group-telegram.com/traumapsychiatry/515
Last Update:
🔘 حال جامعه با تراپی خوب نمیشود
(منبع: وبسایت دانشکده)
⚪️ بخش ۴ از ۴
☑️ چه کسی لایق زندهماندن است؟
➖ کسانی که چنین تروماهایی از سر گذراندهاند اغلب احساس میکنند لیاقت زیستن را ندارند و بهتر بود همراه ازدسترفتگان طعمهی مرگ میشدند. ذهن و روان بازماندگان معمولاً چنان در گذشته قفل شده که مجالی برای فکرکردن به آینده نمیدهد. ساول میگوید در دوران پس از جنگ یا دیگر فجایع که انسانها تجربیاتی سهمگین و دردناک را با خود به دوش میکشند، زندهنگهداشتن امید امری ضروری محسوب میگردد زیرا این امید است که میتواند افراد را به آیندهی پیش رو معطوف کند.
➖ یکی از فعالیتهایی که ساول برای تقویت امید و چشمداشتن به آینده بر آن تمرکز میکند مراقبت از کودکان است. ساول میگوید در صحبتهای خانوادهها، هروقت اشارهای به آینده میشد، پشت سرش حرف به بچهها میکشید. بچهها همیشه بالاترین اولویت را داشتند و، از این بابت، فراهمکردن شرایط مثبت برای آنها منبع انگیزه و توانمندی والدین بود. آنها هر رنجی را برای آسایش فرزندان خود تحمل میکردند؛ حتی رنج زندگی زیر سایهی مرگ در سرزمینی که هر لحظه ممکن است نظامیان صرب از راه برسند و مرگ دیگری را رقم بزنند.
➖ فصل مشترک تمام این فعالیتها تقویت پیوندهای خانوادگی و اجتماعی در جهت افزایش تابآوری جامعه بود. سلسلهاقداماتی که با هدف ارتقای تابآوری در کوزوو انجام شد به بسیاری از خانوادهها کمک کرد تا بر کشمکشهای خانوادگی پس از فاجعه، انزوا، شرم، و ناامیدی غلبه کنند. انتشار گزارشهای متعدد نشان از بهبود راهبردهای مقابله با تروما، کاهش ترس در اعضای خانواده، افزایش اجتماعیشدن اعضا، ارتقای کیفیت زندگی، و افزایش امید داشت.
➖ موفقیت این اقدامات روی نظام سلامت روان کوزوو تأثیر چشمگیر داشت و منجر به راهاندازی روند کارآمدتری برای بهبود وضعیت روانی جامعه شد؛ روندی که از ارکانش برقراری گفتگو، بازگویی گذشته به شیوهی جمعی، تقویت امید و میل به ادامهی زندگی در میان بازماندگان جنگ بود.
در همین راستا، دولت کوزوو برنامهی آموزشیای برای متخصصان سلامت روان ترتیب داد که محورش ایجاد تابآوری در برابر اضطراب روانی در خانوادهها بود. تلاش برنامه این بود که دانش «عملی و محلی» خانوادهها با «دانش علمی» مطالعات سلامت روان ترکیب شود تا متخصصان بتوانند تواناییهای مختلف خانوادههای بازمانده را تقویت کنند.
➖ برای رسیدن به این هدف، رویکرد راهحلمحوری معرفی شد که به جای تأکید بر مشکلات، بر نقاط قوت فرد و خانواده تمرکز میکرد. افراد در این رویکرد با تکیه بر جنبههای ازیادرفتهی زندگیشان تلاش میکردند به تواناییهای سابق دست پیدا کنند تا دوباره احساس خودکارآمدی کنند. یعنی به قضاوتی مثبت راجع به خودشان برسند که قبلاً بر حسب آن توانایی تصمیمگیری برای آینده و اجرای تصمیماتشان را داشتند. با افزایش حس خودکارآمدی، افراد هنگام توصیف تجربیات گذشته احساس تسلط بیشتری بر امور میکردند و از ملال و رنجشان کاسته میشد.
➖ ساول میگوید در شرایط پس از فاجعه، کوچکترین اتفاق ناگوار میتواند سیلی از تأثیرات منفی را به بار بیاورد. مثلاً در دوران پس از جنگ کافیست گلولهای شلیک شود تا با تکثیر ترس، تمام خاطرات جنگ برای شمار زیادی از مردم تداعی شود. هیچکس این صدای دلهرهآور را نمیخواهد اما هر تداعی میتواند فرصتی برای گفتگوی جمعی ایجاد کند و همین گفتگو خود مجالی برای بازگویی واقعهای در گذشته پیش میآورد که هنوز کامل بیان نشده و روایت کامل آن مستلزم حضور همهی کسانی است که شاهد آن واقعه بودند.
ساول میگوید: «صدای شلیک آزارمان میدهد؟ پس بیایید در موردش صحبت کنیم. صدای انفجاری در دوردست یادآور مرگ یک عزیز است؟ بیایید خاطراتش را کنار همدیگر بازگو کنیم.»
⬅️ بخش ۱ از ۴
BY روانپزشكى تروما
Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260
Share with your friend now:
group-telegram.com/traumapsychiatry/515