Telegram Group Search
🌐با این ساختارها نمی‌توانیم مردم را قانع کنیم
🔹دکتر سارا فلاحی: استاد دانشگاه آزاد اسلامی
♦️جای سؤال است که چرا ما در سطح کلان شعارهائی متعالی داریم، اما وقتی تصمیم داریم که این شعارها را پیاده کنیم، نمی‌توانیم.
♦️ یکی از دلائل این ناتوانی تعالی مظروف و در همان حال عدم تعالی ظرف است. ظرف گنجایش مظروف را ندارد و برای آن کوچک است.
♦️در اینجا مظروف اهداف و آرمان‌ها و ظرف، ساختارها هستند. یعنی دستگاهِ دیوانسالاری و بروکراسی ما و ساختارِ ما اجازه مانور به ما نمی‌دهد.
♦️زمانی هم که می‌خواهیم یکی را هم‌اندازۀ دیگری کنیم، به جای آنکه ساختار را وسیع، متناسب و کارآمد کنیم، از آرمانها و اهداف عقب می‌نشینیم و از معنویت و عقلانیت و عدالت می‌زنیم.
♦️به نظر می‌رسد ساختار و کارگزار با هم دارای رابطه دیالکتیکی هستند. رابطه تعاملی دارند. نمی‌توان با حذف یا اصلاح یک مورد به دنبال رفع مشکلات بود.
♦️به عنوان نمونه اگرچه عدالت سرلوحۀ قوانین ماست اما در ساختار بروکراتیک، امکان عدالت‌ورزی در استخدامها وجود ندارد.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐گویی ما به خرد و تفکر پشت کرده‌ایم/ همۀ مردم و در وهله اول دولتمردان و دانشمندان و نویسندگان و اصحاب رسانه‌ مسئول وضع موجود هستند
🔹دکتر رضا داوری اردکانی فیلسوف ایرانی و رئیس فرهنگستان علوم کشور
🔹گفتگو با: خبرگزاری ایکنا
♦️تولید علم و فکر
♦️سال‌هاست که تعبیر تولید علم و فکر رایج شده است ولی اینها کالای تولیدی نیستند و اگر کالای تولیدی تقلیدی باشند به درد مصرفِ روز می‌خورند و به کار کشور نمی‌آیند. تعبیر تولید فکر و اندیشه و نظر و علم مشکل بحث و نظر را بیشتر می کند. زیرا تولید فکر و علم کاری غیر ممکن است، مگر آنکه مقاله سازی را تولید علم بدانند.
♦️تعبیرهایی مثل تولید فکر و علم اشتباه یا مسامحه لفظی نیست، وارونه کردن مبادی و اصول تفکر و فرهنگ است. اگر اصل اینست که آدمی با تفکر و خرد آدمی شده است. پس اینها باید با او و در وجود او باشند نه اینکه او آنها را تولید می‌کند.
♦️فکر و ذکر و نظر را نمی‌توان تولید کرد. شاید چنانکه اشاره شد مقاله‌سازی که با گنجاندن بعضی اطلاعات در یک فرمت خاص صورت می‌گیرد وجهی از تولید علم باشد اما در دانش و معرفت از این حد معمولی و عادی و رسمی که بگذریم دیگر تولید معنی ندارد.
♦️وضع فکر و نظر در زمان کنونی
♦️من با اینکه اهل ملامت نیستم پس از بیان این مقدمه به صراحت عرض می‌کنم که وضع فکر و نظر در زمان کنونی چندان خوب نیست و بخصوص که سیاست فرهنگ و علم هم به این وضع هیچ وقعی نمی‌گذارد و شاید از آن خبری هم نداشته باشد. گویی ما به خرد و تفکر پشت کرده ایم. فضل و علم داریم اما به ندرت فکر می‌کنیم. زمان هم زمان تفکر نیست.
♦️اندیشه ها و نظرهای نویسندگان و دانشمندان کشور ما کمتر نو و بدیع و در بهترین صورت، مطالب مفید آموزشی است. در فلسفه هم سخنان گذشتگان را تکرار می‌کنیم، یا به نقل و شرح آراء صاحبنظران اروپایی آمریکایی می‌پردازیم. اما در علوم و مهندسی اگر از میان انبوه مقالات تولیدی، آثار معدودی پیدا شود که به کار تکنولوژی زمان بیاید من از آن خبر ندارم. اما بهرحال آنها نه تعلقی به کشور دارند و نه در ذیل نظر و اندیشه قرار می گیرند.
♦️کمیت‌گرایی و مدرک‌گرایی از نشانه های صریح انحطاط است که متأسفانه با فساد هم ملازمت دارد. با این وضع به آینده نمی‌توان اندیشید. ما هم که در زمان حال، آویزان به گذشته، به سر می بریم کاری با آینده نداریم.
♦️ ما برنامه‌ای نداریم و نمی‌دانیم و نمی‌پذیریم که دائر کردن این همه دانشگاه و «تولید» این همه فارغ التحصیل ،تربیت و تولید مهندس در حدود سه برابر معدل جهانی، تولید فارغ التحصیل فلسفه سه برابر کشور آلمان و … ، پیشرفت نیست. نشانه رها کردن کارها و مایه بر هم خوردن تعادل و آشوب در جان ها و پریشان شدن افکار است.
♦️البته هیچ شخص و گروه خاصی مسئول این امر نیست بلکه همه مردم و در وهله اول دولتمردان و دانشمندان و نویسندگان و اصحاب رسانه مسئولند. اینها حتی اگر نتوانند مانع این سیر شوند لااقل باید به آن فکر کنند و مخصوصاً روزنامه نگاران باید خطرهای این وضع و حال را متذکر شوند.
♦️اگر مرادتان از علم بومی علمی است که به کار توسعه کشور بیاید. ما علم را بومی نکرده ایم. علم همچنان غریب است و به حال تبعید در حجره پژوهندگان و در نشریات پراکنده در سراسر جهان به سر می برد. علم جدید بالذات کارساز است و اگر نتواند در کارسازی دخیل و شریک شود صورت اطلاعات بی‌مصرف پیدا می‌کند. علمِ کشور وقتی پیشرفت می‌کند که برنامه‌ای برای توسعه وجود داشته باشد و علم مددکار توسعه باشد. علم تکنولوژیک نمی‌تواند از تکنولوژی دور و جدا بماند.
♦️انحطاط با فقدان روح همبستگی
♦️انحطاط با فقدان روح همبستگی در جامعه و از میان رفتن همت و مآل اندیشی در وجود مردمان ملازمت دارد. وقتی اینها نباشد و جایش را پریشانی و سودا و غفلت از فردا و سستی بگیرد. فکر و نظر هم پریشان می‌شود و شاید در چنین شرایطی تفکر هیچ جایی نداشته باشد.
♦️علم پژوهش است در شرایط خاص
♦️اگر علم پیش نمی‌رود از آن روست که پژوهش است و پژوهش شرایط خاص می‌خواهد و در هر هوایی رشد نمی‌کند و بسط نمی یابد.
♦️پژوهش علمی به خرد خاص نیاز دارد و تا آن خرد راهنمای آموزش و پژوهش نباشد در راه پیشرفت قرار نمی‌گیرد. خردی که گفته شد در نظم بخشی و کارسازی جهانِ جدید دخیل است و نظم نیز با آن در جامعه درونی می‌شود. نظم را از خارج بر جامعه و بر شئون آن تحمیل نمی‌توان کرد. جامعه‌ها هم مثل افراد و اشخاص جان و روحی دارند که به ارگانیسم و اعضایشان توان عمل و هماهنگی می‌دهد و حافظ و ضامن زندگی و دوام آنست.
♦️وجود فلسفه و رونق آن نشانه فهم و درک و رغبت و علاقه به دانستن است و اینها به حوزه علم و پژوهش هم سرایت می‌کند.
#ساختارهای_ایرانی
#دکتر_رضا_داوری_اردکانی
#به_خرد_و_تفکر_پشت_کرده‌ایم
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 سیاست، فرهنگ و علم، در کشور به "ناخوشیِ احوال و وضعِ فکر و نظر در زمان کنونی" هیچ وقعی نمی‌گذارد
🔹دکتر رضا داوری اردکانی فیلسوف ایرانی و رئیس فرهنگستان علوم کشور
♦️گویی ما به خرد و تفکر پشت کرده ایم.
♦️اندیشه ها و نظرهای نویسندگان و دانشمندان کشورِ ما، کمتر نو و بدیع است و در فلسفه هم سخنان گذشتگان را تکرار می‌کنیم.
♦️با این وضع به آینده نمی‌توان اندیشید. ما هم که در زمان حال، آویزان به گذشته، به سر می بریم کاری با آینده نداریم.
♦️ما برنامه‌ای نداریم و نمی‌دانیم و نمی‌پذیریم که دائر کردن این همه دانشگاه و «تولید» این همه فارغ التحصیل نشانه رها کردن کارها و مایه بر هم خوردن تعادل است.
♦️البته هیچ شخص و گروه خاصی مسئول این امر نیست بلکه همه مردم و در وهله اول دولتمردان و دانشمندان و نویسندگان و اصحاب رسانه مسئولند.
♦️انحطاط با فقدان روح همبستگی در جامعه و از میان رفتن همت و مآل اندیشی در وجود مردمان ملازمت دارد.
‎کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 ما کماکان در ظرفِ قدرتِ متمرکز، تنفس می‌کنیم/ مظروف انقلاب اسلامی را در ظرفِ(ساختار) گذشته ریخته‌ایم/ امروز زمینۀ ایدئولوژیک مناسبی برای رفتار‌های فراقانونی داریم
🔹دکتر عماد افروغ: جامعه شناس و استاد دانشگاه
🔹برنامه زاویه شبکه چهار سیما
♦️انقلاب به ساختارها نرسید
♦️ما از اول انقلاب دچار مشکل روش بوده‌ایم و هستیم. ما همه چیز را به فرد و عامل تقلیل می‌دهیم. دست به پیکر فساد‌انگیزی که از قبل از انقلاب به ارث برده‌ایم، نزدیم. همچنان در ظرف قدرت متمرکز و اقتصاد نفتی عمل می‌کنیم. آیا این تمرکزگرایی بعد از انقلاب تغییر کرد؟ ما ظرف را عوض نکردیم، مظروف انقلاب اسلامی را در ظرفِ(ساختار) گذشته ریخته‌ایم. ما کماکان در ظرفِ قدرتِ متمرکز، تنفس می‌کنیم.
♦️در یک نقطه ضعف ساختاری ما از رابطه قدرت و ثروت در قبل از انقلاب رنج می‌بردیم که بعد از انقلاب رابطه قدرت و منزلت هم به آن اضافه شد. امروز هم زمینه ایدئولوژیک مناسبی برای فساد داریم. افراد به محضی که به قدرت سیاسی می‌رسند سرمایه فرهنگی برای خود فراهم می‌کنند. در کنار همه رانت‌های سیاسی و اقتصادی یک رانت منزلتی و ایدئولوژیک هم شکل گرفته است.
♦️تعامل عامل و ساختار
♦️من به تعامل عامل و ساختار قائل هستم. بحث من این است که وقتی ساختاری فاسد است و ما فقط به جانشینی افراد فکر می‌کنیم فرد بعدی هم فاسد می‌شود. لذا باید به فکر اصلاح ساختار‌ها باشیم.
♦️شفافیت یکی از ضرورت های اصلاحات ساختاری
♦️چرا از شفافیت استقبال نمی‌شود؟ یکی از اصلاحات ساختاری مورد نیاز ما شفافیت است. ما هنوز نه شفافیت مالی و نه آن قانون مصوب انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات را داریم. امنیت‌زدگی و سیاست‌زدگی اینجا مانع است. حتی نهاد‌های فرهنگی ما هم امنیت‌زده هستند و حاضر به شفافیت نیستند.
♦️مبارزه سیستماتیک با فساد صورت نمی‌گیرد و همان طور که عرض کردم ساختار‌های فسادزا در کشور داریم. منظورم از ساختار ایدئولوژیک اصول انقلاب اسلامی نیست. اما این اصول مراقبت می‌خواهد، نباید هر اتفاقی که می‌افتد را به انقلاب اسلامی ربط دهیم.
♦️قدرت سیاسی نماینده قدرت اجتماعی
♦️قدرت سیاسی باید نماینده قدرت اجتماعی باشد. امام قبل از انقلاب می‌گفتند حاکمان باید رعیت مردم باشند، نشود که این نسبت برعکس شود. این سخن به لحاظ جامعه‌شناسیِ سیاسی بحث مهمی است. با فرآیند فزاینده مخدوم‌شدن حاکمان به جای خادم‌شدن رو به رو هستیم و حتی گاهی گفته می‌شود بروید خدا را شکر کنید که ما خادمان خوبی برای شما هستیم. این‌ها ترفند‌های اغواگر ایدئولوژیک است.
♦️قدرت اجتماعی و قدرت مردم در کشور ما روز به روز به محاق رفته است. وقتی دولت برای خودش و دانشگاه برای خودش و حوزه برای خودش موضوعیت پیدا می‌کنند و خودشان هدف می‌شوند و نه مردم، فساد شکل می‌گیرد. این حُسن را داریم که این آزادی عمل وجود دارد که کسانی بیایند و این حرف‌ها را بزنند. البته دچار شکاف نظر و عمل هستیم و حرف، کارکرد پیدا کرده است.
♦️ سکوت روشنفکران موجب شکل گیری معاویه
♦️در دهه اول انقلاب حرف نبود بلکه عمل وجود داشت. در نهج البلاغه کسی که فقط حرف می‌زند منافق شمرده می‌شود. چون بستر‌های ایدئولوژیک وجود دارد و مراقبت هم وجود ندارد حرف کارکرد پیدا می‌کند. سکوت روشنفکران موجب شکل‌گیری معاویه و فساد‌های او می‌شود. قدرت اجتماعی باید فرصت ظهور و بروز داشته باشد.
♦️چقدر سند روی سند می‌نویسیم که انتزاعی هستند و اثر علّی از مردم نمی‌پذیرند. انبساط در ایده باعث عملیاتی‌شدن آن ایده می‌شود که امروز این‌ را نداریم. در قانون اساسی تعبیر اجتهاد مستمر آمده، اما نمی‌دانیم که ساختاری که این اجتهاد مستمر را باید پیش ببرد کجاست؟
♦️جمهوریت و اسلامیت نظام در مرز تهدید
♦️خیالم از جمهوریت و اسلامیتِ نظام ایمن نیست. ما قبل از انقلاب درباره مقابله با ربا آرزو‌هایی داشتیم و در قانون اساسی هم مبارزه با ربا را داریم، اما امروز اقتصاد ما ربوی است. حتی نظام پاداش‌دهی ما هم فساد‌زاست. سیستم آموزشی ما عقل‌محور و مهارت‌محور و خلاقیت‌محور نیست بلکه حافظه‌محور است، در نتیجه ناشایسته را به جای شایسته قرار می‌دهد.
♦️آیا نظام نمی‌بیند/ کارگزاران به دنبال ثروت‌اندوزی
♦️آیا نظام نمی‌بیند که کارگزارانش به دنبال ثروت‌اندوزی بیشتر هستند؟ گوئی این نظام یک سفره‌ای است که هر کس قدرت پیدا می‌کند یک گوشه از آن را می‌کند. در ابتدای انقلاب افراد خود را فدای نظام اسلامی می‌کردند، اما امروز نظام را فدای خود می‌کنند. مقام معظم رهبری می‌فرمایند تمام امکانات فرهنک در اختیار کسانی است که از قدرت اقتصادی و سیاسی برخوردارند و مردم مستضعف هم به فساد اخلاقی سوق داده می‌شوند. قدرت مسلط سیاسی آن‌ها را سوق می‌دهد، بنابراین محور و اصل همان قدرت سیاسی است.
#دکتر_عماد_افروغ
#تعامل_عامل_و_ساختار
#میراث_ساختار_قدرت_متمرکز
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 در قانون اساسی تعبیر اجتهاد مستمر آمده، اما نمی‌دانیم که ساختاری که این اجتهاد مستمر را باید پیش ببرد کجاست؟
🔹دکتر عماد افروغ: جامعه شناس و استاد دانشگاه
♦️ما همه چیز را به فرد و عامل تقلیل می‌دهیم. دست به پیکر فساد‌انگیزی که از قبل از انقلاب به ارث برده ایم نزدیم.
♦️به رنج رابطه قدرت و ثروت در قبل از انقلاب، بعد از انقلاب رابطه قدرت و منزلت هم اضافه شد.
♦️من به تعامل عامل و ساختار قائل هستم. وقتی ساختاری فاسد است و ما فقط به جانشینی افراد فکر می‌کنیم فرد بعدی هم فاسد می‌شود.
♦️یکی از اصلاحات ساختاری مورد نیاز ما شفافیت است. ما هنوز نه شفافیت مالی و نه قانون مصوب دسترسی آزاد به اطلاعات را داریم.
♦️قدرت سیاسی باید نماینده قدرت اجتماعی باشد. قدرت اجتماعی و مردم در کشور ما روز به روز به محاق رفته است.
♦️سکوت روشنفکران موجب شکل گیری معاویه و فساد‌های او می‌شود.
♦️خیالم از جمهوریت و اسلامیت نظام ایمن نیست.
♦️آیا نظام نمی‌بیند که کارگزارانش به دنبال ثروت‌اندوزی بیشتر هستند؟
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 دکتر رضا داوری: وضع اکنون ما نابسامانی است. متصدیان، فرصت برای کارهای اساسی ندارند. همه چیز برای ما عادی است، به بی‌سامانی و بی‌رویگی و ندانم‌کاری عادت کرده‌ایم و به این گرفتاری‌ها و راه خروج از آن فکر نمی‌کنیم.
🔹دکتر رضا داوری اردکانی: فیلسوف ایرانی و رئیس فرهنگستان علوم کشور
🔹روزنامه سازندگی
♦️ایران در مرحله بحران نیست
♦️من شک دارم که ایران در مرحلۀ بحران باشد. شاید سیاست‌های بیست سی سال اخیر دشواری‌هایی برای کشور پدید آورده باشد، اما ظهور نتایجِ کارها و سیاست‌ها، ضرورتاً بحران نیست. وضع اکنون ما نابسامانی است. نویسندگان و پژوهندگان هم که نقص‌ها و نارسایی‌ها را باز می‌گویند حرفی که دال بر بحران باشد، در گفته‌ها و نوشته‌هایشان نیست.
♦️درست است که گروهی از روشنفکران و نویسندگان، سیاست‌های کشور را سنجیده و مصلحت‌بینانه و به سود کشور و مردم نمی‌دانند و حتی گاهی نگران آیندۀ ایرانند، اما سیاستِ نادرست و نابجا نیز با بحران تفاوت دارد. اگر وضع ما بحرانی بود می بایست ناظرِ کوششی برای درانداختن طرح خروج از وضع بحرانی باشیم و آن را پیشنهاد کنیم.
♦️بی علاقگیِ ما به خرد عملی و تفکر سیاسی/ عادت به بی سامانی و ندانم‌کاری
♦️ما متأسفانه به خرد عملی و تفکر سیاسی علاقه‌ای نداشته‌ایم و اینها در فرهنگ ما جایی پیدا نکرده‌اند که لااقل بتوانیم در هنگام ضرورت به آنها رجوع کنیم و در آنها پناه بجوییم. ما جز خدا پناهی نداریم.
♦️اگر می‌گوئید بحران مرحله‌ای است که باید تکلیف بودن یا نبودن در آن معین شود و کار بجایی برسد که اندیشیدن به بودن و نبودن امری ناگزیر شود، من با آن موافقم. ولی اینجا همه چیز برای ما عادی است. ما حتی به بی‌سامانی و بی‌رویگی و ندانم‌کاری عادت کرده‌ایم. درست است که ما گرفتاری داریم اما چون به گرفتاری و راه خروج از آن فکر نمی‌کنیم قاعدتا نباید کارمان به بحران کشیده باشد.
♦️ما با خیال راحت مشغول دوره کردن روز و شب و هنوز خود هستیم و حتی معنی الفاظ بیم و خوف و دل‌نگرانی و دل‌واپسی را چندان تعدیل و مأنوس کرده‌ایم که دیگر برایمان چندان آزار دهنده نیستند.
♦️تعبیر کار و وضع فروبسته
♦️تعبیرِ کار و وضع فروبسته تعبیر بسیار مناسبی است و بیشتر از بحران با وضعِ کنونی مطابقت دارد. من هم با توجه به فروبستگی کارهاست که می‌گویم بیاییم قدری به دردهای خود و کشور بیندیشیم.
♦️با این مراد که جامعه یکسره سیاست نیست متأسفانه روزنامه ها کمتر به مطالب غیر سیاسی می‌پردازند، ، مثلاً آموزش و پرورش را با چشم سیاسی نباید دید و مسأله‌اش در ناچیز بودن حقوق معلم خلاصه نمی‌شود. اصلاً اگر حقوق معلم کم است از آن روست که آموزش و پرورش جایگاهی که باید داشته باشد ندارد.
♦️آموزش و پرورش برای ما مسئله نیست چنانکه به مدیریت و بوروکراسیِ تنبل و پرهزینه و کم‌ثمری و شاید هم بی‌ثمر و بطورکلی به امور تاریخی زندگی و خانه و فردای کشور و جامعه و حتی به اخلاق عمومی چندان توجهی نداریم.
♦️قطع امید از دانشگاهیان
♦️دانشگاهیان با توسعه آموزش عالی در سال‌های اخیر دو گروه شده اند گروهی که دانشمندند و گروهی که بیشترشان شغل دانشگاهی دارند. از گروه دوم که توقع نباید داشت اما گروه اول هم بیشتر به علم و تخصص خود مشغولند و کمتر مجال نگاه کردن به بیرون و مسائل جامعه را دارند.
♦️هوا هم هوای همراهی و همنوایی علم و عمل نیست و معمولاً فکر نمی‌کنند که چه باید کرد و وقت و جای هر کار کجاست و کارهایمان تا چه حد در وقت و جای خود انجام می‌شود بلکه بی آنکه به عمل بیندیشند تصمیم می‌گیرند و اقدام می‌کنند.
♦️بنظر میرسد که دانشگاه دیگر چندان پیوندی با سیاست و جامعه و زندگی ندارد. متصدیان امور هم هر روز گرفتار ضرورت ها و اضطرارهای تازه می شوند و فرصت برای کارهای اساسی ندارند.
♦️توقع و استدعا از روزنامه‌نگاران
♦️اما روزنامه‌نویسان بیشتر از دیگران از ناتوانی‌ها و کمبودها و بخصوص ناتوانی‌ها و امکان‌ها و ضعف‌های سازمان‌ها و متصدیان امور خبر دادند و مهمتر اینکه آنها زبان نقد را می‌شناسند و وظیفه دشوارِ بیدارگری را به عهده گرفته‌اند.
♦️پس روزنامه‌نگاران که مخاطبانی نیز در میان مردم دارند باید این خودآگاهی را در جامعه ایجاد کنند که کشور فقط حرف‌های سیاسی نیست، بلکه نظامی از فرهنگ و دانش و آموزش و مدیریت و قوام و همبستگی اجتماعی و اخلاقی و سامان معاش و زندگی است. به این جهت از روزنامه‌نگاران توقع و استدعا دارم به فرهنگ و آینده کشور توجه بیشتری مبذول دارند.
#دکتر_رضا_داوری_اردکانی
#به_بی‌سامانی_و_بی‌رویگی_عادت_کرده‌ایم
#توقع_و_استدعا_از_روزنامه‌نگاران
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐دکتر داوری اردکانی: دانشگاه، دیگر چندان پیوندی با سیاست و جامعه و زندگی ندارد، توقعات به روزنامه‌نگاران بر می‌گردد
♦️دانشگاهیان با توسعه آموزش عالی در سال‌های اخیر دو گروه شده اند.
♦️گروهی که دانشمندند و گروهی که بیشترشان شغل دانشگاهی دارند. از گروه دوم که توقع نباید داشت اما گروه اول هم بیشتر به علم و تخصص خود مشغولند و کمتر مجال نگاه کردن به بیرون و مسائل جامعه را دارند و بی آنکه به عمل بیندیشند تصمیم می‌گیرند و اقدام می‌کنند.
♦️اما روزنامه‌نویسان بیشتر از دیگران از ناتوانی‌ها و کمبودها و بخصوص ضعف‌های سازمان‌ها و متصدیان امور خبر دادند و مهمتر اینکه آنها زبان نقد را می‌شناسند.
♦️پس روزنامه‌نگاران باید این خودآگاهی را در جامعه ایجاد کنند که کشور فقط حرف‌های سیاسی نیست، بلکه نظامی از فرهنگ و دانش و آموزش و مدیریت و قوام و همبستگی اجتماعی و اخلاقی و سامان معاش و زندگی است.
♦️به این جهت از روزنامه‌نگاران توقع و استدعا دارم به فرهنگ و آینده کشور توجه بیشتری مبذول دارند.
#ساختارهای_ایرانی
#دانشگاه_پیوندی_با_جامعه_ندارد
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 دکتر رضا داوری اردکانی: تعبیرِ شایستۀ ما کار و وضع فروبسته است. به بی‌سامانی عادت کرده‌ایم. معنی الفاظ بیم و خوف برایمان چندان آزار دهنده نیستند
🔹اینجا همه چیز برای ما عادی است.
🔹تعبیرِ کار و وضع فروبسته تعبیر بسیار مناسبی است. ما حتی به بی‌سامانی و بی‌رویگی و ندانم‌کاری عادت کرده‌ایم.
🔹ما با خیال راحت مشغول دوره کردن روز و شب و هنوزِ خود هستیم.
🔹به مدیریت و بوروکراسیِ تنبل و پرهزینه و کم‌ثمر و شاید هم بی‌ثمر و بطورکلی به امور تاریخیِ زندگی و خانه و فردای کشور و جامعه و حتی به اخلاق عمومی چندان توجهی نداریم.
🔹معمولاً فکر نمی‌کنیم که چه باید کرد و وقت و جای هر کار کجاست و کارهایمان تا چه حد در وقت و جای خود انجام می‌شود بلکه بی آنکه به عمل بیندیشیم، تصمیم می‌گیریم و اقدام می‌کنیم.
🔹معنی الفاظ بیم و خوف و دل‌نگرانی و دل‌واپسی را چندان تعدیل و مأنوس کرده‌ایم که دیگر برایمان چندان آزار دهنده نیستند.
#ساختارهای_ایرانی
#به_بی‌سامانی_عادت_کرده‌ایم
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 بنام خدا و با سلام و احترام و پوزش از وقفه‌ای که پدید آمد و همچنین قدردانی از صبوری‌تان، فعالیت کانال با قسمت 5 مقاله ضرورت داوری اندیشی ایرانیان به قلم استاد عبدالکریمی از سرگرفته می شود.
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 دکتر رضا داوری اردکانی: وقتی که تحقیق در راه پیشرفت علم و شرایط پیمودن آن آسان نبود ...

🔹سخنرانی در فرهنگستان علوم/۶ شهریور ۱۴۰۲

🔸علم از جمله شئون جامعه/ طرح بعضی نظرها

علم از جمله شئون جامعه است و با شئون دیگر یعنی فرهنگ و سیاست و اقتصاد و شیوه زندگی و کار و معاش نسبت دارد و در این نسبت است که پیشرفت می‌کند. با درک و فهم این معنی است که می‌توان برنامه پیشرفت علم را طراحی و تدوین کرد.
به گمان من طرح بعضی نظرها و بحث‌ها در اوایل انقلاب باعث شد که نظرها از امور اساسی و مهم و منجمله از نظام علم و جایگاهی که در برنامه توسعه کشور دارد منصرف شود. از جمله آنها طرح مطالب بسیار انتزاعی و سطحی و نشر و ترویج آنها در کوچه و بازار به عنوان صورت کامل فلسفه علم و فلسفه اخلاق بود.
حرف‌هایی از این قبیل که «باید از هست بیرون نمی آید» یا «علم اثبات پذیر نیست، ابطال پذیر است»، متضمن هیچ فکر و نظری نیست بلکه بیان وصف و صفتی برای علم است که در شأن علم نیست. تاکنون هیچکس نگفته است که باید از هست و است بیرون می‌آید تا لازم باشد نوابغی بیایند و کشف کنند که بیرون نمی‌آید. علم هم نیاز به اثبات ندارد و خود عین اثبات است. درستی یک پژوهش را هم نباید اثبات کرد زیرا پژوهش یافت علم درست و معتبر است.
علم ابطال نمی‌شود. هندسه اقلیدس و هندسه تحلیلی دکارت و فیزیک گالیله و نیوتون نه چیزی را ابطال کرده‌اند و نه ابطال شده‌اند بلکه در تحول تاریخ جای خود را به صورتهای دیگری از علم داده اند که با زمان تناسب دارد. علم ابطال نمی‌شود بلکه از صحنه تأثیر و منشائیت اثر در زندگی و کارسازی امورِ زمان کنار می‌رود.
اشاعه این حرف‌ها در کوچه و بازار آن هم به نام فلسفه علم و فلسفه اخلاق اگر به فهم آسیب نرساند اذهان را از درک وضع موجود علم و اخلاق غافل می‌سازد و غرور دانایی دروغین به وجود می‌آورد. با رواج این حرف‌ها تحقیق در راه پیشرفت علم و شرایط پیمودن آن آسان نبود.
مشکل های دیگر از جمله طرح و اعلام سیاست علم بین المللی نیز اندیشیدن به سیاست علم ملی را دشوارتر کرد. اگر تعبیر علم ملی را نمی‌پسندید عرض می‌کنم که علم جهانی است اما بسط و توسعه و پیشرفت آن به شرایط و امکان‌های هر کشور بستگی دارد.

🔸کاری که من به عهده گرفتم

کاری که من به عهده گرفتم بیان اهمیت علم در زمان کنونی و لزوم هموار کردن راه پژوهش و تأکید بر لزوم قرار گرفتن علم در نظام کلی کشور بود. این کار گرچه در ظاهر سهل می‌نماید نه فقط آسان نبود و نیست بلکه کسانی نیز آن را زائد و غیرلازم می‌دانستند اما هرچه بود کم‌کم جای خود را باز کرد و اکنون بیشتر کسانی که در سیاست علم و برنامه‌ریزی پژوهش کار می‌کنند کم و بیش به اینکه علم یک امر انتزاعی نیست و شأنی از شئون جامعه و پیوسته به آنست و نیز به نظام علم و لزوم تناسب پژوهش‌ها با برنامه توسعه توجه دارند.
فرهنگستان نمی‌توانسته است یک تنه و تنها با اتخاذ تصمیم‌هایی که هیچ سازمانی ملزم به قبول و پیروی از آنها نیست این وظیفه را چنان که باید انجام دهد. اما به این نکته هم می‌بایست توجه کرد که تا شرایط امکان پیشرفت علم روشن نشود و دانشمندان و متصدیان اداره کشور به این امر خودآگاهی پیدا نکنند علم در راه پیشرفت منظم قرار نمی‌گیرد.

🔸سیاست و علم

اینجاست که سیاست و علم به هم نزدیک می‌شوند. راستی علم و سیاست با هم چه نسبت دارند؟ این دو، دو شأن پیوسته به هم در جهان کنونی اند. در این جهان علم از سیاست فرمان نمی‌برد و به آن فرمان هم نمی‌دهد. نسبت سیاست با علم نسبتی پیچیده است. آنچه می‌دانیم اینست که گاهی سیاست سودای بهره برداری از علم برای رسیدن به مقاصد خود دارد.
در اینکه علم می‌تواند به سیاست خدمت کند تردید نیست. سیاست و علم در همه جا به هم مدد رسانده اند و می‌رسانند اما این خدمت و مددکاری اقتضاها و شرایطی دارد که اگر به درستی رعایت نشود چه بسا که به علم آسیب برسد و سیاست هم بهره ای نبرد. این وضع در تاریخ اتحاد جماهیر شوروی آزمایش شده است. سیاست و علم دو یار همراهند که باید در کنار هم و پشتیبان یکدیگر باشند بی آنکه از یکدیگر اطاعت بخواهند و در کار یکدیگر دخالت کنند.

#دکتر_داوری_اردکانی
#ساختارهای_ایرانی
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructure
🌐 دکتر رضا داوری اردکانی: سیاست و علم دو یار همراهند بی آنکه از یکدیگر اطاعت بخواهند و در کار یکدیگر دخالت کنند

🔸سخنرانی در فرهنگستان علوم/6 شهریور ۱۴۰۲

🔹علم از جمله شئون جامعه است و با شئون دیگر یعنی فرهنگ و سیاست و اقتصاد و شیوه زندگی و کار و معاش نسبت دارد و در این نسبت است که پیشرفت می‌کند.

🔹راستی علم و سیاست با هم چه نسبتی دارند؟ این دو، دو شأن پیوسته به هم در جهان کنونی اند. در این جهان علم از سیاست فرمان نمی‌برد و به آن فرمان هم نمی‌دهد. "نسبت سیاست با علم نسبتی پیچیده است".

🔹سیاست و علم در همه جا به هم مدد رسانده‌اند و می‌رسانند اما این خدمت و مددکاری اقتضاءها و شرایطی دارد که اگر به درستی رعایت نشود، چه بسا که به علم آسیب برسد و سیاست هم بهره‌ای نبرد.

کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures
🌐 دکتر بیژن عبدالکریمی: توده‌ها با خشم و کینه‌هایشان شبه‌روشنفکران را هدایت می‌کنند

♦️گفت‌وگو با ایبنا/ اردیبهشت ۱۴۰۳

🔹جریان روشنفکری در مبتذل‌ترین روزهای خود، به شدت اسیر لمپنیسم و پوپولیسم شده است. توده‌ها با خشم و کینه‌هایشان شبه‌روشنفکران را هدایت می‌کنند.

🔹رابطه روشنفکر و مردم برعکس شده است و روشنفکر طوری صحبت می‌کند که مخاطب و فالوور جمع کند و کمتر مسائل کشور را در یک تصویر بزرگتر فهم می‌کند. روشنفکران آنچنان اسیر دگماتیسم‌اند که تن به روند گفت‌وگویی نمی‌دهند.

🔹پرسش انتقادی من از روشنفکران، حاکمیت سیاسی و وفاداران به گفتمان انقلاب این است: آیا ما می‌توانیم با همان منطق فهم اندکی از دردها و رنج‌های توده‌های وسیع جامعۀ ایرانی بکاهیم؟

🔹ما نیازمند یک شیفت پاردایمی در نوع نگرش و روش فهم و تحلیل مسائل اجتماعی ایران در میان روشنفکران و نخبگان سیاسی و اجتماعی کشور هستیم و این تغییر منطق و پارادایم یقیناً از رهگذر بازتعریف و بازتفسیر مناسبات میان روشنفکران، گفتمان انقلاب و حاکمیت سیاسی ایران می‌گذرد.

کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
🆔@Iranianstructures
🌐 ضرورتِ داوری‌‌‌‌اندیشی ایرانیان/ دکتر بیژن عبدالکریمی: او به ما آموخت که باید به جهان، زمان و تاریخ خود و به جایگاه و موقعیت جامعۀ خود در جهان و شرایط کنونی بیندیشیم

🔹دکتر بیژن عبدالکریمی: استاد فلسفه در دانشگاه آزاد اسلامی
🔹سیاست‌نامه 292
🔹ضرورت داوری‌اندیشی ایرانیان؛ بخش پنجم

🔸عدم دعوت به خویش
همه کسانی که داوری را کم و بیش از نزدیک می‌شناسند می‌دانند که او از ادبی سرشار، حسنِ سلوک کریمانه، جانی عاری از خشم، نفرت و کینه توزی و وجودی مملو از لطف برخوردار است. اما برخلاف باور رایج در روزگار کنونی اخلاق نه صرفاً امری فردی و روانشناختی بلکه واقعیتی وجود‌شناختی و معرفت شناختی نیز است.

🔸همگان در مواجهه با جهان می‌کوشند بر پدیدارها چیره شوند، اما متفکران به این حقیقت به خوبی آگاهند که در مواجهه با جهان باید بر خود و نه بر پدیدارها چیره شد. تسلط بر خویشتن شرط آغاز تفکر اصیل است.

🔸تفکر نوعی فرارَوی از خویش است و انسان متفکر با این فرارَوی به ساحت تفکر گام می‌گذارد. تفکر فراروی است این فراروی با فرو شدن آغاز می‌شود. با چنین آغازی راه وی قطعی می‌شود. تفکر حاصل مواجهه انسان با جهان است. در مواجهه با جهان دو امکان بنیادین در برابر انسان وجود دارد. این دو امکان عبارتند از: (الف) خودبنیادی یا اراده معطوف به قدرت، و (ب) دگربنیادی یا اراده معطوف به حقیقت.

🔸نامتفکر یا سوبژه خودبنیاد، پدیدارها و هر آنچه هست را به مثابه چیزها و وضعیت‌های متعلق به خویش تلقی کرده آنها را متوقف و مسدود می‌سازد. او پدیدارها را در ذات خودشان رها نمی‌کند، بلکه می‌کوشد هر آنچه هست را تا سطح فهم خویش فروکاهد و سپس به تجزیه و تحلیل و ارزیابی آن بپردازد. سوبژه خودبنیاد به صورت‌بخش‌های آزادانه و خودانگیخته خویش از هستی پدیدارها بیش از خودِ هستی پدیدارها ارزش و اعتبار می‌بخشد. اراده او معطوف به خویش و بسط قدرت خویشتن است. اما تا فرد خود را تحت امر خویش قرار نداده، در برابر پدیدارها و آنچه هست به خوارداشت خویش نپردازد، نمی‌تواند به ساحت تفکر اصیل گام گذارد.

🔸متفکران با مهمیز زدن بر اراده معطوف به قدرت خویش و خوارداشت آن می‌کوشند اراده خود را بر رویدادگی تاریخ هستی هماهنگ و سازگار سازند و بدین وسیله، آزادی، اقتدار و معنا را در بالاترین حد ممکن تجربه کنند. دوری از دعوت به خویش عدم تلاش برای بزرگنمایی و برای خود ارزشی بیش از آن چیزی که هست، قائل نشدن، شاگرد‌پروری و شاگرد‌نوازی و تفسیرهای کریمانه از تلاش‌های دانشجویانی که در پرتاب اندیشه‌های وی می‌اندیشند، همه و همه نشانه‌هایی از تعلق خاطر به حقیقتی است که داوری کمتر از آن سخن گفته اما جانش لبریز از آن بوده است. بر اساس دریافتی که بنده از سرشت فلسفه و تفکر دارم «خوارداشت خویش و عدم دعوت به خویشتن» عنصری اجتناب‌ناپذیر از تفکر فلسفی است. این اوصاف در داوری به وضوح دیده می‌شود.

🔸تفکر تاریخی و غیرانتفاعی
داوری برخلاف اغلب صاحب‌نظران، روشنفکران و سنتگرایان ما، درباره مسائل جامعۀ ایران، هرگز نه در فضایی ذهنی، انتزاعی، اثیری، توهمی، رمانتیک و در یک کلمه غیر تاریخی، بلکه همواره بر اساس نگرش تاریخی و در فضایی واقعی و با توجه به امکانات و تقدیر تاریخی ما در عالم تجدد و در جهان کنونی سخن گفته است.

🔸او به ما آموخت که باید به جهان، زمان و تاریخ خود و به جایگاه و موقعیت جامعه خود در جهان و شرایط کنونی بیندیشیم. با این تلقی است که وی دهه‌هاست به وضع یا به تقدیر توسعه نیافتگی ما می‌اندیشد و وضع کنونی ما و همه مسائل و بحران‌های آن را نه صرفاً امور سطحی و گذرای سیاسی، اجتماعی یا اقتصادی بلکه به منزله موقعیتی تاریخی و بسیار دشوار می‌فهمد که به سهولت و با امکانات کنونی‌مان به سادگی نمی‌توان بر آن فائق آمد.

🔸او بر اساس نگرشی تاریخی کوشید نسبت ما با گذشته، حال و آینده‌مان را مورد تأمل قرار دهد. او ساده اندیشانه از سنت و گذشتمان سخن نگفت، زیرا در شرایط تاریخی کنونی از سنت تاریخی ما چیز زیادی باقی نمانده است و جهان تجدد تمام شرق و سنت ما را تحت سیطرۀ خویش درآورده است.

🔸او بر اساس درکی تاریخی و انضمامی و نه در چارچوب تفکری انتزاعی و توهمی به خوبی به این امر واقع شده است که هرچه در هر جا هست، به غرب تعلق دارد و رنگ غربی به خود گرفته است. حتی ناسزایی هم که به غرب می‌دهیم محتوا و مضمونش را وامدار غرب هستیم. او از عدالت‌خواهان و آزادی‌خواهان می‌خواهد که مفاهیم عدالت و آزادی را نیز به گونه‌ای تاریخی و در شرایط تاریخ اکنونی ما درک کنند.

#دکتر_بیژن_عبدالکریمی
#ضرورت_داوری_اندیشی_ایرانیان
#ساختارهای_ایرانی
کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
🆔@Iranianstructures
🌐 ضرورتِ داوری‌‌‌‌اندیشی ایرانیان/ دکتر بیژن عبدالکریمی: داوری وضع کنونی ما را به منزله موقعیتی تاریخی می‌فهمد که در صورت عدم توجه به آن، ارزش‌خواهی‌ به جریانی مولد خشونت تبدیل خواهد شد

♦️دکتر بیژن عبدالکریمی: استاد فلسفه در دانشگاه آزاد اسلامی
♦️خلاصه بخش پنجم

🔹داوری درباره مسائل جامعۀ ایران، همواره بر اساس نگرش تاریخی و در فضایی واقعی و با توجه به امکانات و تقدیر تاریخی ما در عالم تجدد و در جهان کنونی سخن گفته است.

🔹داوری وضع کنونی ما و همه مسائل و بحران‌های آن را به منزله موقعیتی تاریخی و بسیار دشوار می‌فهمد که به سهولت و با امکانات کنونی‌مان به سادگی نمی‌توان بر آن فائق آمد.

🔹او از عدالت‌خواهان و آزادی‌خواهان می‌خواهد که مفاهیم عدالت و آزادی را نیز به گونه‌ای تاریخی و در شرایط تاریخ اکنونی ما درک کنند و به آنها هشدار می‌دهد که در صورت عدم توجه به شرایط و امکانات تاریخی، این ارزش‌ها به الفاظ و مفاهیمی صرف و حتی سرد، عبوس و خشونت‌آمیز تبدیل خواهند شد.

کانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
🆔@Iranianstructures
2025/06/26 05:26:01
Back to Top
HTML Embed Code: