ‏قدرت در این کشور است و تنظیم روابط سیاسی در داخل و خارج را برعهده دارد و موفقیت یا ناکامی ‏نخست‌وزیر و دولت میراث رئیس‌جمهور نیز محسوب می‌شود.‏

🔸جوزف عون در دوره پیش‌رو مسائل مهمی از جمله احیای اقتصاد بحران‌زده لبنان، بازسازی خرابی‌های ناشی از ‏جنگ، احیای نهاد دولت و بازتعریف نقش لبنان در صحنه منطقه‌ای روبروست. بزرگترین چالش اما توافق ‏شکننده آتش‌بس با اسرائیل و اقدامات یکجانبه اسرائیل علیه لبنان و نیز انتظارات حداکثری آمریکا برای اجرای ‏قطعنامه ۱۷۰۱ است. هوکشتاین اخیرا گفته قطعنامه اخیر نباید صرفا محدود به جنوب رود لیطانی باشد. معنای این ‏سخن این است که خلع سلاح حزب‌الله در کل لبنان باید در دستور کار قرار بگیرد؛ موضوعی که می‌تواند در ‏فضای متکثر لبنان بسیار چالش‌زا باشد.‏

یک پرسش مطرح این است که آیا ارتش لبنان، صرف‌نظر از امکان تحقق، در صورت خلع سلاح حزب‌الله اجازه خرید تسلیحات موردنظر ‏خود را دارد؟ پرسشی که هیچ‌گاه مخالفان سلاح حزب‌الله پاسخی برای آن نداشته‌اند. چرا که ارتش لبنان زیر ‏چتر آمریکاست و واشنگتن به دلیل حفظ برتری اسرائیل هیچ‌گاه به سمت دادن تسلیحات پیشرفته به ارتش این ‏کشور نبوده و اساسا در سایه ضعف ارتش، مقاومت شکل گرفته و قوی‌تر شده است.‏

اندیشکده تهران

🌐https://institutetehran.com/art/169
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
♦️رویکرد ضدلیبرالی ترامپ: تاثیر منفی راهبرد «اول آمریکا» بر مزیت آمریکا
◾️فارن افرز
📝 الکساندر کُلی و دنیل نیکسون

#روندهای_استراتژیک

🔸دولت ترامپ در نظر دارد سیاست خارجی ملی‌گرایانه «اول آمریکا» را در دوره دوم ریاست جمهوری خود نیز دنبال کند. او به متحدانش در ناتو هشدار داده که در صورت عدم افزایش هزینه‌های دفاعی، از آنها فاصله خواهد گرفت. فاصله گرفتن دولت ترامپ از متحدانش در ناتو جدی‌ترین چالش نظم بین‌المللی لیبرال خواهد بود. این در شرایطی است که دولت‌های رقیب چین و روسیه در حال گسترش نفوذ خود هستند و قدرت اقتصادی اعضای گروه ۷ کاهش یافته و رشد جریان‌های پوپولیستی در کشورهای غربی چالش مضاعفی را برای نظم لیبرال در پی داشته است.

💢ناتو و استراتژی امنیتی ایالات متحده

🔹 تعهد آمریکا به تقویت سازمان ناتو به عنوان یک اتحاد دفاعی میان دموکراسی‌های لیبرال، زیربنای نظم لیبرال بین‌الملل به حساب می‌آید. تعهد ایالات متحده به ناتو و حمایت از اوکراین تنها ناشی از تمایل به حفاظت از دولت‌های لیبرال و ایده‌های لیبرالی نیست، بلکه در جهت منافع استراتژیک آمریکا نیز قرار دارد. این هدف استراتژیک، جلوگیری از تسلط قدرت‌های رقیب بر اروپا و تداوم حضور نظامی ایالات متحده در این قاره است. سازمان ناتو تاکنون اهداف کلیدی استراتژیک ایالات متحده از جمله ایجاد بازدارندگی در برابر تهاجم شوروی و جلوگیری از بروز درگیری‌های نظامی میان کشورهای عضو را ایفا نموده است.

🔹 منتقدان ناتو معتقدند که ایالات متحده اکنون می‌تواند تعهدات خود را در قبال ناتو کاهش دهد بدون اینکه منافع استراتژیک خود را به خطر اندازد اما این امر از اساس نادرست است زیرا ثبات موجود عمدتاً نتیجه بقای ناتو است. این سازمان برای قدرت ایالات متحده ضروری است و رقابت با اروپا را به حوزه اقتصادی محدود می‌کند. با تغییر دینامیک‌های قدرت جهانی، وجود ناتو تعداد رقبای جدی جغرافیایی برای ایالات متحده را کاهش می‌دهد و واشنگتن برای مقابله با چالش‌های حیاتی از جانب چین به حمایت تمام متحدان خود نیاز دارد.

💢تأثیر سیاست خارجی ترامپ بر چندجانبه‌گرایی

🔹مشاوران ترامپ با کوک کردن ساز مخالفت با لیبرالیسم، در حقیقت به رقبای آمریکا کمک می‌کنند. رقبای خودکامه‌ای آمریکا، مانند چین و روسیه به وضوح بین چندجانبه‌گرایی و لیبرالیسم تمایز قائل شده و به طور فعال در حال ساخت نهادهای بین‌المللی خود مانند بریکس و سازمان شانگهای هستند تا نفوذ ایالات متحده را کاهش دهند. این کشورها از چارچوب‌های نهادی رو به رشد خود برای ترویج اهداف غیرلیبرال و کاهش قدرت ایالات متحده استفاده می‌کنند. چین و روسیه تنها در حال تقویت ظرفیت‌های نهادی خود نیستند، بلکه با گسترش کنترل خود بر سازمان‌های بین‌المللی موجود، نفوذ ایالات متحده را تضعیف می‌کنند.

🔹با تغییر دینامیک‌های قدرت، کشورها به جای وابستگی صرف به یک قدرت بزرگ، به دنبال ایجاد اتحادهای متنوع هستند. کشورهایی مانند هند و ترکیه در حال تأکید بر خودمختاری استراتژیک خود هستند و در عین حفظ ارتباطات با ایالات متحده با قدرت‌های رقیب آمریکا نیز همکاری جدی را پیگیری می کنند. این روند، چشم‌انداز جغرافیایی سیاسی را پیچیده‌تر می‌کند، زیرا حتی کشورهای متحد سنتی نیز سیاست‌های مستقل را دنبال می‌کنند. در مجموع، ضدیت ترامپ با چندجانبه‌گرایی سبب تسریع تغییر نظم به سوی یک جهان چندقطبی شده که در آن نهادهای جایگزین با نظم موجود اهمیت می‌یابند که خطراتی جدی برای منافع ایالات متحده و ثبات جهانی در پی دارد.

💢اثر سیاست خارجی ترامپ بر قدرت و نفوذ ایالات متحده

🔹اگر دونالد ترامپ از اتحادها و نهادهای چندجانبه خارج شود، این احتمال وجود دارد که در ابتدا امتیازاتی از کشورهایی که برای تامین امنیت به ایالات متحده وابسته‌اند، به دست آورد، اما در ادامه این کشورها را به سمت منابع حمایتی دیگر سوق خواهد داد و این امر نفوذ ایالات متحده را کاهش می‌دهد. رها کردن اصول اساسی سیاست خارجی مانند حقوق بشر و دموکراسی، وجه تمایز ایالات متحده با رقبای خودکامه خود را از بین برده و نفوذ جهانی‌ آمریکا را تخریب خواهد کرد.

دولت ترامپ احتمالاً خطاهای سیاست خارجی ناشی از مخالفت ایدئولوژیک با نظم لیبرال را مرتکب خواهد شد، در حالی بروز چالش‌های جهانی دفاع از نظم لیبرال را بیش از پیش ضروری ساخته است. اگر ترامپ اولویت خود را بر رویکرد «آمریکا اول» قرار دهد، خطر نابودی زیرساخت‌هایی که منافع ایالات متحده را تضمین ساخته، وجود دارد. این وظیفه متخصصان روابط بین‌الملل است که هزینه‌های واقعی چنین رویکردی نادرستی را به دولت گوشزد کنند و مانع از بین رفتن ساختارهای حیاتی شوند که برای تداوم نفوذ جهانی آمریکا ضروری هستند.

اندیشکده تهران

🌐https://institutetehran.com/art/170
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
♦️ترامپ در برابر ارتش
◼️فارن افرز
📝رونالد آر. کربس

#تهران_ریویو

🔹دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور منتخب آمریکا در جریان کمپین انتخاباتی خود در سال ۲۰۲۴، وعده داد که ارتش را از ژنرال‌های «وُک» (Woke) پاک‌سازی کند. اندکی پس از پیروزی او در ماه نوامبر، روزنامه وال‌استریت ژورنال گزارش داد که تیم انتقالی او پیش‌نویس یک فرمان اجرایی را تهیه کرده است تا هیئتی متشکل از افسران ارشد بازنشسته نظامی تشکیل شود. این هیئت مأمور شناسایی ژنرال‌ها و دریاسالارهای در حال خدمت است که باید از سمت‌هایشان برکنار شوند.

🔸اینکه دولت ترامپ ارتش را هدف حملات خود قرار دهد نباید باعث تعجب باشد. پوپولیست‌ها معمولاً زمانی که به قدرت می‌رسند، تلاش می‌کنند با تجلیل از افسران و سربازان، به‌ویژه کشته‌شدگان در جنگ، محبوبیت خود را افزایش دهند. اما این رابطه عاشقانه معمولاً کوتاه‌مدت است، زیرا پوپولیست‌ها نمی‌توانند نهادهای قوی و مستقل را که ممکن است مانع از اجرای سیاست‌های آن‌ها شوند، تحمل کنند. این اتفاق در کشورهایی مانند مجارستان، هند، لهستان و ترکیه، به‌وقوع پیوسته و رهبران پوپولیست در نهایت به حمله به ارتش روی آورده‌اند.

🔸پوپولیست‌های محتاط در ابتدا از مواجهه با این نهادهای قدرتمند خودداری کرده و قدرت خود را با حمله به نهادهای ضعیف‌تر مانند رسانه‌ها، دانشگاه‌ها و سازمان‌های غیردولتی تثبیت می‌کنند. در این مرحله، جلب حمایت افسران ارشد نظامی نیز از نظر سیاسی مفید است.

🔸پس از کنترل نهادهای ضعیف‌تر، پوپولیست‌ها اغلب تلاش می‌کنند تا ارتش را تصاحب کنند، افسران حرفه‌ای را حذف کرده و وفاداران را جایگزین کنند. اگر این رویکرد شکست بخورد، پوپولیست‌ها با حملات سیاسی به افسران ارشد، جایگاه و مشروعیت ارتش را تضعیف و آن‌ها را بی‌کفایت یا صرفاً سیاستمدارانی در لباس نظامی معرفی می‌کنند. وقتی ترامپ در سال ۲۰۱۷ وارد کاخ سفید شد، تعداد بی‌سابقه‌ای از ژنرال‌های بازنشسته را به کابینه خود منصوب کرد و آن‌ها را «ژنرال‌های من» خطاب کرد. اما با گذشت زمان، ترامپ از افسران نظامی در کابینه خود ناامید شد، زیرا آن‌ها وفاداری مطلق نشان ندادند. در نهایت، تمام آن‌ها یا استعفا دادند یا اخراج شدند.

🔸در همین حال، قدرت، پرستیژ و استقلال ارتش، باعث شده است که مقامات ارشد آن هدف حملات ترامپ قرار بگیرند. به گفته برخی منابع، ترامپ در جلسات خصوصی به خشن‌ترین شکل ممکن به ژنرال‌های شاغل حمله لفظی کرد و آن‌ها را نماینده «دولت پنهان» دانست. علاوه بر این، مایکل والتز و پیتر هگزت نیز که گزینه‌های پیشنهادی ترامپ برای سمت‌های مشاوره امنیت ملی و وزارت دفاع هستند، حملات مختلفی به ارتش این کشور داشته‌اند.

🔸این حملات آسیب واقعی به ارتش ایالات متحده وارد کرده است. بر اساس نظرسنجی‌های متعدد ملی، اعتماد همیشگی آمریکایی‌ها به نیروهای مسلح که قبلاً در اوج بود، به‌طور قابل توجهی کاهش یافته است. در ژوئیه ۲۰۲۳، فقط ۶۰٪ از شرکت‌کنندگان در نظرسنجی گالوپ اظهار داشتند که «اعتماد زیادی» به ارتش دارند، در حالی که این رقم در سال ۲۰۱۸، ۷۴٪ بود. در میان جمهوری‌خواهان، این کاهش چشمگیرتر بود: در سال ۲۰۱۸، ۹۰٪ از جمهوری‌خواهان به ارتش اعتماد داشتند، اما در سال ۲۰۲۳ این رقم به ۶۸٪ کاهش یافت.

تبدیل ارتش حرفه‌ای ایالات متحده به یک نیروی تابع که به‌جای قانون اساسی و نهاد نظامی، به‌ رئیس‌جمهور و آزمون‌های ایدئولوژیک او وفادار باشد، ایالات متحده را امن‌تر یا دموکراسی آن را قوی‌تر نخواهد کرد. حملات پوپولیستی و حزبی مداوم به فرماندهان ارشد ارتش، بحران جذب نیرو را حل نخواهد کرد و احتمالاً منجر به تشدید آن نیز خواهد شد و سیاسی‌سازی ارتقاء درجه‌ها و انتصابات در ارتش، کیفیت افسران نظامی و مشاوره آن‌ها به سیاست‌گذاران غیرنظامی را کاهش خواهد داد.

اندیشکده تهران

🌐https://institutetehran.com/art/171
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🌐کانادا در مسیر راستگرایی؛ چرا جاستین ترودو استعفا داد؟

#تحلیل_کوتاه

🔹یکشنبه ۱۶ دی ماه، جاستین ترودو، نخست وزیر کانادا اعلام کرد که از مقام خود استعفا خواهد داد. او پس از ۱۰ سال نخست‌‌وزیری در حالی بازی قدرت را ترک می‌کند که دیگر از حمایت هم‌حزبیان و متحدین خود برخوردار نیست و کانادا نیز با مشکلات متعددی دست‌وپنجه نرم می‌کند. با این وجود استعفای ترودو ممکن است برای برخی افراد ناگهانی به نظر برسد و این پرسش را مطرح کنند که چرا و چگونه چنین اتفاقی افتاد؟

💢همه‌گیری کوید- ۱۹ و اقتصاد کانادا

🔸کانادا جزو کشورهایی است که اقتصادش پس از همه‌گیری کرونا آسیب جدی دید و هنوز نتوانسته است این آسیب ها را به طور کامل جبران کند. کرونا منجر سقوط شدیدی (به میزان ۵٪) در تولید ناخالص داخلی ۲۰۲۰ کانادا شد که مشابه آن را حتی در بحران مالی ۲۰۰۸ نیز نمی‌توان یافت. کووید تنها بر GDP کانادا اثر نگذاشت؛ بلکه نرخ فقر نیز در این کشور افزایش یافت.

🔸با وجود اینکه ترودو توانسته بود از سال ۲۰۱۵ درصد افراد زیر خط فقر را از ۱۴٪ در ۲۰۱۵ به ۶.۴٪ در ۲۰۲۰ کاهش دهد؛ پس از آن این نرخ دوباره افزایش یافت و به نزدیک ۱۰٪ در ۲۰۲۲رسید. علاوه بر این در چهار سال اخیر کانادا شاهد افزایش نرخ تورم بوده است. در سال ۲۰۲۰، نرخ تورم در کانادا زیر ۱٪ بود؛ اما در ۲۰۲۲ به نزدیک ۷٪ رسید. هرچند دولت کانادا توانست تا ۲۰۲۴ آن را به ۲٪ برساند. البته در خصوص تورم باید به اثر جنگ روسیه و اوکراین نیز اشاره کرد و آن را عامل مهم دیگر دانست.

💢افزایش مهاجرین و پیری جمعیت

🔸کانادا در دو سال اخیر افزایش چشمگیری را در میزان جذب مهاجر تجربه کرد. از سال از سال ۲۰۲۲، میزان مهاجرت به کانادا بیش از دو برابر شد (تقریبا ۲۲۰هزار نفر در ۲۰۲۱، ۴۹۰ هزار نفر در ۲۰۲۲ و ۴۶۰ هزار نفر در ۲۰۲۳ و ۴۸۰ هزار نفر در ۲۰۲۴). سیاست‌های دولت کاهش تدریجی میزان جذب مهاجر را در نظر گرفته بود که تعداد جذب را تا ۲۰۲۷ به ۳۶۵ هزار نفر کاهش می‌داد؛ اما به نسبت سال‌های گذشته همچنان رقم بالایی بود. افزایش مهاجرین نیازمند فراهم‌کردن مسکن و سیاست‌های حمایتی است که کانادا از انجام آن ناتوان بود، مخصوصا که کانادا در حوزه مسکن نیز با بحران روبرو بود.

🔸یکی از علل افزایش جذب مهاجر، نگرانی دولتمردان کانادایی از پیری جمعیت و کاهش نیروی انسانی مولد بود. شاید هنوز کانادا وارد مرحله بحرانی در این خصوص نشده باشد؛ اما در آینده با آن مواجه خواهد شد. اداره آمار کانادا روز چهارشنبه ۲۷ آوریل ۲۰۲۲، در گزارش خود اعلام کرد که بیش از یک‌پنجم بزرگسالان شاغل در این کشور به سن بازنشستگی نزدیک شده‌اند که همین امر چالش‌های بزرگی برای نیروی کار کانادا در دهه‌های آینده ایجاد خواهد کرد.

💢کاهش محبوبیت ترودو و حزب لیبرال

🔸میزان محبوبیت جاستین ترودو از زمانی که قدرت را به دست گرفت، همیشه در نوسان بود؛ اما از ۲۰۲۰ به طور مداوم کاهش یافت. در حالی که ترودو در میانه سال ۲۰۲۰ ازمحبوبیت ۵۰ درصدی برخوردار بود، در دسامبر ۲۰۲۴ این رقم به ۲۲٪ کاهش پیدا کرد. چنین وضعیتی ترودو را تحت فشار هم‌حزبیان خود برای استعفا قرار داد. البته حزب لیبرال نیز در نظرسنجی‌ها افت چشمگیری داشته است و حزب محافظه‌کار کانادا به عنوان رقیب اصلی حزب لیبرال توانسته خود را ارتقا دهد.

💢چشم‌انداز آتی

🔸فاصله زیاد میان دو حزب در آخرین نظرسنجی (حزب محافظه‌کار ۴۵٪ و حزب لیبرال ۱۶٪) و اعلام حزب دموکراتیک جدید (با محبوبیت ۲۱ درصدی به عنوان یک حزب چپ همچون حزب لیبرال) مبنی بر اینکه از جانشین ترودو حمایت نخواهد کرد نشان می‌دهد که سیاست کانادا در سال جدید به سمت راست حرکت خواهد کرد.

🔸در حال حاضر به درخواست ترودو و دستور فرماندار کل (نماینده پادشاه انگلستان در کانادا) پارلمان تعلیق شده است که به معنای انحلال نیست؛ اما فعالیتی در آن انجام نخواهد گرفت. ترودو همچنین اعلام کرده است تا زمانی که حزب، رهبر جدید را اعلام کند به وظایف خود ادامه خواهد داد.

هم‌اکنون دو گزینه اصلی برای جانشینی ترودو مطرح هستند: کریستیا فریلند وزیر امور مالی و آنیتا آناند وزیر حمل و نقل. از سمت حزب محافظه‌کار نیز پیِر پویلیوره به جایگاه نخست‌وزیری چشم دوخته است. انتخابات بعدی باید تا اکتبر ۲۰۲۵ برگزار شود و لیبرال‌ها به احتمال بالا بازنده آن خواهند بود.

اندیشکده تهران

🌐https://institutetehran.com/art/172
🌐@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
2025/01/12 08:37:48
Back to Top
HTML Embed Code: