امیر طاهری
آتشبس پرمسئله اما امیدبخش
اسرائیل و لبنان
آتشبس! واژهای است که شنیدن آن حتی بدبینترین ناظران را نیز دستکم برای لحظهای شادمان میکند. با آنکه جنگ از روزی که آدمیان از غار بیرون آمدند و با واقعیت زندگی با «دیگران» آشنا شدند، جزو گرایشهای گریزناپذیر انسان بوده است، کمتر کسی را میتوان یافت که پایان یک جنگ را حتی برای مدتی کوتاه، آرزو نکند.
مشکل اینجا است که این برخورد احساسی با مسئله جنگ بهعنوان ضرورتی اجتنابناپذیر اما نفرتانگیز، برخورد عقلانی با آن را دشوارتر میسازد؛ به عبارت دیگر، نفرت ما از جنگ ممکن است ما را وادار کند که حتی شکنندهترین، اگر نخواهیم بگوییم روباهصفتانهترین، آتشبس را حتی بهطور موقت، بپذیریم، بیآنکه بدانیم این پذیرفتن نخستین گام به سوی جنگی بزرگتر و پرهزینهتر خواهد بود.
در چند روز گذشته، اعلام یک آتشبس موقتــ برای شش ماهــ بین اسرائیل و حزبالله با استقبال عمومی روبرو شده است. در واشینگتن، مشاطهگران پرزیدنت جو بایدن از «آخرین موفقیت دیپلماتیک» او سخن میگویند. در پاریس، یاران پرزیدنت امانوئل مکرون، او را معمار این آتشبس قلمداد میکنند. در اورشلیم، هواداران بنیامین نتانیاهو نخستوزیر (آری او هنوز هوادارانی دارد!) خردمندی او را بهعنوان رهبری که میداند چه وقت میبایستی توپها را ساکت کرد، میستایند. در تهران، کروبیان اطراف آیتالله علی خامنهای مانند همیشه که هر واقعهای را هر جا اتفاق بیفتد، یک «پیروزی بزرگ» دیگر برای او میدانند، آتشبس اعلامشده را نیز «حاصل رهبری خردمندانه» ایشان میدانند.
در بیروت، هم نجیب میقاتی، سیاستگری که نقش نخستوزیر موقت را بازی میکند، و هم شیخ نعیم قاسم، رهبر هنوز انتخابنشده حزبالله، و هم نبیه بری، رئیس مجلسی که سالهاست مشروعیت خود را از دست داده، خود را سازنده واقعی آتشبس اعلامشده میدانند.
نگاهی به سرمقالهها و مقالات در تقریباً تمامی مطبوعات کشورهای ذینفع تصویری از کف زدنهای تحسینآمیز رسم میکنند. چه کسی ممکن است خواستار ادامه خونریزی و ویرانگری شهرها و روستاها باشد. جنگ ۱۴ ماهه اسرائیل با حزبالله بیش از یکمیلیون لبنانی را آواره کرده است. بیش از ۵۰ هزار لبنانی کشته یا زخمی شدهاند. بخش مهمی از زیربنای لبنان، بهویژه در جنوب آن کشور، به عصر حجر بازگردانده شده است. اقتصاد در حال نزع لبنان آخرین نفسها را میکشد. همین جنگ که آغازگر آن، به گمان من، نه حزبالله بود نه سید حسن نصرالله (زیرا آقای خامنهای بود که به امید بهرهبرداری از سرمایهگذاری ۲۵ سالهاش در تبدیل لبنان به «سنگر مقدم مقاومت» خواستار جنگ بود)، در اسرائیل نیز خسارات و صدماتی بیسابقه داشته است. صدها اسرائیلی، از جمله غیرنظامیان، کشتهشدهاند. نزدیک به نیم میلیون تن از خانه و کاشانه خود گریختهاند تا در پناهگاهها، هتلها و اقامتگاههای موقت روزهای پراضطراب و شبهای پر هراس را در انتظار فرجی که ممکن است هرگز نیاید، به سر برند.
خوب، با این اوصاف، آیا میتوان آتشبس اعلامشده را ستایش نکرد؟ از این مهمتر، آیا میتوان ادعا کرد که این آتشبس میتواند آنتراکتی باشد برای جنگ بعدی که همواره پر خسارتتر و خونبارتر از جنگ قبلی بوده است؟
جنگ هنگامی رخ میدهد که یکی از دو طرف ادامه وضع موجود را به زیان خود یا حتی خطرناک برای خود احساس میکند؛ بنابراین هدف اصلی جنگ تعطیل وضع موجود و ساختن وضع موجود تازهای است که آن احساس خطر را از میان میبرد؛ اما هیچ جنگی بدون آنکه یکطرف بپذیرد که بازنده شده است، پایان نمییابد. در جنگی که از آغاز پیدایش اسرائیل از سوی بخش بزرگی از اعراب علیه آن دولت نوپا آغازشده است، این اتفاق نیفتاده است. در نتیجه، این جنگ علیرغم پیروزیهای نظامی اسرائیل و علیرغم قراردادهای صلح امضاشده، حتی با مصر و اردن، هنوز به اشکال مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، دیپلماتیک و تبلیغاتی ادامه دارد. نخستین جنگ اسرائیل و حزبالله در سال ۲۰۰۶ میلادی و نخستین جنگ اسرائیل با حماس در غزه در سال ۲۰۰۹ نمونههای کوچکی از آن جنگ بزرگتر بودند.
برگردیم به آتشبس اعلامشده که بهعنوان یک پدیده دیپلماتیک بیش از پنیر سوئیسی سوراخ دارد. این آتشبس برای شش ماه اعلامشده است، البته با این تصریح از سوی اسرائیل که هرگاه ممکن است شکسته شود. میتوان پرسید: چرا برای شش ماه، به جای هفت ماه یا ۶۰ ماه؟ چه اتفاقی قرار است در این شش ماه بیفتد؟ آیا در پایان این مدت، آتشبس دائمی خواهد شد؟
@AmirTaheri4
آتشبس پرمسئله اما امیدبخش
اسرائیل و لبنان
آتشبس! واژهای است که شنیدن آن حتی بدبینترین ناظران را نیز دستکم برای لحظهای شادمان میکند. با آنکه جنگ از روزی که آدمیان از غار بیرون آمدند و با واقعیت زندگی با «دیگران» آشنا شدند، جزو گرایشهای گریزناپذیر انسان بوده است، کمتر کسی را میتوان یافت که پایان یک جنگ را حتی برای مدتی کوتاه، آرزو نکند.
مشکل اینجا است که این برخورد احساسی با مسئله جنگ بهعنوان ضرورتی اجتنابناپذیر اما نفرتانگیز، برخورد عقلانی با آن را دشوارتر میسازد؛ به عبارت دیگر، نفرت ما از جنگ ممکن است ما را وادار کند که حتی شکنندهترین، اگر نخواهیم بگوییم روباهصفتانهترین، آتشبس را حتی بهطور موقت، بپذیریم، بیآنکه بدانیم این پذیرفتن نخستین گام به سوی جنگی بزرگتر و پرهزینهتر خواهد بود.
در چند روز گذشته، اعلام یک آتشبس موقتــ برای شش ماهــ بین اسرائیل و حزبالله با استقبال عمومی روبرو شده است. در واشینگتن، مشاطهگران پرزیدنت جو بایدن از «آخرین موفقیت دیپلماتیک» او سخن میگویند. در پاریس، یاران پرزیدنت امانوئل مکرون، او را معمار این آتشبس قلمداد میکنند. در اورشلیم، هواداران بنیامین نتانیاهو نخستوزیر (آری او هنوز هوادارانی دارد!) خردمندی او را بهعنوان رهبری که میداند چه وقت میبایستی توپها را ساکت کرد، میستایند. در تهران، کروبیان اطراف آیتالله علی خامنهای مانند همیشه که هر واقعهای را هر جا اتفاق بیفتد، یک «پیروزی بزرگ» دیگر برای او میدانند، آتشبس اعلامشده را نیز «حاصل رهبری خردمندانه» ایشان میدانند.
در بیروت، هم نجیب میقاتی، سیاستگری که نقش نخستوزیر موقت را بازی میکند، و هم شیخ نعیم قاسم، رهبر هنوز انتخابنشده حزبالله، و هم نبیه بری، رئیس مجلسی که سالهاست مشروعیت خود را از دست داده، خود را سازنده واقعی آتشبس اعلامشده میدانند.
نگاهی به سرمقالهها و مقالات در تقریباً تمامی مطبوعات کشورهای ذینفع تصویری از کف زدنهای تحسینآمیز رسم میکنند. چه کسی ممکن است خواستار ادامه خونریزی و ویرانگری شهرها و روستاها باشد. جنگ ۱۴ ماهه اسرائیل با حزبالله بیش از یکمیلیون لبنانی را آواره کرده است. بیش از ۵۰ هزار لبنانی کشته یا زخمی شدهاند. بخش مهمی از زیربنای لبنان، بهویژه در جنوب آن کشور، به عصر حجر بازگردانده شده است. اقتصاد در حال نزع لبنان آخرین نفسها را میکشد. همین جنگ که آغازگر آن، به گمان من، نه حزبالله بود نه سید حسن نصرالله (زیرا آقای خامنهای بود که به امید بهرهبرداری از سرمایهگذاری ۲۵ سالهاش در تبدیل لبنان به «سنگر مقدم مقاومت» خواستار جنگ بود)، در اسرائیل نیز خسارات و صدماتی بیسابقه داشته است. صدها اسرائیلی، از جمله غیرنظامیان، کشتهشدهاند. نزدیک به نیم میلیون تن از خانه و کاشانه خود گریختهاند تا در پناهگاهها، هتلها و اقامتگاههای موقت روزهای پراضطراب و شبهای پر هراس را در انتظار فرجی که ممکن است هرگز نیاید، به سر برند.
خوب، با این اوصاف، آیا میتوان آتشبس اعلامشده را ستایش نکرد؟ از این مهمتر، آیا میتوان ادعا کرد که این آتشبس میتواند آنتراکتی باشد برای جنگ بعدی که همواره پر خسارتتر و خونبارتر از جنگ قبلی بوده است؟
جنگ هنگامی رخ میدهد که یکی از دو طرف ادامه وضع موجود را به زیان خود یا حتی خطرناک برای خود احساس میکند؛ بنابراین هدف اصلی جنگ تعطیل وضع موجود و ساختن وضع موجود تازهای است که آن احساس خطر را از میان میبرد؛ اما هیچ جنگی بدون آنکه یکطرف بپذیرد که بازنده شده است، پایان نمییابد. در جنگی که از آغاز پیدایش اسرائیل از سوی بخش بزرگی از اعراب علیه آن دولت نوپا آغازشده است، این اتفاق نیفتاده است. در نتیجه، این جنگ علیرغم پیروزیهای نظامی اسرائیل و علیرغم قراردادهای صلح امضاشده، حتی با مصر و اردن، هنوز به اشکال مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، دیپلماتیک و تبلیغاتی ادامه دارد. نخستین جنگ اسرائیل و حزبالله در سال ۲۰۰۶ میلادی و نخستین جنگ اسرائیل با حماس در غزه در سال ۲۰۰۹ نمونههای کوچکی از آن جنگ بزرگتر بودند.
برگردیم به آتشبس اعلامشده که بهعنوان یک پدیده دیپلماتیک بیش از پنیر سوئیسی سوراخ دارد. این آتشبس برای شش ماه اعلامشده است، البته با این تصریح از سوی اسرائیل که هرگاه ممکن است شکسته شود. میتوان پرسید: چرا برای شش ماه، به جای هفت ماه یا ۶۰ ماه؟ چه اتفاقی قرار است در این شش ماه بیفتد؟ آیا در پایان این مدت، آتشبس دائمی خواهد شد؟
@AmirTaheri4
نتانیاهو میگوید در این مدت اسرائیل خواهد توانست زرادخانه خود را از نو پر کند و به شهروندان متواری خود فرصت دهد که به روستاها و شهرهای خود در نزدیکی مرز لبنان بازگردند؛ اما آیا آنان بیآنکه بدانند شش ماه بعد چه خواهد شد، حاضر خواهند بود سلامت و امنیت خود را بار دیگر در خطر افکنند؟ زرادخانه اسرائیل هرگز در خطر کاهش جدی نبوده است، زیرا ایالاتمتحده حتی در دوران بایدن، هرگز روند عرضه را کند نکرده است. این خطر از هر زمان دیگر کمتر است، زیرا دونالد ترامپ، صمیمیترین دوست اسرائیل، بهزودی به کاخ سفید بازخواهد گشت.
دوره ششماهه اعلامشده میتواند از نظر سیاسی برای نتانیاهو مشکلآفرین شود. دولت ائتلافی او با آنکه امروز در افکار عمومی اسرائیلیان، محبوبتر از همیشه است، در چارچوب فعالان سیاسی اسرائیل، دشمنان سرسختی دارد که منتظر فرصتاند تا ائتلاف شکننده او را از هم بپاشند.
در لبنان نیز، با آنکه صدها خانواده آواره از جنوب به روستاهای خود بازگشتهاند، بازگشت همه راندهشدگان در سطح کشور در طی شش ماه بعید به نظر میرسد. البته در این شش ماه، جمهوری اسلامی از فرصت استفاده خواهد کرد تا زرادخانه موشکی و پهپادی حزبالله را که بهشدت کاهشیافته است، از نو پر کند. افزایش ۴۰ درصدی بودجه سپاه قدس، حتی پیش از اعلام آتشبس، این امکان را در اختیار آقای خامنهای و همکاران ایشان قرار میدهد.
امیر طاهری
بعضی هواداران آتشبس بهویژه در اسرائیل آمریکا و فرانسه، میگویند مهلت ششماهه صرف جمعکردن پایگاههای حزبالله در جنوب لبنان و عقبنشینی رزمندگان آنان تا شمال رود لیتانی خواهد شدــ یعنی همان سناریویی که در ۲۰۰۶ با پادرمیانی فرانسه اجرا شد؛ اما فاصله شمال لبنان تا مرز یا خط آتشبس با اسرائیل، با اتومبیل، ۱۵ دقیقه طول میکشد و با کاتیوشا، انواع موشکهای ساخت جمهوری اسلامی و پهپادها، چند ثانیه. اسرائیل سالهای متمادی جنوب لبنان را با کمک یک نیروی مسلح از مسیحیان لبنانی ضد حزبالله در اختیار داشت؛ اما خطر حزبالله، در واقع یعنی خطر جمهوری اسلامی، نهتنها کاهش نیافت بلکه هرسال بزرگتر شد.
مبلغان آتشبس اعلامشده همچنین امیدوارند که سپاه صلح سازمان ملل بتواند در جنوب لبنان بازسازی و تقویت شود و راه را برای استقرار ارتش دولتی آن کشور هموار سازد؛ اما نباید فراموش کرد که صلحبانان سازمان ملل از هفت دهه پیش در جنوب لبنان حضورداشتهاند، بیآنکه مانع استقرار تروریستهای فلسطینی و بعد از آنان، تروریستهای حزباللهی شوند. در ۲۰۰۶، سازمان ملل ۳۰۰۰ صلحبان در جنوب لبنان داشت. ۱۴ ماه پیش، تعداد آن صلحبانان بیش از ۱۰ هزار بود، اما حضور آنان مانع حمله حزبالله به اسرائیل نشد. وقتی صلحی در کار نباشد، صلحبان مانند آوازخوانی است که صدای خود را از دست داده است.
استقرار ارتش دولتی لبنان در جنوب آن کشور نیز وعدهای بود که فرانسویان در ۲۰۰۶ بهعنوان ضمانت آتشبس به جمهوری اسلامی عرضه کردند. تهران موافقت خود را اعلام کرد، زیرا میدانست که ارتش لبنان فقط روی کاغذ وجود دارد. در تقریباً ۲۰ سالی که از آن تاریخ میگذرد، ارتش لبنان نهتنها بازسازی نشده، بلکه بیشازپیش تحلیل رفته است و قاطعانه میتوان گفت که نه فرماندهان مسیحی آن و نه سربازان شیعهاش حاضر خواهند بود برای جلوگیری از حمله به اسرائیل با حزبالله وارد نبرد شوند.
بدون بازسازی لبنان بهصورت یک دولتــملت قانونی و عادی هیچ قدرتیــ حتی آمریکا و فرانسه که طراحان آتشبس جدید هستندــ نخواهند توانست تضمین بدهند که خاک لبنان بهعنوان «سنگر مقدم مقاومت» مورداستفاده یا سوءاستفاده جمهوری اسلامی قرار نخواهد گرفت.
این واقعیت با حدت بیشتری جلوه میکند، وقتی به یاد میآوریم که در شش ماه آینده، بایدن در ایالت خود، دلاویر، مشغول غازچرانی خواهد بود. مکرون نیز که با یک دولت تقولق به صندلی خود چسبیده است، با خطر بیرون رانده شدن از کاخ الیزه، پس از شکست نخستوزیر میشل بارنیه و انحلال مجلس و انتخابات زودرس ریاستجمهوری، روبرو است. نتانیاهو چطور؟ آیا او خواهد توانست کرکسهایی را که دور سرش میگردند، دور کند و ائتلاف تقولق خود را ادامه دهد؟ شریک چهارم اما اعلامنشده این آتشبس آقای خامنهای است. آیا او نیز با تندتر شدن کنتور زمان برای ادامه ولایت یا حتی زندگیاش، روبرو نیست؟ شش ماه دیگر آیا آنچه از حزبالله باقیمانده، خواهد توانست با شکل دادن به یک رهبری سیاسینظامی جدید، موقعیت خود را بهعنوان دولتدردولت لبنان بازسازی کند؟ در حال حاضر، حتی وابستگان سنیمذهب، درزی و مسیحی حزبالله هنوز حاضر نیستند پیوند خود را با آن قطع کنند. هنوز پول و اسلحه ایران برای تطمیع یا ترساندن بسیاری از شخصیتهای سیاسی لبنان کافی است.
@AmirTaheri4
دوره ششماهه اعلامشده میتواند از نظر سیاسی برای نتانیاهو مشکلآفرین شود. دولت ائتلافی او با آنکه امروز در افکار عمومی اسرائیلیان، محبوبتر از همیشه است، در چارچوب فعالان سیاسی اسرائیل، دشمنان سرسختی دارد که منتظر فرصتاند تا ائتلاف شکننده او را از هم بپاشند.
در لبنان نیز، با آنکه صدها خانواده آواره از جنوب به روستاهای خود بازگشتهاند، بازگشت همه راندهشدگان در سطح کشور در طی شش ماه بعید به نظر میرسد. البته در این شش ماه، جمهوری اسلامی از فرصت استفاده خواهد کرد تا زرادخانه موشکی و پهپادی حزبالله را که بهشدت کاهشیافته است، از نو پر کند. افزایش ۴۰ درصدی بودجه سپاه قدس، حتی پیش از اعلام آتشبس، این امکان را در اختیار آقای خامنهای و همکاران ایشان قرار میدهد.
امیر طاهری
بعضی هواداران آتشبس بهویژه در اسرائیل آمریکا و فرانسه، میگویند مهلت ششماهه صرف جمعکردن پایگاههای حزبالله در جنوب لبنان و عقبنشینی رزمندگان آنان تا شمال رود لیتانی خواهد شدــ یعنی همان سناریویی که در ۲۰۰۶ با پادرمیانی فرانسه اجرا شد؛ اما فاصله شمال لبنان تا مرز یا خط آتشبس با اسرائیل، با اتومبیل، ۱۵ دقیقه طول میکشد و با کاتیوشا، انواع موشکهای ساخت جمهوری اسلامی و پهپادها، چند ثانیه. اسرائیل سالهای متمادی جنوب لبنان را با کمک یک نیروی مسلح از مسیحیان لبنانی ضد حزبالله در اختیار داشت؛ اما خطر حزبالله، در واقع یعنی خطر جمهوری اسلامی، نهتنها کاهش نیافت بلکه هرسال بزرگتر شد.
مبلغان آتشبس اعلامشده همچنین امیدوارند که سپاه صلح سازمان ملل بتواند در جنوب لبنان بازسازی و تقویت شود و راه را برای استقرار ارتش دولتی آن کشور هموار سازد؛ اما نباید فراموش کرد که صلحبانان سازمان ملل از هفت دهه پیش در جنوب لبنان حضورداشتهاند، بیآنکه مانع استقرار تروریستهای فلسطینی و بعد از آنان، تروریستهای حزباللهی شوند. در ۲۰۰۶، سازمان ملل ۳۰۰۰ صلحبان در جنوب لبنان داشت. ۱۴ ماه پیش، تعداد آن صلحبانان بیش از ۱۰ هزار بود، اما حضور آنان مانع حمله حزبالله به اسرائیل نشد. وقتی صلحی در کار نباشد، صلحبان مانند آوازخوانی است که صدای خود را از دست داده است.
استقرار ارتش دولتی لبنان در جنوب آن کشور نیز وعدهای بود که فرانسویان در ۲۰۰۶ بهعنوان ضمانت آتشبس به جمهوری اسلامی عرضه کردند. تهران موافقت خود را اعلام کرد، زیرا میدانست که ارتش لبنان فقط روی کاغذ وجود دارد. در تقریباً ۲۰ سالی که از آن تاریخ میگذرد، ارتش لبنان نهتنها بازسازی نشده، بلکه بیشازپیش تحلیل رفته است و قاطعانه میتوان گفت که نه فرماندهان مسیحی آن و نه سربازان شیعهاش حاضر خواهند بود برای جلوگیری از حمله به اسرائیل با حزبالله وارد نبرد شوند.
بدون بازسازی لبنان بهصورت یک دولتــملت قانونی و عادی هیچ قدرتیــ حتی آمریکا و فرانسه که طراحان آتشبس جدید هستندــ نخواهند توانست تضمین بدهند که خاک لبنان بهعنوان «سنگر مقدم مقاومت» مورداستفاده یا سوءاستفاده جمهوری اسلامی قرار نخواهد گرفت.
این واقعیت با حدت بیشتری جلوه میکند، وقتی به یاد میآوریم که در شش ماه آینده، بایدن در ایالت خود، دلاویر، مشغول غازچرانی خواهد بود. مکرون نیز که با یک دولت تقولق به صندلی خود چسبیده است، با خطر بیرون رانده شدن از کاخ الیزه، پس از شکست نخستوزیر میشل بارنیه و انحلال مجلس و انتخابات زودرس ریاستجمهوری، روبرو است. نتانیاهو چطور؟ آیا او خواهد توانست کرکسهایی را که دور سرش میگردند، دور کند و ائتلاف تقولق خود را ادامه دهد؟ شریک چهارم اما اعلامنشده این آتشبس آقای خامنهای است. آیا او نیز با تندتر شدن کنتور زمان برای ادامه ولایت یا حتی زندگیاش، روبرو نیست؟ شش ماه دیگر آیا آنچه از حزبالله باقیمانده، خواهد توانست با شکل دادن به یک رهبری سیاسینظامی جدید، موقعیت خود را بهعنوان دولتدردولت لبنان بازسازی کند؟ در حال حاضر، حتی وابستگان سنیمذهب، درزی و مسیحی حزبالله هنوز حاضر نیستند پیوند خود را با آن قطع کنند. هنوز پول و اسلحه ایران برای تطمیع یا ترساندن بسیاری از شخصیتهای سیاسی لبنان کافی است.
@AmirTaheri4
اریک امبلر در یکی از رمانهای خود، شخصیتی دارد به نام «لوانتر» یعنی اهل لوانتــ یا هلال خصیب خودمان که مرکب است از سوریه، لبنان و فلسطین پیش از استقلال اسرائیل. لوانتر یا «خصیبی» هدفی جز ادامه زندگی و پولدار شدن ندارد. او از هزاران سال پیش زیر سلطه امپراتوریهای خارجی از سومر و آشور گرفته تا ایرانی، یونانی رومی، مملوک، عثمانی، انگلیسی، فرانسوی به سر برده است و هیچ تعلق ویژهای به یکتکه خاک، یک زبان، یک دین یا مذهب، چه رسد به یک دولت، ندارد. او اگر احساس خطر کند، فوراً بهجای امنتر میرود. بدین ترتیب است که تعداد لوانترهایی که امروز در آمریکای شمالی مرکزی و جنوبی زندگی میکنند، چند برابر آنانی است که در هلال خصیب باقیماندهاند.
۲۰ سال پیش در پژوهشی برای کتاب خود درباره خاورمیانه، به دیدار شخصیتهای سیاسی لبنانی رفتم. همه آنان در پاریس دارای آپارتمانهای مجلل بودند. همه آنان از هر فرانسوی فرانسویتر بودند. برای آنان، «خاک و خون» که در دوران کودکی ایرانیان بیش از انقلاب، به عنوان یک کارمایه هویتی مقدس به ما تزریق میشد، یک مفهوم غریب و حتی زننده بود. همگی لبنان را دوست داشتند، حتی عاشق روستای خانوادگی خود بودند، اما اینکه کدام قدرت داخلی و خارجی در بیروت سرکار است، برایشان مهم نبود، به شرط آنکه سهم خودشان، طایفه و گروه مذهبی و دینیشان محفوظ بماند.
میتوانم بگویم که آن نسل از «لوانتر»ها امروز وارد تاریخ شده است. بعضی آنان در سنین بالا هنوز میپلکند، اما جنگهای داخلی و خارجی و زیروبمهای زندگی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی هویت لبنانی جدیدی را شکل داده است که در آن، نه «لوانتر»ها پذیرفتنیاند و نه حزباللهیها که جمهوری اسلامی را وطن واقعی خود میپنداشتند.
اگر امبلر هنوز زنده بود، ممکن بود رمان جدیدی بنویسد با قهرمانی تازه به نام «لیبانوس» که ساختهوپرداخته هویت ویژهای است بهعنوان لیبانیته؛ یعنی لبنانی بودن. برای نخستین بار در تاریخ چند هزارساله لبنان، مردم آن سرزمین، دستکم نسلهای جوان، مرزهای طائفی را پشت سر گذاردهاندــ طوایف، اقوام و مذاهب لبنان که نهرها و رودخانههای مجزا بودند، همگی به سوی یک رود بزرگ مشترک حرکت میکنند.
به عبارت دیگر، لبنان آماده تولدی دیگر به شکل یک ملتــدولت است. اگر آتشبس اعلامشده به منظور کمک به این روند باشد، باید از آن استقبال کرد. لبنان بهعنوان یک ملتــدولت هیچ دلیلی برای دشمنی با اسرائیل یا سرسپردگی برای جمهوری اسلامی نخواهد داشت. با نابودی حماس و شکست حزبالله و ظهور لبنان بهعنوان یک ملتــدولت، شانس استقرار صلح در سراسر خاورمیانه افزایش خواهد یافت. کمک به «لیبانوس» برای جانشینی «لوانتر» یکی از چالشهای بزرگی است که رئیسجمهوری آینده آمریکا در پیش خواهد داشت.
@AmirTaheri4
۲۰ سال پیش در پژوهشی برای کتاب خود درباره خاورمیانه، به دیدار شخصیتهای سیاسی لبنانی رفتم. همه آنان در پاریس دارای آپارتمانهای مجلل بودند. همه آنان از هر فرانسوی فرانسویتر بودند. برای آنان، «خاک و خون» که در دوران کودکی ایرانیان بیش از انقلاب، به عنوان یک کارمایه هویتی مقدس به ما تزریق میشد، یک مفهوم غریب و حتی زننده بود. همگی لبنان را دوست داشتند، حتی عاشق روستای خانوادگی خود بودند، اما اینکه کدام قدرت داخلی و خارجی در بیروت سرکار است، برایشان مهم نبود، به شرط آنکه سهم خودشان، طایفه و گروه مذهبی و دینیشان محفوظ بماند.
میتوانم بگویم که آن نسل از «لوانتر»ها امروز وارد تاریخ شده است. بعضی آنان در سنین بالا هنوز میپلکند، اما جنگهای داخلی و خارجی و زیروبمهای زندگی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی هویت لبنانی جدیدی را شکل داده است که در آن، نه «لوانتر»ها پذیرفتنیاند و نه حزباللهیها که جمهوری اسلامی را وطن واقعی خود میپنداشتند.
اگر امبلر هنوز زنده بود، ممکن بود رمان جدیدی بنویسد با قهرمانی تازه به نام «لیبانوس» که ساختهوپرداخته هویت ویژهای است بهعنوان لیبانیته؛ یعنی لبنانی بودن. برای نخستین بار در تاریخ چند هزارساله لبنان، مردم آن سرزمین، دستکم نسلهای جوان، مرزهای طائفی را پشت سر گذاردهاندــ طوایف، اقوام و مذاهب لبنان که نهرها و رودخانههای مجزا بودند، همگی به سوی یک رود بزرگ مشترک حرکت میکنند.
به عبارت دیگر، لبنان آماده تولدی دیگر به شکل یک ملتــدولت است. اگر آتشبس اعلامشده به منظور کمک به این روند باشد، باید از آن استقبال کرد. لبنان بهعنوان یک ملتــدولت هیچ دلیلی برای دشمنی با اسرائیل یا سرسپردگی برای جمهوری اسلامی نخواهد داشت. با نابودی حماس و شکست حزبالله و ظهور لبنان بهعنوان یک ملتــدولت، شانس استقرار صلح در سراسر خاورمیانه افزایش خواهد یافت. کمک به «لیبانوس» برای جانشینی «لوانتر» یکی از چالشهای بزرگی است که رئیسجمهوری آینده آمریکا در پیش خواهد داشت.
@AmirTaheri4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
واقعیت جامعه کجاست ؟ ورزشگاه آریامهر و ملی پوش ایرانی، یا قبرستان پرلاشز و چهل پنجاه تا آدم تاریخ مصرف گذشته ضد فرهنگ سبیل تا بناگوش در کرده با چفیه و تی شرت چگوارا و بوی چرک خاطرات چریکی؟
ممنون پهلوان #محمد_خاکپور
Behnam Amini بهنام امینی
@AmirTaheri4
ممنون پهلوان #محمد_خاکپور
Behnam Amini بهنام امینی
@AmirTaheri4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فرمایشات اعلیحضرت رضاشاه دوم پهلوی سوم درمورد مسیر پیروزی؛ حمایت از اعتصابات و اعتراضات سراسری و حمایت از خانوادههای اعتصابکنندگان و همچنین زندانیان سیاسی و عقیدتی ، حمایت از همه اشکال نافرمانیمدنی و …
#اعتصابات_و_اعتراضات_سراسری
#نافرمانی_مدنی
#KingRezaPahlavi
@PahlaviReza
Sepidar
@AmirTaheri4
#اعتصابات_و_اعتراضات_سراسری
#نافرمانی_مدنی
#KingRezaPahlavi
@PahlaviReza
Sepidar
@AmirTaheri4
دو دفزنی؛ یکی در ایران در قلب تهران، و یکی در پاریس در جمع «روشنفکران» چپ
#غلامحسین_ساعدی
Hooman Askary | هومن عسکری
@AmirTaheri4
#غلامحسین_ساعدی
Hooman Askary | هومن عسکری
@AmirTaheri4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وقتی مربی پیشکسوت وسط برنامه زنده ج.ا تعریف و تمجید از شاه میکنه، و برنامه قطع نمیشه، یعنی رژیم افتاده و فقط به ما نگفتن... این رژیم در وقت اضافه اس که نباید طولانیتر بشه. دیوار برلین درست همینطوری افتاد.
BenSabti
@AmirTaheri4
BenSabti
@AmirTaheri4
Nomoi_07
پیروزی ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در سال ۲۰۲۴، و نجات او از سوءقصد [گلوله به گوش راست ترامپ برخورد] به معجزه میماند.
پس عجیب نیست که امير طاهری، شاید برای اولین بار، در یکی از عالیترین نوشتههایش، دست به قلم بُرده وقوع تحوّلی جهانی و آزادیبخش را 'پیشبینی' کرده.
Amir Taheri (@AmirTaheri4):
2024: The Pendulum Swings in a New Direction - Gatestone Institute - https://goo.gl/alerts/HDuvvs #GoogleAlerts
@AmirTaheri4
پیروزی ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در سال ۲۰۲۴، و نجات او از سوءقصد [گلوله به گوش راست ترامپ برخورد] به معجزه میماند.
پس عجیب نیست که امير طاهری، شاید برای اولین بار، در یکی از عالیترین نوشتههایش، دست به قلم بُرده وقوع تحوّلی جهانی و آزادیبخش را 'پیشبینی' کرده.
Amir Taheri (@AmirTaheri4):
2024: The Pendulum Swings in a New Direction - Gatestone Institute - https://goo.gl/alerts/HDuvvs #GoogleAlerts
@AmirTaheri4
۷۰ سال پیش که ساعدی چپگرا نامه مینوشت میگفت طاهره مدرسه نرو شیطان میاد تو جلدت، جایگاه زن در دوران پهلوی فراتر از اروپا بود
Taraneh Motamed
@AmirTaheri4
Taraneh Motamed
@AmirTaheri4
«قیام مردمی ایران را نمیتوان در مسائل خاصی مانند رفع حجاب، حقوق زن، فقر رو به گسترش، بیکاری جوانان، سرکوبگری فرهنگی و قومی، یا فسوسان (نوستالژی) برای گذشتهای طلایی خلاصه کرد. این واژه آزادی است که فراتر از دغدغههای موضعی یا موقتی، فراتر از فسوسان، فراتر از
@AmirTaheri4
مرامها و مسلکها و ادیان، خواسته واقعی قیامکنندگان، شاید اکثریت مردم ایران، را بیان میکند. البته این که «آزادی» حلقه پیوند ایرانیان، و در واقع همه انسانها، باشد شگفتیآور نیست، زیرا تنها در یک جامعه آزاد است که هم فرد و هم جمعی از افراد میتوانند آنچه را میخواهند مطرح کنند و
برای رسیدن به آن در محیطی از امنیت و احترام بکوشند.
اما «آزادی» شاید تنها یا لااقل مهمترین چیزی است که یک نظام مسلکی (ایدئولوژیک) و تکساحتی نمیتواند عرضه کند. در چنان نظامی، آزادی دشمن شماره یک به شمار میآید.»
Cordelia
@AmirTaheri4
@AmirTaheri4
مرامها و مسلکها و ادیان، خواسته واقعی قیامکنندگان، شاید اکثریت مردم ایران، را بیان میکند. البته این که «آزادی» حلقه پیوند ایرانیان، و در واقع همه انسانها، باشد شگفتیآور نیست، زیرا تنها در یک جامعه آزاد است که هم فرد و هم جمعی از افراد میتوانند آنچه را میخواهند مطرح کنند و
برای رسیدن به آن در محیطی از امنیت و احترام بکوشند.
اما «آزادی» شاید تنها یا لااقل مهمترین چیزی است که یک نظام مسلکی (ایدئولوژیک) و تکساحتی نمیتواند عرضه کند. در چنان نظامی، آزادی دشمن شماره یک به شمار میآید.»
Cordelia
@AmirTaheri4
2024: The Pendulum Swings in a New Direction https://www.gatestoneinstitute.org/21252/2024-new-direction
Amir Taheri (@AmirTaheri4)
مقاله ای خواندنی از استاد امیر طاهری:
به نظر میرسد آونگ سیاست که از سال ۱۹۹۰ در سمت جهانگرایی ایستاده بود، در سال ۲۰۲۵ به سمت ملی گرایی نوسان خواهد کرد.
@AmirTaheri4
Amir Taheri (@AmirTaheri4)
مقاله ای خواندنی از استاد امیر طاهری:
به نظر میرسد آونگ سیاست که از سال ۱۹۹۰ در سمت جهانگرایی ایستاده بود، در سال ۲۰۲۵ به سمت ملی گرایی نوسان خواهد کرد.
@AmirTaheri4
Gatestone Institute
2024: The Pendulum Swings in a New Direction
A number of other pseudo-collectivist outfits that had never been anything but expensive ghosts have continued to fade away, among them the Association of South East Asian Nations, the Shanghai Cooperation Organisation, BRICS+, the Russian-led Eurasia
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این پسر گویا دورگه ایرانی انگلیسیه
چنان زیبا ایران رو توصیف میکنه که چپ های ایرانی اگه بشنون یقینا سکته میزنن.
"ایران فراتر از یک کشوره، حسیه که همیشه در دلت میمونه، ....داستانی که هنوز داره نوشته میشه"
شَهیار
@AmirTaheri4
چنان زیبا ایران رو توصیف میکنه که چپ های ایرانی اگه بشنون یقینا سکته میزنن.
"ایران فراتر از یک کشوره، حسیه که همیشه در دلت میمونه، ....داستانی که هنوز داره نوشته میشه"
شَهیار
@AmirTaheri4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خیلی دلم میخواهد بدانم این بانوی بزرگوار الان کجا هستند؟
خیلی دلم میخواهد بدانم در اون لحضههای تلخ و دردناک که کشور و ملت ایران داشت در یک تاریکی و تباهی ۴۶ ساله فرو میرفت، به چه میاندیشیدند و اینگونه میگریستند؟
خیلی دلم میخواست اکثریت خاموش ملت ایران، اینگونه بمانند این بانوی شجاع، پشت شاهنشاه آریامهر و دولت هزاران ساله شاهنشاهی ایران درمیآمدند تا امروز و بعد از ۴۶ سال تباهی و سیاهی و بر باد رفتن جوانی و زندگی چندین نسل از ملت ایران، حسرت گذشته را نمیخوردیم.
Vahid Bahman وحید بهمن
@AmirTaheri4
خیلی دلم میخواهد بدانم در اون لحضههای تلخ و دردناک که کشور و ملت ایران داشت در یک تاریکی و تباهی ۴۶ ساله فرو میرفت، به چه میاندیشیدند و اینگونه میگریستند؟
خیلی دلم میخواست اکثریت خاموش ملت ایران، اینگونه بمانند این بانوی شجاع، پشت شاهنشاه آریامهر و دولت هزاران ساله شاهنشاهی ایران درمیآمدند تا امروز و بعد از ۴۶ سال تباهی و سیاهی و بر باد رفتن جوانی و زندگی چندین نسل از ملت ایران، حسرت گذشته را نمیخوردیم.
Vahid Bahman وحید بهمن
@AmirTaheri4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هما ناطق، استاد تاریخ و فعال چپگرا در انقلاب ۵۷:
مسئله حجاب برای من آنقدر مهم نیست. این یک مسئله فرعی است
اگر مبارزه ضدامپریالیستیمان به خاطر اینکه ما حجاب نداریم در خطر باشد، من حاضرم سالها حجاب بگذارم. هزار حجاب
ما جنبش آزادی زنان نمیخواهیم. من مخالف این هستم
حافظه تاریخی
@AmirTaheri4
مسئله حجاب برای من آنقدر مهم نیست. این یک مسئله فرعی است
اگر مبارزه ضدامپریالیستیمان به خاطر اینکه ما حجاب نداریم در خطر باشد، من حاضرم سالها حجاب بگذارم. هزار حجاب
ما جنبش آزادی زنان نمیخواهیم. من مخالف این هستم
حافظه تاریخی
@AmirTaheri4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حقوق بشر همواره وسیلهای برای برهم زدن جوامعیست که عرفهای برآمده از آن جامعه در تعامل با سیاستاش است مانند ایران در دوران پهلوی که با کمک جیمی کارتر پس از فتنه57 و برهم زدن نظم مستقری که دقیق کار میکرد دیگر پیگیر حقوق بشر نشدند.
#کارتر_به_خمینی_پیوست
سخنان شهبانو #فرح_پهلوی :
اسپینوزا
@AmirTaheri4
#کارتر_به_خمینی_پیوست
سخنان شهبانو #فرح_پهلوی :
اسپینوزا
@AmirTaheri4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مملکت بپاچه منم میشم محسن چریک! درد این چرک وچروک ها، نه دموکراسی که پاچیدن رژیم است.
Behnam Amini بهنام امینی
@AmirTaheri4
Behnam Amini بهنام امینی
@AmirTaheri4