Telegram Group Search
Forwarded from فرازگفتارها - انسان‌شناسی و فرهنگ
مصطفی ملکیان(1335)

بزرگ‌ترین مانع معرفتی اخلاقی زیستن ناشی از این عقیده است كه آنچه من دارم، خودم به دست آورده‌ام و باید دارایی‌های من را به حساب خودم بگذارید و هنر خودم بوده كه من را به این دارایی‌ها رسانده است. به تعبیر دیگری من استحقاق داشته‌ام كه اینها را داشته باشم. این عقیده كه آنچه من در زندگی دارم، استحقاق من بوده و گویا مزد تلاش و كوشش خود من بوده است، بزرگ‌ترین مانع اخلاقی زیستن است.

https://www.cgie.org.ir/fa/news/218837

کانال فرازگفتارها

https://www.group-telegram.com/citationculture
Forwarded from NasserFakouhiPaintings
«پاره‌ها بیست و پنج» / اکریلیک روی کاغذ/30 * 20 سانتی‌متر

کانال نقاشی‌ها در تلگرام
https://www.group-telegram.com/nasserfakouhi.compaintings

کانال نقاشی‌ها در اینستا
https://www.instagram.com/nasser_fakouhi_paintings
گفتگو با ناصر فکوهی / مجله مدیریت و ارتباطات / ۱۵۹/ مرداد ۱۴۰۲

یک سوال کلی، شیوه استفاده، مواجهه و کاربست شبکه‌های اجتماعی توسط شهروند مثلا فرانسوی آیا تفاوت‌های معناداری با شهروندی مثل ایران دارد؟
بدون شک.اصولا این دو کشور را نمی‌توان چندان با یکدیگر مقایسه کرد.زیرا ما از یک سو ایران را داریم که هر‌چند منابع بسیار غنی انسانی و طبیعی دارد،اما به دلیل سوء‌مدیریت و به اذعان نهادهای مالی و اقتصادی خود این مدیریت،امروز بیش از شصت در صد از مردمش زیر خط فقر هستند. و این در شرایطی است که حتی اگر مبنا را نه امسال بلکه دو یا پنج سال پیش هم بگیریم، فرانسه جزو کشورهای ثروتمند جهان است و حتی اگر توزیع ثروت در آن به نحو آرمانی نباشد، از سیاست بزرگ بودن طبقه متوسط که پس از جنگ جهانی دوم سیاست تقریبا تمام کشورهای اروپای غربی و آمریکا بوده، تبعیت می‌کند زیرا بدین ترتیب می‌توانسته و می‌تواند به ثبات اقتصادی و سیاسی برسد و سرمایه‌های بیشتری را جذب کند. البته سه بحران در سال‌های اخیر این سیاست‌ها را به زیر سئوال برده و صدمات سختی به کشورهای ثروتمند و از آنجا به کل جهان زده‌:نخست بحران کرونا؛دوم، بحرانی که با انتخاب یک فرد کلاهبردار و جنایتکار به ریاست جمهوری آمریکا و تخریب یکی از دو حزب اصلی در بزرگترین قدرت سیاسی – اقتصادی جهان در طول چهار سال ریاست او و سال‌های بعدش وارد شد و هنوز ادامه دارد و سوم جنگ اوکراین و خطراتی که برای اروپا و جهان در بر دارد.اینجا قصد ندارم وارد بحث درباره علل و سازوکارها و پی‌آمدهای این سه بحران بزرگ بشوم و تنها منظورم این است که این سه رویداد، خط سیر عمومی کشورهای ثروتمند را که اتکا بر طبقه متوسط با حجم بزرگ برای ثبات بود بر هم زدند.البته این سیاست به دلیل قدرت گرفتن باورهای نولیبرالی از دهه ۱۹۸۰ ، دچار مشکلات زیادی شده بود، اما هنوز غالب بود و تا حد زیادی هست، با این همه در ده سال اخیر به دلیل این بحران‌ها، سیاست مذکور صدمه زیادی خورده است و ناآرامی‌ها و آشفتگی زیادی در نظم بین‌المللی نیز به وجود آورده، از این رو بسیاری از سیاستمداران عاقل‌تر در کشورهای ثروتمند تلاش می‌کنند به وضع قبلی یعنی سیاست‌های حمایت از طبقه متوسط برگردند.
اما در این حالت کشورهای در حال توسعه به دلایل بیرونی (سیاست های منفعت‌جویانه کشورهای ثروتمند) و درونی (سطح پایین سرمایه‌های فرهنگی و تجربه دموکراتیک) اصولا چندان سیاست بزرگ کردن طبقه متوسط را دنبال نمی‌کرده‌اند. این روندی است که ما چه پیش و چه پس از انقلاب دیده‌ایم. و در این حالت بی‌ثباتی سیاسی،اقتصادی،اجتماعی،فرهنگی، پی‌آمدی است که با کوچک شدن طبقه متوسط‌،رشد فقر و افزایش شدیداختلاف طبقاتی( براساس ضریب جینی)اتفاق می‌افتد.
در کشور ما پیش از انقلاب سیاست تزریق پول در ده سال آخر رژیم شاه، کشور را به بحران کشید و پس از انقلاب و جنگ تحمیلی،از دوره آقای رفسنجانی در ابتدای دهه ۱۳۷۰، سیاست‌های نولیبرالی در اقتصاد آغاز شدند که طبقه متوسط را زیر فشار گذاشتند و چنان ادامه یافتند که پس از بروز بحران‌های سه‌گانه فوق و غالب شدن رویکردهای تندروانه در سیاست‌های داخلی و خارجی، ما را به بحران کنونی کشانده که طبقه متوسط تقریبا در حال نابودی است و در نتیجه بی‌ثباتی هر روز افزایش می‌یابد. اما همان طور که گفتم حتی اگر آن سه رویداد اتفاق نمی‌افتادند و ما به سال‌های «طلایی» رفسنجانی یا سال‌های طلایی «تزریق پول» در دوره شاه باز می‌گشتیم، باز هم کشوری بودیم که در جهان سوم طبقه‌بندی می‌شویم. نشانه‌های این امر نیز در حال حاضر تمایل بالای به مهاجرت، نرخ اندک ازدواج و فرزندآوری‌، نبودی شادی اجتماعی، بالا بودن نرخ خودکشی، عدم توانایی جذب سرمایه‌گذاری خارجی، نبود صنعت گردشگری و صدها شاخص دیگر قابل اندازه‌گیری هستند. در این شرایط به نظر من مقایسه ایران با کشورهای ثروتمند جهان قیاس مع‌الفارق است. ما به صورت بالقوه ثروتمندیم، اما آن‌ها به صورت بالفعل. این البته معنایش این نیست که کشورهای ثروتمند بهشت برین هستند، بحران ندارند، یا میزان شهروندی و قانونمندی و دیگر نکات مثبت در آن‌ها لزوما و همیشه بسیار بالاست،اما با ما قابل مقایسه نیستند چون برای همه این موارد ابتدا نیاز به ثبات هست. کشوری که ثبات نداشته باشد که پایه آن هم وجود و بزرگ بودن طبقه متوسط است، هیچ کدام از آن موارد را نمی‌تواند داشته باشد. ما هیچ مثالی نه تاریخی و نه در حال حاضر نداریم که چنین چیزی را نشان بدهد.
از ابتدای به وجود آمدن رشته های مختلف علوم اجتماعی و به ویژه جامعه شاسی و انسان شناسی یک بحث اساسی به وجود آمد که خود را به صورت یک پرسش پراهمیت در برابر کنشگران حرفه ای این علوم قرار داد: اینکه علوم اجتماعی باید در خدمت «شناخت» جامعه باشند و یا در خدمت «شناخت و تغییر آن» . پاسخ اولیه به این پرسش دو گروه را به وجود آورد: گروهی که با تبعیت از هستی شناسی عمومی علوم و به خصوص با تاکید به تداوم راه فلسفه در علوم انسانی و اجتماعی معتقد بوده و هستند که وظیفه متخصصان اجتماعی جز «شناخت روش مند پدیده های اجتماعی» نبوده و نیست. این گروه البته نه در و ابتدا و نه امروز هنوز نتوانسته اند «خنثی بودن مطلق» و یا «روش شناختی» خود را به مثابه دانشمند به اثبات برسانند و در برابر یورش هایی که علیه نظریه «علم برای علم» مطرح می شود، تنها در پشت ادعای نوعی پوزیتویسم روش شناختی پنهان می شوند که هر روز بیشتر اعتبار خود را از دست می دهد. در حقیقت بحث مطرح در اینجا آن است که چگونه می توان در برابر خواسته های کارفرمایی که هزینه های یک کار مطالعاتی را می دهد مقاومت کرد و چگونه می توان به خود قبولاند که هدف چنین کارفرمایی می تواند هدفی صرفا «شناختی » یا «بنیادین» باشد؟ در برابر این گروه، برخی دیگر از دانشمندان علوم اجتماعی که اکثریت را تشکیل می دادند در طیفی گسترده قرار می گرفتنند که در یک سوی آن شخصیت هایی همچون دورکیم و وبر جای داشتند و از لزوم متعهد بودن عالم اجتماعی به کمک به تغییر دفاع می کردند و در سوی دیگرش انقلابیون جامعه شناسی چون مارکس که از تغییر انقلابی جامعه با هر وسیله ای و از جمله و بیشتر از هر چیز با «فلسفه» و دانش اجتماعی.

آیا #کاربرد_فرهنگ در حوزه #تبلیغات، عملی #اخلاقی است؟ / #ناصر_فکوهی

لینک در کانال ناصر فکوهی / نوشته‌ها
https://www.group-telegram.com/nasserfakouhi.com/796
لینک به متن کامل در وبگاه ناصر فکوهی
https://nasserfakouhi.com.com/%d9%be%d8%b1%d8%b3%d8%b4-%d8%a7%d8%b2-%d9%81%d8%b1%d9%87%d9%86%da%af33-%d8%a2%db%8c%d8%a7-%da%a9%d8%a7%d8%b1%d8%a8%d8%b1%d8%af-%d9%81%d8%b1%d9%87%d9%86%da%af-%d8%af%d8%b1-%d8%ad%d9%88%d8%b2%d9%87/
فرهنگ انسان‌شناسی اجتماعی و فرهنگی (پنجاه): اجتماع(جماعت)/ نایجل راپورت / برگردان مهرداد میردامادی/ زیر نظر ناصر فکوهی

https://www.group-telegram.com/nasserfakouhi.com/11072

مفهوم ‏اجتماع ‏ یکی از گسترده‌ترین و پرکاربردترین [مفاهیم] در علوم اجتماعی است که مطالعه و پژوهش در مورد آن، دست‌کم در ۲۰۰ سال گذشته در کانون توجه قرار داشته است. درعین‌حال تعریفِ دقیق این اصطلاح غیرقابل بیان است. در میان تلاش‌هایی که برای به دست دادنِ تعریفی از این اصطلاح صورت گرفته‌اند، کار رابرت ردفیلد † (۱۹۶۰:۴ [۱۹۴۹]) همچنان از دیگران معروف‌تر است...

پیوند به متن کامل در وبگاه ناصر فکوهی
https://nasserfakouhi.com.com/%d9%81%d8%b1%d9%87%d9%86%da%af-%d8%a7%d9%86%d8%b3%d8%a7%d9%86%d8%b4%d9%86%d8%a7%d8%b3%db%8c-%d8%a7%d8%ac%d8%aa%d9%85%d8%a7%d8%b9%db%8c-%d9%88-%d9%81%d8%b1%d9%87%d9%86%da%af%db%8c-%d9%be/
فرهنگ انسان‌شناسی اجتماعی و فرهنگی (پنجاه): اجتماع(جماعت)/ نایجل راپورت / برگردان مهرداد میردامادی/ زیر نظر ناصر فکوهی

https://www.group-telegram.com/nasserfakouhi.com/11072


مفهوم ‏اجتماع ‏ یکی از گسترده‌ترین و پرکاربردترین [مفاهیم] در علوم اجتماعی است که مطالعه و پژوهش در مورد آن، دست‌کم در ۲۰۰ سال گذشته در کانون توجه قرار داشته است. درعین‌حال تعریفِ دقیق این اصطلاح غیرقابل بیان است. در میان تلاش‌هایی که برای به دست دادنِ تعریفی از این اصطلاح صورت گرفته‌اند، کار رابرت ردفیلد † (۱۹۶۰:۴ [۱۹۴۹]) همچنان از دیگران معروف‌تر است. وی در تعریفِ ‏اجتماع ‏ چهار ویژگیِ اصلی برای آن برشمرد: کوچک بودنِ آن در مقیاسِ اجتماعی، همگنیِ فعالیت‌ها و روحیاتِ اعضا، خودآگاهی نسبت به تمایز و تفاوت، خودکفایی در مجموعه‌ای از نیازها در طولِ زمان. با وجود این، هیلِری در ۱۹۵۵ [ماحصلِ] نودوچهار تلاشی را که در علوم اجتماعی برای ارائه تعریفی از ‏اجتماع ‏ شده بود، گردآوری کرد که جدی‌ترین نقطه اشتراک همه «ربط داشتن با آدم‌ها» بود (۱۱۷: ۱۹۵۵)! در اغلب موارد برای فائق آمدن بر این مشکل، ‏اجتماع ‏ با یک عبارتِ محدود‌کننده یا بسط‌دهنده مشخص‌تر می‌شود، مانند: «‏اجتماعِ ‏ محلی»، «‏اجتماعِ ‏ هند غربی»، «‏اجتماعِ ملل»، «‏اجتماعِ افراد». اما به نظر می‌رسد که این راه صرفاً نادیده گرفتنِ مسئله باشد.

رویکردهای سنتیِ انسان‌شناسی

در انسان‌شناسی می‌توان به شکلی که مفید فایده باشد، سه گونه گسترده از رویکردهای سنتی را مشخص ساخت. مشخصه «‏اجتماع» را می‌توان برحسبِ: (۱) علائق مشترک بین افراد؛ یا (۲) زیست‌بوم یا مکانِ مشترک؛ یا (۳) یک سازمان یا ساختارِ اجتماعیِ مشترک، ترسیم کرد. بپردازیم به توضیح (مختصر) هر یک از این مشخصه‌ها؛ فرانکنبـِرگ (۱۹۶۶) اظهار عقیده می‌کند که علائقِ مشترک در امور دست‌یافتنی (اقتصاد، دین، یا هر چیز دیگر) منجر به دلبستگیِ مشترک اعضای یک اجتماع به یکدیگر می‌شود. زندگی [براساسِ] روابطِ چهره ـ به ـ چهره در یک گروه کوچکِ انسانی، با در نظر داشتنِ علائق مشترک منجر بدان می‌شود که اعضای اجتماع با یکدیگر روابط چندلایه و چندگانه مشترک داشته و درعین‌حال حسِ مشترکی به مکان و خودِ گروه داشته باشند. از این رو ویژگیِ اجتماع، داشتنِ میزانِ قابل‌قبولی از انسجامِ اجتماعی است.

ادامه در وبگاه
2025/06/27 20:14:48
Back to Top
HTML Embed Code: