Telegram Group Search
میهمان امروز 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
🔸بیانیه‌ی بیش از 500 چهره‌ی دانشگاهی و غیردانشگاهی ایرانی و جهانی برای توقف جنگ با ایران
______________
🔸ما امضاکنندگان این بیانیه، جنگ اسراییل علیه ایران را قاطعانه محکوم می‌کنیم. این موضع به هیچ وجه به معنای حمایت از طبقه‌ی حاکم بر ایران یا سیاست‌های داخلی و خارجی حکومت ایران نیست، بلکه از سر همبستگی با مردم ایران است. ایرانیان حق دارند که سرنوشت‌شان را خود رقم بزنند، و توان آن را نیز دارند. ما باور داریم که این جنگ، با تقویت فضای سرکوب و خاموش‌سازی صداهای مخالف، تهدیدی جدی برای دموکراسی، عدالت و استقلال مردم ایران است. خاورمیانه سرشار از نمونه‌های تراژیک جوامعی است که در پی هجوم و مداخله‌ی قدرت‌های خارجی به ورطه‌ی جنگ و ویرانی افتاده‌اند: لیبی، عراق، سوریه، یمن، و افغانستان تنها چند نمونه‌‌اند.
شجاعت و پایداری ایرانیان بارها در جنبش‌های اعتراضی گسترده‌ای چون اعتراضات زنان، کارگران، بازنشستگان، اقلیت‌های قومی، فعالان محیط زیست، و به ویژه در جنبش «زن، زندگی، آزادی» به نمایش در آمده است....
...
(متن کامل بیانیه همراه با اسامی کامل امضاکنندگان در فایل پیوست پست بعدی)👇
stop the war .pdf
356.2 KB
بیانیه‌ی بیش از 500 چهره‌ی دانشگاهی و غیردانشگاهی ایرانی و جهانی برای توقف جنگ با ایران - لینک امضای بیانیه: https://tinyurl.com/5dn9sbne
Forwarded from NasserFakouhiPaintings
«پاره‌ها بیست و شش» / اکریلیک روی کاغذ/30 * 20 سانتی‌متر

کانال نقاشی‌ها در تلگرام
https://www.group-telegram.com/nasserfakouhi.compaintings

کانال نقاشی‌ها در اینستا
https://www.instagram.com/nasser_fakouhi_paintings
Forwarded from نوشته ها و فایل‌های برگزیده ناصر فکوهی (Nasser Fakouhi)
در شرایط یک جهان بحرانی، صلح و آرامش اجتماعی مهم‌ترین امتیازاتی هستند که یک جامعه می‌تواند از آن‌ها برخوردار باشد. در این امر شکی نیست؛ اما این موقعیت چیزی نیست که بتوان آن را صرفاً با به تصویب رساندن قوانین و تحمیل آن‌ها و گروهی از مجازات‌ها در جامعه‌ای که ظرفیتی برایشان وجود ندارد، به واقعیت تبدیل کرد. برای صلح اجتماعی در شرایط مدرن (و ما از شرایط باستانی و غیرشهری و پیش صنعتی که دستکم در کشور ایران تا حد زیادی از آن‌ها عبور کرده‌ایم صحبت نمی‌کنیم) نیاز به آزادی و دموکراسی، آن‌ها نه فقط دموکراسی سیاسی، بلکه برابری و عدالت اجتماعی و احساس امنیت و تأمین نیازهای اولیه همه انسان‌ها داریم. افزون بر این باید توجه داشت که تربیت شهروندان، پیش از آنکه در مدرسه آغاز شود و بعدها در پی ورود آن‌ها به نهادهای آموزشی، ادامه یابد، همواره از دو جریان موازی دیگر نیز تأثیر مثبت یا منفی می‌گیرد: نخست خانواده و دوستان و آشنایان یک فرد یا گروه و دوم کل یک جامعه. پس نباید شک داشت که اگر ما در جامعه‌ای چه آسیب‌های مهم خانوادگی و چه آسیب‌های گروهی اجتماعی خاصی داشته باشیم و چه همین‌طور آسیب‌های اجتماعی مهم، این آسیب‌ها به دیگران نیز سرایت خواهند کرد.

بحثی که در اینجا موضوع صحبت ما است به‌طور خاص به تربیت خانوادگی و تمرکز آن بر زن خانواده، یا همسر و مادر متمرکز می‌شود. هراندازه این کنشگر از امنیت، آزادی، احترام و سرمایه‌های اجتماعی و فرهنگی بیشتری برخوردار باشد می‌توان امیدوار بود که بتواند در تربیت فرزندان خود از آن‌ها استفاده و کنشگران بهتری به جامعه تحویل دهد. بحث بر سر آن نیست که پدر خانواده مؤثر نیست، اما با توجه به سطح اشتغال بسیار پایین زنان در جامعه ما و مردسالار بودن آن، زنان باید مهم‌ترین نقش را در سلول خانوادگی داشته باشند تا زمانی که با بالا رفتن مشارکت اجتماعی زنان توزیع مسئولیت‌ها در خانه نیز به‌سوی برابری برود.

اما برای آنکه زنان بتوانند از هویت، امنیت و شخصیت و سرمایه فرهنگی بالایی برخوردار باشند، در جامعه‌ای که گفتیم بنا بر تعریف یک جامعه پدرسالار و زن‌ستیز است هم به دخالت قانونی برای حمایت از آن‌ها و هم به آگاهی مردم نسبت به این موضوع نیاز هست؛ بنابراین بیاییم بحث خود را از موضوعی پر مناقشه آغاز کنیم: که در کشور ما در چند سال اخیر بر سر زبان مادری به راه افتاده است؛ و حتی یکی از گروه‌ها و نشریات راست افراطی و شووینیستی از تیتر جالب‌توجهی هم در این رابطه استفاده کرده و نوشته است: «زبان مادری یا سرزمین پدری؟». این دقیقاً اشاره‌ای است به یک سنت فاشیستی مردسالار و زن‌ستیز که اهمیت را به «خون» و دفاع از «سرزمین پدری» می‌داد و در آلمان هیتلری به شعار «خون و خاک» (Blut Und Boden) شناخته می‌شد. ما سال‌ها است در کشور خود نیز با در تضاد قرار دادن تصنعی این دو روبرو هستیم؛ یعنی به‌نوعی اولویت دادن به مفهوم سرزمین (گویی چیزی ذاتی در خاک وجود دارد) به نسبت انسان‌ها که زنان و مردان این سرزمین هستند. زبان‌های محلی که در اغلب موارد زبان مادری نیز هست (در اکثریت قریب به‌اتفاق استان‌های قومی ما، افراد به‌صورت درون زبانی، یعنی با هم‌زبان خود ازدواج می‌کنند) موردحمله قرار می‌گیرد اما به بهانه دفاع از «زبان فارسی» و دفاع از «میهن» و «وطن». این‌ها اصطلاحاتی است که گروه‌های فاشیست و ضد صلح و آرامش در سال‌های اخیر برای خودساخته‌اند تا حقوق گستره بزرگی از مردم این کشور را که هزاران سال است از آن برخوردار بوده‌اند و اصل پانزده قانون اساسی هم به رسمیت شناخته است، از آن‌ها بگیرند.


متن کامل در وبگاه ناصر فکوهی
https://nasserfakouhi.com.com/%d9%86%d9%82%d8%b4-%d8%b2%d9%86%d8%a7%d9%86-%d8%af%d8%b1-%da%af%d9%81%d8%aa%d9%85%d8%a7%d9%86-%d9%82%d9%88%d9%85%db%8c%d8%aa%e2%80%8c%d9%87%d8%a7/
پاره‌ای از یک کتاب(۹۳)/ خسروسینایی به روایت ناصر فکوهی/ تهران / انتشارات گهگاه/ 1403


https://www.group-telegram.com/nasserfakouhi.com/11307

– و تا دوره‌ی دیپلم در «ساری» بودید؟
-خیر. بنده تنها تا کلاس اول ابتدایی در «ساری» بودم. یعنی در سال ۱۳۲۶ ما از «ساری» به تهران آمدیم. یعنی مادرم، دو برادر من و من را -به دلیل این که دو برادر بزرگتر داشتم که باید دبیرستان و دانشگاه می‌رفتند- به تهران آورد. از «ساروی» بودن آنچه که در ذهن من مانده یک سری خاطرات زیباست. که این خاطرات طبعأ خاطرات کودکی من است. شاید هر کودکی در هر منطقه‌ای باشد، ...

پیوند به متن کامل در وبگاه ناصر فکوهی
https://nasserfakouhi.com.com/%d9%be%d8%a7%d8%b1%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%a7%d8%b2-%db%8c%da%a9-%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a893-%d8%ae%d8%b3%d8%b1%d9%88%d8%b3%db%8c%d9%86%d8%a7%db%8c%db%8c-%d8%a8%d9%87-%d8%b1%d9%88%d8%a7%db%8c/https://nasserfakouhi.com.com/%d9%be%d8%a7%d8%b1%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%a7%d8%b2-%db%8c%da%a9-%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a893-%d8%ae%d8%b3%d8%b1%d9%88%d8%b3%db%8c%d9%86%d8%a7%db%8c%db%8c-%d8%a8%d9%87-%d8%b1%d9%88%d8%a7%db%8c/
پاره‌ای از یک کتاب(۹۳)/ خسروسینایی به روایت ناصر فکوهی/ تهران / انتشارات گهگاه/ 1403

https://www.group-telegram.com/nasserfakouhi.com/11307


– و تا دوره‌ی دیپلم در «ساری» بودید؟
-خیر. بنده تنها تا کلاس اول ابتدایی در «ساری» بودم. یعنی در سال ۱۳۲۶ ما از «ساری» به تهران آمدیم. یعنی مادرم، دو برادر من و من را -به دلیل این که دو برادر بزرگتر داشتم که باید دبیرستان و دانشگاه می‌رفتند- به تهران آورد. از «ساروی» بودن آنچه که در ذهن من مانده یک سری خاطرات زیباست. که این خاطرات طبعأ خاطرات کودکی من است. شاید هر کودکی در هر منطقه‌ای باشد، به هر حال زیباترین خاطراتش به همان دوران باز می‌گردد. ولی خب یک چیزهایی مثل؛ چشمه‌ی زیبایی که بود و وقتهایی که با خانواده و فامیلی که از تهران می‌آمدند می‌رفتیم آنجا، به قدری در ذهن من ماند که بارها گفتم که بالاخره در یک فیلمی این را استفاده می‌کنم و هرگز نشد. برای این که چند سال پیش که رفتم دیدم که آن چشمه تبدیل به یک گودال پر از لجن شده است. و این برای من به نوعی نماد زندگی شفافی بود که در کودکی داشتم و زلال بود و از بین رفت و آن شفافیت و زلالی را از دست داد. یا مثلأ رژه‌ی سربازان روس که در جنگ جهانی دوم آمده بودند را در خاطرم هست.
– این نکته مهم است چون شما اِشغال ایران را در آن دوره شاهد بوده‌اید.
-بله. در «ساری» بودند. حتی یک صحنه در ذهنم هست که بسیار جالب است. یک رادیو بود از اینهایی که یک جلد چوبی داشت – آن زمان «آندره‌آ» یا «آندریا» می‌گفتند- و چهار پنج سَر که پدر و مادرم جزئی از آنها بودند داشتند اخبار جنگ را گوش می‌دادند. و این در ذهنم همینطوری مانده است. به هر حال «ساری» برای من یعنی کودکی. که خب نکته‌ی جالب‌اش هم این بود که چون همه‌ی اقوام مادری تهران بودند، زمانی که در «ساری» بودم لهجه‌ام عوض می‌شدم و مازندارنی می‌شد و بعد که به تهران می‌آمدم پسرخاله‌ها و دخترخاله‌هایم مسخره‌ام می‌کردند و کار به بزن بزن می‌کشید در بین بچه ها و این داستان‌ها. ولی همانطور که به شما گفتم –چون یک سال زودتر به مدرسه رفته بودم- هنوز ۷ سالم نشده بود که به مدرسه رفتم و کلاس اول آنجا -«ساری»-بودم که ۶ تا ۷ سالگی‌ام بود و زمانی که به تهران آمدیم در سال ۱۳۲۶ اسمم را در مدرسه‌ی «منوچهری پسران» نوشتند. مدرسه‌ی «منوچهری پسران» جایی است که الان دانشگاه امیرکبیر (پلی تکنیک پیشین) در خیابان حافظ آنجا است. پنج سال در مدرسه‌ی «منوچهری پسران» بودم و از آنجا به «دبیرستان البرز» رفتم که فقط یک دیوار میانشان بود و شش سال هم در «البرز» بودم.
– پس کودکی و نوجوانی‌تان را بدون پدرتان و به دور از ایشان گذراندید؟
-بله دور از پدرم. پدرم را یا در مواقعی که او به تهران می‌آمد یا در تعطیلاتی که ما داشتیم مثلا نوروز و تابستانها – آن زمان هم شمال یک حالت «اگزوتیک تری» داشت- پیش او می‌رفتیم.

ادامه در وبگاه
The Feminization of the World: An Alternative to Cultural, Economic and Ideological Violence in the Social Order/ A Conversation with Nasser Fakouhi / Professor of Anthropology / University of Tehran

-How does the advancement of women contribute to the development of a given society?

To answer this question, we must first clarify what is meant by the term “development” or “growth” before we can assess how women’s advancement impacts societal development.Nasser Fakouhi

full text

https://nasserfakouhi.com.com/the-feminization-of-the-world-an-alternative-to-cultural-economic-ideological-violence-in-the-social-order/
چشم / ناصر فکوهی

https://www.group-telegram.com/nasserfakouhi.com/11310

در باورهاى انسانى، چه در ادراک فردى و چه در اشکال وجدان‏‌ها و آگاهى‏‌هاى جمعى، همواره میان دو مفهوم «نگاه» و «واقعیت» پیوندى تنگاتنگ وجود داشته است: «به چشم خود دیدن»، «عینى»، و «عیان» بودن چیزى، گویاى واقعى بودن آن چیز تصور مى‏‌شده است. «نگاه»، تعیین‏‌کننده و شکل‏‌دهنده عقاید بوده است. عقیده و پندار در ذهن ما جز از خلال تصویر و تصاویرى پى‏درپى یا توأمان اندیشیده و بیان نمى‏‌شود...

پیوند به متن کامل در وبگاه ناصر فکوهی
https://nasserfakouhi.com.com/%da%86%d8%b4%d9%85-%d9%86%d8%a7%d8%b5%d8%b1-%d9%81%da%a9%d9%88%d9%87%db%8c/
ناصر فکوهی / نوشته‌ها و سایر فایل‌ها
چشم / ناصر فکوهی https://www.group-telegram.com/nasserfakouhi.com/11310 در باورهاى انسانى، چه در ادراک فردى و چه در اشکال وجدان‏‌ها و آگاهى‏‌هاى جمعى، همواره میان دو مفهوم «نگاه» و «واقعیت» پیوندى تنگاتنگ وجود داشته است: «به چشم خود دیدن»، «عینى»، و «عیان» بودن چیزى، گویاى واقعى…
چشم / ناصر فکوهی

https://www.group-telegram.com/nasserfakouhi.com/11310


در باورهاى انسانى، چه در ادراک فردى و چه در اشکال وجدان‏‌ها و آگاهى‏‌هاى جمعى، همواره میان دو مفهوم «نگاه» و «واقعیت» پیوندى تنگاتنگ وجود داشته است: «به چشم خود دیدن»، «عینى»، و «عیان» بودن چیزى، گویاى واقعى بودن آن چیز تصور مى‏‌شده است. «نگاه»، تعیین‏‌کننده و شکل‏‌دهنده عقاید بوده است. عقیده و پندار در ذهن ما جز از خلال تصویر و تصاویرى پى‏درپى یا توأمان اندیشیده و بیان نمى‏‌شود. عقیده‏اى که بر نگاه (و بر تصویر) تکیه نزند – یا قابلیت چنین تکیه‏‌زدنى در آن «مشاهده» نشود – بى‏‌بنیاد «پنداشته» مى‏‌شود. «نقطه‏‌نظر» و «نگرش» و «دیدگاه» هر فرد بر پیوند میان ادراک حقیقت از خلال عمل نگریستن استوار است. درک و آگاهى، همان اندازه با بینایى قرینه‏‌اند که ناآگاهى و جهل با کورى و نابینایى.
عمق این مفاهیم در بُعد اسطوره‏‌اى نیز آشکار است: چشم‏‌ها، نور عالم پنداشته مى‏‌شوند چنان‏که در اسطوره‏‌شناسى‏‌هاى هندو (وایشوانارا)، تائویى (لائوکیون)، سومرى (آن)، و مزدایى (اهوره مزدا) خورشید و ماه یک چشم یا دو چشم خدایان بوده‏‌اند. روشنایى (اشراق همتاى آگاهى و خرد) از چشم به درون کالبد انسانى راه مى‏‌یابد و بر ذهن انسان مى‏‌نشیند. معجزه حضرت مسیح(ع) در بینا ساختن آدمیان، تمثیلى از گسترش ایمان و دانش خدایى است. در اسطوره ادیپ شاه یونانى نیز، پس از آن‏که ادیپ گناه دوگانه و ناشى از «جبر کور سرنوشت» – کشتن پدر و ازدواج با مادر – را مرتکب مى‏‌شود، چشمان خود را از حدقه بیرون مى‏‌آورد و با این عمل ناآگاهى خود را به واقعیت بدل مى‏‌کند.
چشم نه‏ فقط رابط ذهن با واقعیت برونى، بلکه رابط روح با واقعیت دریافت شده است: چشم دل (عین‏‌القلب) از فرهنگ یونان باستان گرفته تا اسلام، تنها ابزار انسان در پیوندش با پروردگار و تنها راه «دیدن سیماى الهى» بوده است، به‏ صورتى که میزان برخوردارى از آن، همان میزان دستیابى به «سرچشمه»اى غنى و پربار و به «حقیقت» است. نگاه در خود حامل قدرتى منفى نیز بوده است. «چشم بد» مى‏‌تواند به دیگرى آزار رساند و حادثه بیافریند. هم از این‏‌رو از دیرباز، والاترین موجودیت‏‌ها، غنى‏‌ترین ثروت‏‌ها، و ناب‏‌ترین نگین‏‌ها – چه مادى و چه معنوى، چه انسانى و چه شیئى – از چشم «دیگرى» پنهان مى‏‌شدند و در پس پرده، در اندرونى، در پستو، در صندوق‏‌خانه‏‌ها و صندوقچه‏‌هاى دربسته، به دور از نگاه‏‌ها حفظ مى‏‌شدند. انسان‏‌ها مى‏‌پنداشتند که نگاه داراى قدرت دست‏اندازى بر واقعیت؛ یعنى تصاحب و ربودن آن است. مى‏‌دانیم که بسیارى از بومیان هرگز اجازه نمى‏‌دادند که عکاسان جهانگرد، عکس آن‏‌ها – یعنى روح آن‏‌ها – را بربایند و درون صندوقچه غریب خود اسیر کنند.

ادامه در وبگاه
《ماه‌سایه 》عزیز ما
تندیس بهترین فیلم و نشان شجاعت را از جشنواره‌ی جهانی زنان ایده در رم دریافت کرد.


و این فیگور یک زن از اهالی خاورمیانه‌ست. زمانی که پس اژ چهار سال تلاش بی‌وقفه‌ی خودش و همکاران‌اش بناست که نفسی تازه کنند.‌ در میانه‌ی راه خبر جنگ را می‌شنود. بیانیه‌ی ضدجنگ‌اش را می‌خواند.‌ اشک‌های خودش و همراهان‌اش بی‌وقفه روی صحنه جاری‌ست .
بغص‌اش می‌ترکد برای میهن‌اش ،‌ برای عزیزانش، برای تک تک عزیزان‌‌اش. برای هر جان که جهانی‌ست و بعد استوار در هنگامه‌ی اندوه رو به دوربین لب‌خند می‌زند.
او همیشه در دل ارزو داشته تا جهان بهتری بسازد. بدون جنگ، بدون خشونت. بدون سلطه و بی‌عدالتی. و فکر می‌کند که جنگ‌ها اوج سلطه و خشونت و بی‌عدالتی‌اند. و همین است که زنان از جنگ‌ها بیزارند. و همین است که جنگ‌ها چهره‌ی زنانه‌ای ندارند .
#ماه_سایه

#فهیمه_اکبر


https://www.group-telegram.com/azadehbizargiti
Forwarded from نامه فرهنگ
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
به‌زودی...

📚📣شماره چهارم گفتار فرهنگ

خوانشی دوباره از هویت زنانه در قاب سینما
و چند یادداشت دیگر
✍️جستارهایی از آزاده بی‌زارگیتی
ویدیو: امین نیک‌روی‌راد

📚 نامه فرهنگ، خرداد ۱۴۰۴
2025/06/30 06:33:08
Back to Top
HTML Embed Code: