group-telegram.com/amorDei_amorFati/1242
Last Update:
متن زیر را در فیسبوکام، یک سال پیش در این روز، نوشته بودم:
.
.
.
اغلب ایرانیها (به دلیل تربیت خاصی که در جامعه بهشان تحمیل شده) از رادیکال کردن امور میترسند و فراریاند. جملاتی مانند «فلان چیز اول درسته، ولی فلان چیز دوم هم درسته» نشانی از این فرهنگ «هم این / هم آن» دارد. در مقابل من همواره می گویم «فقط این، و نه آن». یک آری، یک نه. اما دو آری گفتن در حکم هیچ نگفتن است، یعنی عملا زبان یک ایرانی آغشته به نیهیلیسم است. مثلا جایی میبینند کافکا گفته است «انسان هیچ تصوری از آنچه برایش بهتر است ندارد.» بعد میگویند «کافکا درست گفتهآ، البته بعیده هیچ تصوری نباشه...». و وقتی نیچه میگوید «من از هیچ استادی پیروی نمی کنم و به ریش تمام استادان میخندم»، میگویند «نیچه درست گفتهآ، ولی بعیده تمام استادان ناشایست باشن...» از گزاره دوم به بعد کار خراب میشود و سمپتوم بیماری یک ایرانی پیدا میشود: «البته...»، «ولی...» این البته، این ولی مسموم کننده است. این، «نظر» حتی نیست چه برسد به نقد. این سم است، سمی که در کار مسموم کردن جمله/زبان است. زبان فرهنگی ما پر است از این سموم. زبان ما مسموم است.
پ.ن: رادیکال کردن امور و موضوعات کاری است که غربیها (فلاسفه و متفکرین غربی) به خوبی بلد بودند و از این کار هدفی داشتند. کافکا میداند شاید تصاویری از خویش باشد که اتفاقا در آیندهی ما اتفاق افتد، و نیچه میداند که شاید استادی باشد که بتوان از او الگو گرفت و به ریش او نخندید. اما ایشان با رادیکال کردن زبان خویش، میخواهند تأثیرگذاری آن را افزایش دهند. به یک سنگ اگر با چوب پنبه ضربه بزنیم هیچ اتفاقی نمی افتد، اما اگر با پتکی سنگین ضربه بزنیم خُرد خواهد شد. رادیکال کردن زبان حکم آن ضربهی پتک را دارد در صخرهی سنگی وجودمان. برای تکان خوردن و حرکت کردن و تغییر کردن، باید زبان را رادیکال کرد. برای اینکار باید بدبین بود. خوشبینی را باید کنار گذاشت (پیش خودش میگوید: بدبینی خوبهآ، ولی گاهی باید خوشبین بود... !).
BY مهدی رضاییان
Warning: Undefined variable $i in /var/www/group-telegram/post.php on line 260
Share with your friend now:
group-telegram.com/amorDei_amorFati/1242