Telegram Group & Telegram Channel
از حلّه به کوفه می‌رود آب
(بخش سوم)

همین‌طور در الاوامر العلائیه در شمار کارهایی که خواجه فرموده به مسئلهٔ حج و انتقال آب به نجف اشاره شده است:
«... تفتيح مسالک حجّاج بيت‌ الله الحرام [و] اجرای انهار زلال منهمر در مشهد معظم وصی اکرم اسدالله الغالب امیرالمؤمنين على بن ابی‌طالب[...]»(۳۱).

۸. تاج‌الدین علی بن امیر دلقندی که وصاف سطرهایی از رسالهٔ او را در این زمینه نقل کرده، از جانب عطاملک جوینی مأمور استخراج آب از فرات و انتقال آن و نیز آباد کردن زمین‌های مرده بوده است. این مکتوب تاریخ ندارد اما پس از خاتمهٔ کار نوشته شده است. حدس و استنباط من، که ممکن است غلط باشد، از سیاق نقل وصاف، این است که این رساله مدتی کوتاه پس از رسیدن آب به نجف نوشته شده است. عده‌ای از سادات و فضلا و بزرگان و بلغا، در پایان مکتوب تاج‌الدین، به نظم و نثر و به خط خود، به طریق شهادت، نکاتی نوشتند. در این نوشته‌ها از بزرگی این کار و سرسبزی و آبادانی حاصل از آن و همت بلند عطاملک سخن‌ها رفته است (۳۲).
برخی کتب نام  نهری که آب فرات را از حلّه به کوفه می‌رساند، تاجیه نوشته‌اند (۳۳)، که گویا از لقب همین تاج‌الدین علی دلقندی گرفته شده است (۳۴).

۹.به دلیل ارتفاع زمین نجف اشرف (۳۵)، آب از کوفه به نجف با حفر قنات انتقال یافت (۳۶).
ابن طاووس که در این زمان، در همین مناطق می‌زیست نوشته که کندن این قنات از سال ۶۶۲ ق آغاز شد و آب فرات در رجب ۶۷۶ ق به نجف رسید (۳۷).
چند نکته گفتنی است:
اول اینکه در صورت صحت نقل ابن طاووس، معلوم می‌شود که تاریخ رسالهٔ تاج‌الدین دلقندی که وصاف نقل کرده و ذکر آن گذشت، مدتی بعد از رجب ۶۷۶ ق باید باشد.

دیگر اینکه پیداست که این قنات سازهٔ بزرگی بوده که ساختنش چهارده سال طول کشیده است و زیادت از صد هزار دینار سرخ خرج آن شده است (۳۸).
اشارات و قرینه‌های دیگری نیز هست که بزرگی و دشواری و شهرت این طرح و همچنین توفیق چشمگیر خواجه را در قیاس با دیگران نشان می‌دهد:
    این که وصاف نوشته: «چون این آب با روی کار ملک و ملت آورد و آب روی سلاطین متقدّم و خلفای ماضی، که در این آرزو خزاین عالم بر باد دادند و اموال جهان در خاک ریختند، بر خاک تحسّر و تلهف ریخت»، (۳۹) مبالغه نیست. ابن طاووس نوشته سلطان سنجر سلجوقی می‌خواست شاخه‌ای از فرات را به نجف برساند که توفیق نیافت (۴۰). به نوشتهٔ ابن جوزی در المنتظم، پیش از سنجر، ملکشاه سلجوقی هم چنین قصدی داشت که موفق نبود (۴۱). ابن‌ بی‌بی هم به این نکته اشاره کرده:
«که از عهدِ میمون سلطان ملکشاه و ایام همایون سلطان سنجر... مندرس و منطمس گشته بود و نطاق همم اهتمام خلفای روزگار از احیای آن تنگ آمده» (۴۲).

همین‌جا بنویسم که در منابعی که دیده‌ام، انگیزهٔ خواجه برای تعمیر رباط (۴۳) و احداث قنات نجف، صرفا به چنین ملاحظات سیاسی و تبلیغاتی منحصر نشده است و بر کسب پاداش معنوی و اخروی هم تأکید شده است (۴۴). همچنین از دو بیت که خواجه در مدیح امیر مؤمنان سروده، ارادت و محبت او به آن حضرت پیداست. این ابیات را نیز وقتی سرود که به همراه برادرش، خواجهٔ بزرگ شمس‌الدین محمد صاحب‌دیوان و برادرزاده‌اش هارون، به زیارت مرقد مبارک امیر مؤمنان مشرف شده بود و هارون با مصحف حرم مطهر فالی عجیب زده بود (۴۵).

۱۰. در برخی منابع تصریح شده که از حلّه به کوفه آب می‌بردند. همان که سعدی فرمود. در هفت کشور آمده:
«شهر حلّه پیش از بغداد ساخته‌اند و آب فرات که از طرف روم می‌آید، در حلّه می‌گذرد و شاخی از آن به بغداد آورده‌اند و به آن زراعت می‌کنند و آن را "نهر عیسی" می‌خوانند و شاخی دیگر صاحب‌دیوان به کوفه برده است. و از حلّه تا کوفه ده فرسنگ بود [...] و از کوفه تا نجف که سر بیابان بادیه است يک فرسنگ‌ونیم باشد» (۴۶).
ابن عنبه (د.۸۲۸ ق) هم نوشته که شط تاجیه میان حلّه و کوفه روان است (۴۷). بعضی معاصران هم نوشته‌اند که نهر تاجیه از شط حلّه جدا شده است (۴۸).

۱۱.منظور از کوفه در بیت سعدی، هم می‌تواند کوفه باشد و هم نجف اشرف. از شعری که محمد بن احمد هاشمی کوفی ذیل رسالهٔ تاج‌الدین دلقندی نوشت، استفاده می‌شود که این طرح، آب فرات را به مسجد جامع کوفه هم رسانده است (۴۹).
دربارهٔ نجف هم اشکالی نیست. چون در بسیاری از کتب حدیثی، جغرافیایی، تاریخی و ادبی، اساسا نجف اشرف را که در نزدیکی کوفه بوده، کوفه نوشته‌اند (۵۰). فی‌المثل به مرقد مطهر امیر مؤمنان هم «مشهد نجف» گفته می‌شد:

-مشهد پاک نجف روضۀ رضوان ماست
یک سر موی علی هر دو جهانش بهاست (۵۱).
و
-محنت بادیه مکش جامی و عزم کوفه کن
شو پی حجّ‌ و عمره هم طایف مشهد نجف (۵۲).

و هم آن را «مشهد کوفه» (۵۳) می‌نامیدند:

-پس به کوفه مشهد پاک امیرالنّحل را
هم‌چو جیش نحل، جوش اِنسی و جان دیده‌اند (۵۴).

بنابراین از این حیث، مشکلی برای تطبیق این ماجرا با شعر سعدی وجود ندارد.


https://www.group-telegram.com/us/n00re30yah.com



group-telegram.com/n00re30yah/991
Create:
Last Update:

از حلّه به کوفه می‌رود آب
(بخش سوم)

همین‌طور در الاوامر العلائیه در شمار کارهایی که خواجه فرموده به مسئلهٔ حج و انتقال آب به نجف اشاره شده است:
«... تفتيح مسالک حجّاج بيت‌ الله الحرام [و] اجرای انهار زلال منهمر در مشهد معظم وصی اکرم اسدالله الغالب امیرالمؤمنين على بن ابی‌طالب[...]»(۳۱).

۸. تاج‌الدین علی بن امیر دلقندی که وصاف سطرهایی از رسالهٔ او را در این زمینه نقل کرده، از جانب عطاملک جوینی مأمور استخراج آب از فرات و انتقال آن و نیز آباد کردن زمین‌های مرده بوده است. این مکتوب تاریخ ندارد اما پس از خاتمهٔ کار نوشته شده است. حدس و استنباط من، که ممکن است غلط باشد، از سیاق نقل وصاف، این است که این رساله مدتی کوتاه پس از رسیدن آب به نجف نوشته شده است. عده‌ای از سادات و فضلا و بزرگان و بلغا، در پایان مکتوب تاج‌الدین، به نظم و نثر و به خط خود، به طریق شهادت، نکاتی نوشتند. در این نوشته‌ها از بزرگی این کار و سرسبزی و آبادانی حاصل از آن و همت بلند عطاملک سخن‌ها رفته است (۳۲).
برخی کتب نام  نهری که آب فرات را از حلّه به کوفه می‌رساند، تاجیه نوشته‌اند (۳۳)، که گویا از لقب همین تاج‌الدین علی دلقندی گرفته شده است (۳۴).

۹.به دلیل ارتفاع زمین نجف اشرف (۳۵)، آب از کوفه به نجف با حفر قنات انتقال یافت (۳۶).
ابن طاووس که در این زمان، در همین مناطق می‌زیست نوشته که کندن این قنات از سال ۶۶۲ ق آغاز شد و آب فرات در رجب ۶۷۶ ق به نجف رسید (۳۷).
چند نکته گفتنی است:
اول اینکه در صورت صحت نقل ابن طاووس، معلوم می‌شود که تاریخ رسالهٔ تاج‌الدین دلقندی که وصاف نقل کرده و ذکر آن گذشت، مدتی بعد از رجب ۶۷۶ ق باید باشد.

دیگر اینکه پیداست که این قنات سازهٔ بزرگی بوده که ساختنش چهارده سال طول کشیده است و زیادت از صد هزار دینار سرخ خرج آن شده است (۳۸).
اشارات و قرینه‌های دیگری نیز هست که بزرگی و دشواری و شهرت این طرح و همچنین توفیق چشمگیر خواجه را در قیاس با دیگران نشان می‌دهد:
    این که وصاف نوشته: «چون این آب با روی کار ملک و ملت آورد و آب روی سلاطین متقدّم و خلفای ماضی، که در این آرزو خزاین عالم بر باد دادند و اموال جهان در خاک ریختند، بر خاک تحسّر و تلهف ریخت»، (۳۹) مبالغه نیست. ابن طاووس نوشته سلطان سنجر سلجوقی می‌خواست شاخه‌ای از فرات را به نجف برساند که توفیق نیافت (۴۰). به نوشتهٔ ابن جوزی در المنتظم، پیش از سنجر، ملکشاه سلجوقی هم چنین قصدی داشت که موفق نبود (۴۱). ابن‌ بی‌بی هم به این نکته اشاره کرده:
«که از عهدِ میمون سلطان ملکشاه و ایام همایون سلطان سنجر... مندرس و منطمس گشته بود و نطاق همم اهتمام خلفای روزگار از احیای آن تنگ آمده» (۴۲).

همین‌جا بنویسم که در منابعی که دیده‌ام، انگیزهٔ خواجه برای تعمیر رباط (۴۳) و احداث قنات نجف، صرفا به چنین ملاحظات سیاسی و تبلیغاتی منحصر نشده است و بر کسب پاداش معنوی و اخروی هم تأکید شده است (۴۴). همچنین از دو بیت که خواجه در مدیح امیر مؤمنان سروده، ارادت و محبت او به آن حضرت پیداست. این ابیات را نیز وقتی سرود که به همراه برادرش، خواجهٔ بزرگ شمس‌الدین محمد صاحب‌دیوان و برادرزاده‌اش هارون، به زیارت مرقد مبارک امیر مؤمنان مشرف شده بود و هارون با مصحف حرم مطهر فالی عجیب زده بود (۴۵).

۱۰. در برخی منابع تصریح شده که از حلّه به کوفه آب می‌بردند. همان که سعدی فرمود. در هفت کشور آمده:
«شهر حلّه پیش از بغداد ساخته‌اند و آب فرات که از طرف روم می‌آید، در حلّه می‌گذرد و شاخی از آن به بغداد آورده‌اند و به آن زراعت می‌کنند و آن را "نهر عیسی" می‌خوانند و شاخی دیگر صاحب‌دیوان به کوفه برده است. و از حلّه تا کوفه ده فرسنگ بود [...] و از کوفه تا نجف که سر بیابان بادیه است يک فرسنگ‌ونیم باشد» (۴۶).
ابن عنبه (د.۸۲۸ ق) هم نوشته که شط تاجیه میان حلّه و کوفه روان است (۴۷). بعضی معاصران هم نوشته‌اند که نهر تاجیه از شط حلّه جدا شده است (۴۸).

۱۱.منظور از کوفه در بیت سعدی، هم می‌تواند کوفه باشد و هم نجف اشرف. از شعری که محمد بن احمد هاشمی کوفی ذیل رسالهٔ تاج‌الدین دلقندی نوشت، استفاده می‌شود که این طرح، آب فرات را به مسجد جامع کوفه هم رسانده است (۴۹).
دربارهٔ نجف هم اشکالی نیست. چون در بسیاری از کتب حدیثی، جغرافیایی، تاریخی و ادبی، اساسا نجف اشرف را که در نزدیکی کوفه بوده، کوفه نوشته‌اند (۵۰). فی‌المثل به مرقد مطهر امیر مؤمنان هم «مشهد نجف» گفته می‌شد:

-مشهد پاک نجف روضۀ رضوان ماست
یک سر موی علی هر دو جهانش بهاست (۵۱).
و
-محنت بادیه مکش جامی و عزم کوفه کن
شو پی حجّ‌ و عمره هم طایف مشهد نجف (۵۲).

و هم آن را «مشهد کوفه» (۵۳) می‌نامیدند:

-پس به کوفه مشهد پاک امیرالنّحل را
هم‌چو جیش نحل، جوش اِنسی و جان دیده‌اند (۵۴).

بنابراین از این حیث، مشکلی برای تطبیق این ماجرا با شعر سعدی وجود ندارد.


https://www.group-telegram.com/us/n00re30yah.com

BY نور سیاه




Share with your friend now:
group-telegram.com/n00re30yah/991

View MORE
Open in Telegram


Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

"And that set off kind of a battle royale for control of the platform that Durov eventually lost," said Nathalie Maréchal of the Washington advocacy group Ranking Digital Rights. The original Telegram channel has expanded into a web of accounts for different locations, including specific pages made for individual Russian cities. There's also an English-language website, which states it is owned by the people who run the Telegram channels. Additionally, investors are often instructed to deposit monies into personal bank accounts of individuals who claim to represent a legitimate entity, and/or into an unrelated corporate account. To lend credence and to lure unsuspecting victims, perpetrators usually claim that their entity and/or the investment schemes are approved by financial authorities. "There are a lot of things that Telegram could have been doing this whole time. And they know exactly what they are and they've chosen not to do them. That's why I don't trust them," she said. Either way, Durov says that he withdrew his resignation but that he was ousted from his company anyway. Subsequently, control of the company was reportedly handed to oligarchs Alisher Usmanov and Igor Sechin, both allegedly close associates of Russian leader Vladimir Putin.
from us


Telegram نور سیاه
FROM American