⭕️⭐️#۳۶۵_روز_با_پیامبر
🟡روز ۳۲۷ - شخصی که میخواست پیامبرمان
⏩️ را در آغوش بگیرد
🟡پیامبرِ گل بویمان
⏩️ را همه یارانش بسیار دوست داشتند؛ اما عشق و علاقه یکی از ایشان به پیامبرمان
⏩️ زبانزد بود. او اُسَید بن حضیر نام داشت. اُسید انسانی بسیار شوخ طبع بود. با همه خوش و بش میکرد. روزی برای جمعی که پیامبر عزیزمان
⏩️ نیز در آن حاضر بود، لطیفه تعریف میکرد، و با کارهای خندهدارش دوستانش را میخنداند. لطیفهاش کمی از حد خارج شد که پیامبرمان
⏩️ با عصای کوچکی که در دست داشت به نرمی او را زد. هدفش تذکر دادن بود.
🟡اُسید گفت:
"یا رسول الله! دردم گرفت میخواهم قصاص کنم."
🟡قصاص، یکی از احکام دین است، و به معنای انجام دادنِ عینِ رفتارِ طرفِ مقابل در جهت احقاق حق میباشد.
پیامبر عزیزمان
⏩️ پاسخ داد:
"پس، کاری که میخواهی انجام بده."
اطرافیان با نگاههای متعجب به اُسید نگاه کردند.
🟡پیامبر عزیزمان
⏩️کسی نبود که کسی را آزار بدهد. در حالی که اُسید اصلاً دردی ندیده بود، پس چرا باید چنین چیزی میگفت و چنین درخواستی میکرد؟
🟡پس از این حرفِ اُسید، پیامبرمان
⏩️ پیراهنش را بالا زد. اُسید که منتظر این لحظه بود به سرعت خود را به پیامبرمان
⏩️ رساند و تن گل بوی او را در آغوش کشید و بوسید.
می گفت:
🟡"جانم به فدایت ای پیامبر خدا! هدف من قصاص نبود؛ بلکه میخواستم بدن شما را ببوسم."
🟡اُسید در حالی که بوی خوشِ پیامبر عزیزمان
⏩️ را عمیقاً استشمام میکرد، از خوشحالی اشک از چشمانش سرازیر بود.
✅#ویژه_کودکان_و_نوجوانان@proxynab11
💞┈••✾•
🍃🌺🍃•✾••┈
💞حتما تو کانال جوین شین تا پروکسی های جدید رو دریافت کنین
✅✅✅🔥@proxynab11☜
🔥@proxynab11☜