Notice: file_put_contents(): Write of 7289 bytes failed with errno=28 No space left on device in /var/www/group-telegram/post.php on line 50

Warning: file_put_contents(): Only 4096 of 11385 bytes written, possibly out of free disk space in /var/www/group-telegram/post.php on line 50
📒⃟🐣тαρѕн☀️ ⃟🌙 | Telegram Webview: romantapesh0240/1148 -
Telegram Group & Telegram Channel
✿•------------------𖠇💛𖠇----------------•✿
#تَپش 📒🐣
#𝒑𝒂𝒓𝒕73☀️🌙

#دیانا
امشب نامزدی دنیز بود
در کمد رو باز کردم پیراهن بلند ستی که با هستی برای جشن دنیز گرفتم رو بیرون آوردم
به سمت حموم رفتم تا دوش بگیرم
یعد از یه دوش 15 دیقه ای بیرون اومدم لوسیون رو به بدنم زدم و موهام رو با سشوار خشک کردم... مرطوب کننده رو به پوست صورتم زدم و با کرم پودر صورتم رو فیکس کردم و بعد از کانتور کردن صورتم و زدن سایه سفید و طوسی..خط چشم بلندی کشیدم و رژ گونه آجری به همراه رژ آجری...صندل های سفیدم رو پوشیدم و بعد از گزاشتن گردنبند و گوشواره گل رزم به سمت خونه هستی حرکت کردم...چون قرار بود با هم به آرایشگاه بریم پیش دنیز
آقای رادمهر کلی واسه تک نوه پسرش تهیه گرفته بود و کلی مهمون دعوت کرده بود
_____________________________
#دنیز
با صدای ارایشگر چشامو باز کردم
_عاخی چ ناز شدم..بخورمت ..حیف تو ک قرارع اراز و تحمل کنی حیف میشم ب مولا ..لیاقت ندارع که پسرع ی مرریض سادیسمی..ی کاری کنم که از ب دنیا اومدنش پشیمون بشه
با صدای ارایشگر برگشتم سمتش
+چطورع عزیزم خوشت اومد؟هرچن که خودت ناز و زیبایی من فقد اونارو پررنگشون کردم ..ماشالله
لبخند ملیحی زدم:لطف دارین شما ..بله هنردستتون تحسین برانگیزه
+مرسی گل
مهمونی تو باغ پدربزرگ آراز برگزار میشد
الانم بندع در اتاق‌ حضور داشتم و باید میرفتم پایین
کسی‌جز دیانا وهستی لباسمو ندیدع بود
در اتاق صدا کرد
_بله؟
+داری میزایی مگ کودن؟بیا دیگ دیرع
_عووق..اوک اومدم
یهو درع اتاق و باز کردم
_دیدیدینگ..چطورع؟
هستی:واای خدا چقد ناز شدی دورت بگردم
_ع خوب بگرد که باید برم پایین مهمونام منتظرن
هستی:لیاقت نداری عنتر‌‌..محوشو نبینمت
دیانا:خو خواهرم الکی اون دهنو وا نکن زر نزن
هستی:هروقت گفتم عن بگو من
اراز ی خواهر کوچیک تر از خودش داشت ب نام آرام که پشت کنکوری بود..از حق نگذریم داف بود هنوز برخورد زیادی باهاش نداشتم ولی ظاهرش اوکی بود
از پله ها اومد بالا
ارام:ماشالله..بزنم ب تخته چشم نخوری
ک جای تخته زد تو سر دیانا
پخی زدم زیر خندع ..حالا نخند کی بخند
با صدای کسی ک گلوشو صاف میکرد سرمو بلند کردم
ای کاش ی وحی چیزی میومد ک من و خشک کنه ..همونطور بمونم سرمو نیارم بالا
خدایا ب کدامین گناه
_بله؟
+خوشمیگذرع؟
✿•------------------𖠇💛𖠇----------------•✿
⌈𝐣𝐨𝐢𝐧 𝐮𝐬 ⇢ @romantapesh0240 🫀



group-telegram.com/romantapesh0240/1148
Create:
Last Update:

✿•------------------𖠇💛𖠇----------------•✿
#تَپش 📒🐣
#𝒑𝒂𝒓𝒕73☀️🌙

#دیانا
امشب نامزدی دنیز بود
در کمد رو باز کردم پیراهن بلند ستی که با هستی برای جشن دنیز گرفتم رو بیرون آوردم
به سمت حموم رفتم تا دوش بگیرم
یعد از یه دوش 15 دیقه ای بیرون اومدم لوسیون رو به بدنم زدم و موهام رو با سشوار خشک کردم... مرطوب کننده رو به پوست صورتم زدم و با کرم پودر صورتم رو فیکس کردم و بعد از کانتور کردن صورتم و زدن سایه سفید و طوسی..خط چشم بلندی کشیدم و رژ گونه آجری به همراه رژ آجری...صندل های سفیدم رو پوشیدم و بعد از گزاشتن گردنبند و گوشواره گل رزم به سمت خونه هستی حرکت کردم...چون قرار بود با هم به آرایشگاه بریم پیش دنیز
آقای رادمهر کلی واسه تک نوه پسرش تهیه گرفته بود و کلی مهمون دعوت کرده بود
_____________________________
#دنیز
با صدای ارایشگر چشامو باز کردم
_عاخی چ ناز شدم..بخورمت ..حیف تو ک قرارع اراز و تحمل کنی حیف میشم ب مولا ..لیاقت ندارع که پسرع ی مرریض سادیسمی..ی کاری کنم که از ب دنیا اومدنش پشیمون بشه
با صدای ارایشگر برگشتم سمتش
+چطورع عزیزم خوشت اومد؟هرچن که خودت ناز و زیبایی من فقد اونارو پررنگشون کردم ..ماشالله
لبخند ملیحی زدم:لطف دارین شما ..بله هنردستتون تحسین برانگیزه
+مرسی گل
مهمونی تو باغ پدربزرگ آراز برگزار میشد
الانم بندع در اتاق‌ حضور داشتم و باید میرفتم پایین
کسی‌جز دیانا وهستی لباسمو ندیدع بود
در اتاق صدا کرد
_بله؟
+داری میزایی مگ کودن؟بیا دیگ دیرع
_عووق..اوک اومدم
یهو درع اتاق و باز کردم
_دیدیدینگ..چطورع؟
هستی:واای خدا چقد ناز شدی دورت بگردم
_ع خوب بگرد که باید برم پایین مهمونام منتظرن
هستی:لیاقت نداری عنتر‌‌..محوشو نبینمت
دیانا:خو خواهرم الکی اون دهنو وا نکن زر نزن
هستی:هروقت گفتم عن بگو من
اراز ی خواهر کوچیک تر از خودش داشت ب نام آرام که پشت کنکوری بود..از حق نگذریم داف بود هنوز برخورد زیادی باهاش نداشتم ولی ظاهرش اوکی بود
از پله ها اومد بالا
ارام:ماشالله..بزنم ب تخته چشم نخوری
ک جای تخته زد تو سر دیانا
پخی زدم زیر خندع ..حالا نخند کی بخند
با صدای کسی ک گلوشو صاف میکرد سرمو بلند کردم
ای کاش ی وحی چیزی میومد ک من و خشک کنه ..همونطور بمونم سرمو نیارم بالا
خدایا ب کدامین گناه
_بله؟
+خوشمیگذرع؟
✿•------------------𖠇💛𖠇----------------•✿
⌈𝐣𝐨𝐢𝐧 𝐮𝐬 ⇢ @romantapesh0240 🫀

BY 📒⃟🐣тαρѕн☀️ ⃟🌙


Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260

Share with your friend now:
group-telegram.com/romantapesh0240/1148

View MORE
Open in Telegram


Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

Artem Kliuchnikov and his family fled Ukraine just days before the Russian invasion. Also in the latest update is the ability for users to create a unique @username from the Settings page, providing others with an easy way to contact them via Search or their t.me/username link without sharing their phone number. 'Wild West' The company maintains that it cannot act against individual or group chats, which are “private amongst their participants,” but it will respond to requests in relation to sticker sets, channels and bots which are publicly available. During the invasion of Ukraine, Pavel Durov has wrestled with this issue a lot more prominently than he has before. Channels like Donbass Insider and Bellum Acta, as reported by Foreign Policy, started pumping out pro-Russian propaganda as the invasion began. So much so that the Ukrainian National Security and Defense Council issued a statement labeling which accounts are Russian-backed. Ukrainian officials, in potential violation of the Geneva Convention, have shared imagery of dead and captured Russian soldiers on the platform. This provided opportunity to their linked entities to offload their shares at higher prices and make significant profits at the cost of unsuspecting retail investors.
from us


Telegram 📒⃟🐣тαρѕн☀️ ⃟🌙
FROM American